سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حکـــــــــــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــت

مطالب اخیر وبگاه

لینک دوستان وبگاه

آرشیو مطالب

برچسب‌ها

جوان ودین (84), بیجار (34), دانلود (28), جوان (19), قم (19), فیلم (18), عکس (18), ازدواج (15), امام حسین (13), اهل بیت (13), مجموعه یاداشتهای من (13), امام زمان (12), دین (12), حضرت زهرا (11), حکیمی فر (11), امام رضا (10), Young and Religion (9), دعا (9), حجت الاسلام حکیمی فر (8), حوزه نیوز (8), انتخابات (8), ماه مبارک رمضان (8), علی (8), مشاوره (7), مناجات (7), ولایت (7), وهابیت (7), ایران (7), اهل بیت علیهم السلام (7), تهران (7), اسرائیل (7), حکیمی فر (7), حرام (7), حکمت حکیمی فر (6), روایات (6), سبک زندگی اسلامی (6), اشتهارد (6), ارتداد (6), امام سجاد (6), بیانلو (6), امام هادی (6), امام علی (6), ولادت (6), کرج (6), کردستان (6), محرم و صفر (6), قرآن (6), عشق (6), غدیر (6), صفادشت (5), گناه (5), مکارم شیرازی (5), نماز (5), نوحه (5), میانمار (5), امریکا (5), اهل سنت (5), پردیسان (5), پرسش و پاسخ (5), ترکی (5), امام صادق (5), امام جمعه توپ آغاج (5), اس ام اس (5), آرامش (5), سنندج (5), ریاست جمهوری (5), رئیس جمهور (5), حضرت معصومه (5), جوانان (5), چهل حدیث (5), خدا (5), جمعه (4), دوم (4), دینی (4), داعش (4), رمضان (4), زن (4), اخلاق (4), اربعین (4), امام خامنه ای (4), امام جواد (4), امام زین العابدین (4), امام خمینی (4), البرز (4), توپ آغاج (4), پیامبر (4), امیرالمومنین (4), ایمان (4), هشتگرد (4), نهج البلاغه (4), میلاد (4), ولایت فقیه (4), وین دایر (4), گرانی (4), شیعه (4), شهادت (4), فاطمه (4), عاشورا (4), عرفان (3), عباس (3), عید نوروز (3), فتنه (3), شهادت اسوه تقوا (3), شهادت حضرت زهرا (3), سبک (3), شاهین (3), شبهه (3), شهریار (3), شهوت (3), صیغه (3), قره ترپاق (3), قانون (3), گفتگو (3), مادر (3), کرج (3), ماه رمضان (3), متعه (3), مراجع (3), مراجع تقلید (3), مجلس (3), مرگ (3), مسئولین (3), مردم (3), مردان (3), معاویه (3), هفته وحدت (3), ولایت عهدی (3), یزید (3), موسوی (3), نجفی (3), هادی (3), بصیرت (3), بهار (3), امریکا (3), امام محمد باقر (3), امامت (3), امان نامه (3), امام جمعه (3), پیامبر اسلام (3), پیروزی (3), تبریز (3), تولد (3), ثقیفه (3), تخریب (3), اقتصاد (3), اعمال (3), امام حسن ع (3), امام جمعه صفادشت (3), ام ابیها (3), امام (3), امام باقر (3), آیت الله مکارم شیرازی (3), اسلام (3), آیات (3), آیت الله العظمی مکارم شیرازی (3), اجتماعی (3), 92 (3), زندگی (3), زهرا (3), زندگی نامه (3), زینب (3), سیاسی (3), رهبر انقلاب (3), روضه (3), داستان (3), دین گریزی (3), رایگان (3), دولت (3), جعفر (3), جدید (3), حجاب (3), حضرت زینب (3), حضرت عباس (3), حلال (3), حوزه (3), حدیث (3), خاتمی (3), خبرگزاری حوزه (3), دعای (3), دختر (2), خبرنگار (2), خلیفه اول (2), خلیفه دوم (2), خودشیفتگی (2), خاطره (2), خامنه ای (2), خبرگزاری (2), خانواده (2), حسین (2), حسینی (2), حضرت (2), حجت الاسلام رجبی (2), حوزه علمیه (2), حکمت (2), حضرت علی (2), جوان و دین (2), حجت الاسلام (2), جامعه (2), جهنم (2), جوا (2), دوست یابی (2), رحلت (2), خوب (2), دالایی لاما (2), دهه کرامت (2), دوست (2), دانشگاه آزاد (2), دشمن (2), دروغ گویی (2), زکیه (2), زلزله (2), رهبری (2), روزخبرنگار (2), روزه (2), روستای قره تپراق (2), روستای قره ترپاق (2), رهبرانقلاب (2), رمان (2), رسول خدا (2), روز دختر (2), شب (2), سکوت (2), سئوال (2), زکیه (2), روزنامه (2), زنجان (2), زنان (2), 18 (2), آزادمرد (2), ا (2), ابوالحسنی (2), آیت الله بهجت (2), آذربایجان شرقی (2), آذری (2), آیت الله مقتدایی (2), آیت الله نوری همدانی (2), آیه تطهیر (2), اسلامی (2), استان البرز (2), است (2), استانداری (2), اختلافات (2), اخلاص (2), احکام (2), ارزش (2), امام حسن عسگری (2), اعتراض (2), اعمال ماه رجب (2), اعمال ماه شعبان (2), آیت الله العظمی صافی (2), الاسباط (2), اقتصادمقاومتی اقدام و عمل (2), اقدامات دشمنان حجاب ستیزی,دشمنان,جوانان,کشف حجاب,عذاب الهی,حجاب (2), پنجره (2), ترکی (2), تبیان (2), تشیع (2), تفریط (2), توبه (2), تولید ملی (2), توهین (2), توسل (2), تهر (2), تاریخ (2), پول (2), پرستار (2), پاسخ (2), انابه (2), اهر (2), اندیشه (2), انقلاب (2), اهل حق (2), ایام فاطمیه (2), اوباما (2), امام یازدهم (2), بهائیت (2), بقیع (2), اینترنتی (2), بخشداری (2), بخشداری مرکزی اشتهارد (2), بخشش (2), هریس (2), نور علی نور (2), نوروز (2), نوروز 93 (2), نوری همدانی (2), نیایش (2), همجنس بازی (2), همدان (2), همزه سیدالشهدا (2), وحدت (2), ودین (2), ورزقان (2), نماینده (2), نوآوری (2), نماز جمعه (2), مولود (2), مومن (2), کفاره (2), یلدا (2),

طراح قالب

ثامن تم؛مرجع قالب و ابزار مذهبی وبلاگ و سایت
السلام علیک یا جعفر بن محمد الصادق (ع) السلام علیک یا جعفر بن محمد الصادق (ع) السلام علیک یا جعفر بن محمد الصادق (ع)

امامت در کودکی 

 

امام جواد بزرگواری در سیمای کودکانه بودند تا ایمان مومنان را به امتحان بگذارد، تا آشکار گردد که کدامیک در گرو ظاهر و کدام یک از این دام‌ها رسته‌اند.

مأمون بعد از به شهادت رساندن امام رضا (ع) از خراسان به بغداد نقل مکان می‌کند و برای زیر نظر داشتن امام جواد (ع) ایشان را به بغداد فرا می‌خواند. یکى از اهداف مهمّ مأمون از آوردن امام به مدینه این بوده است که امام در نزدیکى او باشد تا بتواند به وسیله جاسوسان و مأموران مراقبت، تمامى حرکات و روابط امام (ع) را که براى مأمون حساسیت برانگیز است، تحت اشراف و نظر داشته باشد.

روشى که پیش‌تر، مأمون در قبال امام رضا (ع) نیز اتّخاذ کرده بود. دوره امام جواد با سانسور شدید زندگی ایشان از جانب خلفای جابر عباسی همراه است.

علامه جعفر مرتضی عاملی
ترجمه: سیدمحمدحسی
انتقال امام از مدینه به مقر حکومت خلفای عباسی – بغداد – تزویج دختر مأمون به امام که حکم جاسوسی تمام وقت در خانه امام را داشت گوشه ای از محدودیت‌های زندگی امام جواد در بغداد است. با این اوصاف زندگی ائمه اطهار همچون آفتابی است که هیچگاه در پس ابر باقی نخواهد ماند واشعه های گرما بخش آن به جویندگان حقیقت خواهد رسید. در زیر داستان کوتاهی از زندگی این امام همام به همراه نقد آن نقل می‌شود تا آیینه کوچکی باشد که آفتاب را با همه عظمت در دل کوچک خود باز نماید.

متن تاریخى مى‏گوید: چون مأمون، بعد از رحلت امام رضا (ع)، مورد طعن و اتّهام مردم قرار گرفت، خواست خود را از آن اتّهام تبرئه کند. پس زمانى که از خراسان به بغداد آمد به امام جواد (ع) نامه نوشت و تقاضا کرد آن حضرت با احترام و اکرام به بغداد بیایند.
پس هنگامى که امام به بغداد آمدند، اتّفاقاً مأمون قبل از دیدار امام براى شکار بیرون رفت. در راه بازگشت به شهر گذار او بر ابن الرّضا امام جواد (ع) افتاد که در میان کودکان بود، تمامى کودکان از سر راه گریختند جز او.

مأمون گفت او را نزد من بیاورید پس به او گفت: چرا تو مانند کودکان دیگر فرار نکردى؟

امام فرمودند: نه گناهى داشتم تا از ترس آن بگریزم، و نه راه تنگ بود تا براى تو راه بگشایم. از هر جا مى‏خواهى عبور کن

مأمون گفت: تو چه کسى باشى؟

امام: من محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب (علیهم السلام) هستم

مأمون: از علوم چه مى‏دانى؟

امام: اخبار آسمان‏ها را از من بپرس

مأمون در این هنگام، در حالى که یک بازِ ابلق (سفید و سیاه) براى شکار در دست داشت از امام جدا شد و رفت. چون از امام دور شد، باز، به جنبش افتاد، مأمون به این سوى و آن سوى نگریست، شکارى ندید، ولى باز همچنان در صدد درآمدن از دست او بود، پس مأمون آن را رها ساخت.

باز به طرف آسمان پرید تا آنکه ساعتى از دیدگان پنهان شد و سپس در حالى که مارى شکار کرده بود بازگشت، مأمون آن مار را در جعبه ای مخصوص قرار داد، و رو به اطرافیانش کرد و گفت: امروز مرگ این کودک به دست من فرا رسیده است.

سپس باز گشت و ابن الرّضا (ع) را در میان کودکان دید، به او گفت: از اخبار آسمان‏ها چه مى‏دانى؟

امام فرمود: بلى اى امیرالمؤمنین، حدیث کرد مرا پدرم از پدرانش از پیغمبر (صلّى الله علیه و آله) و او از جبرئیل و جبرئیل از خداى جهانیان، که بین آسمان و فضا، دریائى است خروشان با امواج متلاطم، در آن دریا مارهایى هست که شکمشان سبز رنگ و پشتشان، خالدار است. پادشاهان با بازهاى ابلق آن‌ها را شکار مى‏کنند و علما را بدان می‌آزمایند.

مأمون گفت: راست گفتى تو و پدرت و جدّت و خدایت راست گفتند. پس او را بر مرکب سوار کرد و با خود برد، سپس ام الفضل را بدو تزویج کرد.

در جاى دیگر قسمت آخر ماجرا بدین صورت آمده است:... با آن مارها فرزندان خانواده محمد مصطفى (ص) آزمایش مى‏شوند. پس مأمون شگفت زده شد و لختى دراز در او نگریست و تصمیم گرفت دخترش ام ‏الفضل را به او تزویج کند. با عبارات دیگرى نیز این نقل آمده است

نقد و بررسى این رویداد

در اینجا به امورى چند اشاره مى‏کنیم:

الف: بنابر آنچه از ماجرا برمى‏آید، هنگامى که مأمون از امام پرسید: تو چه کسى باشى؟ تجاهل کرده و خود را به نادانى زده نه اینکه واقعاً امام را نمى‏شناخته است، زیرا امام جواد (علیه السّلام) دو سال جلوتر یعنى در سال 202 (ق) براى دیدن پدر به خراسان رفته بود. که این دیدار در تاریخ بیهق حتی با ضبط مسیر حرکت، ذکر شده است. بعید است که در آن موقع مأمون آن حضرت را ندیده باشد در حالى که پدرش ولى عهد او بود.

ب: در این روایت، که در آن آمده است: کودکان بازى مى‏کردند و او با آن‌ها ایستاده بود تا اینکه مأمون بر آنان گذشت... اشاره شده بود که امام جواد (ع) در آن هنگام با کودکان بازى مى‏کرده است، و پذیرفتن چنین مطلبى ممکن نیست زیرا بازى کردن در شأن امام نبوده است.

در مورد اوّل باید گفت: اینکه امام در جایى که چند کودک هم در آنجا بوده ایستاده باشد به معناى این نیست که ایشان با آن کودکان بازى می‌کرده‌اند، وگرنه روایت به بازى کردن او تصریح مى‏کرد و به این جمله که: با کودکان بود، بسنده نمى‏کرد.
حتّى این که امام عمداً با کودکان و در جمع آنان باشد هم در متن روایت نیست. پس شاید امام مقابل منزل خود ایستاده بوده و اتفاقاً کودکان هم در آنجا بوده‏اند. بلکه بعید نیست که امام در میان آنان رفته تا مناسب با استعداد و فهم کودکانه‌شان آنان را تعلیم و ارشاد کند و مفاهیم انسانى را بدانان بیاموزد. ما در زندگى خود نیز نمونه‌های بسیارى از آموزش کودکان را می‌بینیم، که با افق استعداد و فهم آنان مناسب است.

به هر حال، یقیناً، بودن امام با کودکان، براى بازى کردن نبوده است. روایت على بن حسان واسطى که چند وسیله مخصوص سرگرمى کودکان را از مدینه با خود به بغداد برده بود تا به امام اهدأ کند، شاهد بر این مطلب است. او مى‏گوید: بر او وارد شدم و سلام کردم، با چهره ‏اى حاکى از ناخوشایندى جواب سلام داد و دستور نشستن نداد. به او نزدیک شدم و آن وسائل را بیرون آورده پیش رویش نهادم پس نگاهى خشم آلود به من کرد و، سپس گفت: "خداوند مرا براى این‌ها نیافریده است، مرا چه به بازى کردن؟!"

پس از او طلب بخشودگى کردم، و او از من درگذشت، و از محضرش بیرون شدم.

همچنین، امام صادق (علیه السلام) در پاسخ صفوان جمّال که درباره صاحب امر ولایت و امامت سؤال نموده بود، فرمود: " صاحب و متولّى این امر به لهو و لعب نمى‏پردازد"

ج: با بررسى این رویداد مى‏بینیم این واقعه چه در مورد موضع امام جواد (ع) و چه در مورد موضع خلیفه، مأمون، متضمّن اشارات مهمّ متعدد مى‏باشد. ما از آن جمله، به اشاره به چند موضوع بسنده مى‏کنیم:

خلیفه، که از اولین و ساده‏ترین ویژگى‏هایش این بود که همواره ابّهت و جلال فرمانروایى خود را حفظ کند، نمى‏بایست براى یک امر عادّى، پیش پا افتاده و ناچیز، آن هم با آن سرعت، از شکار باز گردد، به خصوص که این کودک با همسالان خود (که در نقل مذکور به آن‌ها اشاره شده) و در جمع آنان بود (و نمى‏توانست مسأله آفرین باشد)! بلکه باید مسأله‏اى بزرگ و موضوع مهمّى که با پایه‏هاى حکومت و سرنوشت رژیم او تماس نزدیک دارد، او را به بازگشت از مقصد، به این صورت بى سابقه و هیجانى و براى امتحان کردن کودکى که با همسالان خود محشور است!، واداشته باشد.

این ماجرا اگر نشانه چیزى باشد، نشانه این است که در حقیقت مأمون در پى این بوده است که ادّعاى ائمّه اهل بیت علیهم السّلام را در مورد عصمت، و علم خاصّى که آن را از طریق پدرانشان، از رسول ‏الله (صلّى الله علیه و آله وسلم)، از خداى سبحان آموخته‌اند، باطل و ناصحیح جلوه دهد. او با اینکه پیش از این، چنین تلاشى را در برابر امام رضا (ع) به عمل آورده، تجربه کرده بود و شکست خورده بود، ولى این بار، شاید با دیدن خردسالى امام جواد (ع)، بسیار بعید مى‏دانست که آن حضرت - در آن سنین- توانسته باشد علوم و معارفى را که در مقام محاجّه و مناظره لازم است و موجب ظفر و غلبه بر خصم مى‏شود، کسب نموده باشد.

در اینجا یک سؤال به ذهن مى‏رسد و آن اینکه اگر این کودک خردسال نتواند به پرسشى در مورد یک موضوع غیبى - به تمام معنى کلمه - پاسخ کافى و شافى بدهد، مأمون چه عکس العملى از خود نشان مى‏دهد؟ آیا همانطور که در نقل گذشته آمد که گفت: (امروز مرگ این کودک به دست من فرا رسیده است)، او را مى‏کشد، تا در تمام سرزمین‏هاى اسلامى بین همه مردم منتشر گردد که علّت قتل این کودک این بوده است که جرأت یافته، مدّعى علم به چیزى شده است که از جواب صحیح به آن عاجز بوده است، و به این ترتیب وجود چنین علمى را در او و در فرزندان پس از او و حتى در پدرانش، قبل از او، باطل و غیر واقعى نشان بدهد؟

چرا که هدف اول و آخر او این بود که وجود چنین علمى را در آنان تکذیب و انکار کند، همچنانکه در سخنى که خطاب به امام گفت: راست گفتى، پدر، جدّ و خدایت راست گفتند، تلویحاً به اینکه امام حقیقتاً داراى علم خاصّى است، و آن را از پدرش، جدّش و از خدا آموخته است، اقرار و اعتراف نمود.

یا اینکه او را به قتل نمى‏رساند و آن کلام که گفته بود: (امروز مرگ این کودک به دست من فرا رسیده است) به طورى ناگهانى بر زبان او رانده شده، و منعکس کننده موضع سیاسى حساب شده و مناسب با آن مرد نیرنگ باز زیرک نیست و تصمیم نهائى او در مورد آن حضرت نمى‏باشد؟

بلکه او را به همان حال تهى از مفهوم امامت و ویژگى‏هاى آن نگه مى‏دارد تا در هر شرایط و احوالى، چون سندى قوى و حجّتى قاطع باشد در برابر هر کسى که بخواهد براى او مدّعى امامت شود. و به این ترتیب کارش پایان پذیرد. و به صورت طبیعى و بدون هیچ زحمت و مشقّتى، پیروان و دوستدارانش پراکنده گردند و جمعیتشان نابود شود؟

در این احوال مى‏بینیم امام جواد (ع) در مناسبت‏هاى بسیارى اظهار مى‏داشت که داراى علم امامت است، علمى که از پدرانش علیهم السّلام فرا گرفته و آنان از رسول الله (ص) و او از جبرئیل و او از خداى سبحان، فرا گرفته‏اند. از این رو اخبار غیبى بسیار مى‏گفت و بالأخره، شک نیست در اینکه بعد از آنچه که در اولین دیدار با امام جواد (ع)، در داستان شکار باز، بین مأمون و آن حضرت واقع گشت، و مأمون از پاسخ چون صاعقه‏اى که آن حضرت داد، در هم شکست، اهمیت موقعیت در برابرش مجّسم شد و از شدّت هراس و بزرگى کار، یکّه خورد و دانست که ناچار است با کوشش بیشتر و مکر و حیله‏اى شدیدتر، با این مسأله روبرو شود، تا از آینده و سرنوشت حکومت خود وعباسیان مطمئن شود.

منبع: کتاب نگاهى به زندگانى سیاسى‏ امام جواد (ع)

 

 


موضوعات مرتبط :
نویسنده جـــــوان ودیــــــن در شنبه 93/2/20 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
طراحی و بهینه سازی قالب : ثامن تم ( علیرضا حقیقت )