دیدار خانواده شهید قشقایی با رهبر معظم انقلابخانواده شهید رضا قشقایی، همراه و همکار شهید مصطفی احمدی روشن، ظهر امروز (یکشنبه) در فضایی عاطفی و معنوی با آیتالله العظمی خامنهای دیدار کردند. به گزارش مرکز خبر حوزه به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با تجلیل از صبر و استقامت خانوادههای معظم شهدا خاطرنشان کردند: این جوانان عزیز و فداکار مانند ستارههایی هستند که هر کدامشان در آسمان پیروزی ملت بزرگ ایران می درخشند . در ادامه این دیدار فرزند شهید قشقایی با قرائت متنی به ابراز احساسات پرداخت. اخبار برگزیده شماره خبر: 131821 16:11 - 1390/11/30
برگزاری شب شعر حجره در مدرسه علمیه حقانی در دومین سال از اجرای برنامه شبهای شعر حجره، مدرسه علمیه حقانی قم، پذیرای شاعران طلبه جوان بود. دبیر شعر حجره، در گفتوگو با مرکز خبر حوزه، با اعلام این خبر گفت: برنامه شبهای شعر حجره از سال گذشته، از سوی معاونت تهذیب حوزههای علمیه و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برای ایجاد زمینه توجه طلاب جوان به هنر تأثیرگذار شعر، طراحی و اجراء میشود. ادامه مطلب...
آیتالله العظمی مظاهری؛ خلوت بودن مساجد در هنگام نماز، بلای بزرگی است حضرت آیت الله مظاهری به تبیین شرایط قبولی نماز و نیز عواقب سبک شمردن و یا ترک نماز پرداختند. به گزارش سرویس استان های مرکز خبر حوزه، معظم له طی سخنانی در درس اخلاق خویش در ادامه بحث موانع سقوط انسان، با تاکید بر این که یکی از موانع اهتمام به اقامه نماز می باشد، گفتند: اگر انسان حقیقتاً با نماز باشد و نماز در متن زندگی او باشد، به گونهای که در وقت نماز، به جز نماز همه چیز فراموش شود، سقوط نخواهد کرد.ایشان افزودند: اگر کسی بتواند در حدّ توان نماز خود را به نماز پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائم? طاهرین«سلاماللهعلیهم» شبیه سازد؛ یعنی جداً به نماز اهمیت بدهد، مراعات خضوع و خشوع نماز را بکند، در اوّل وقت و با جماعت نماز بخواند و در به جا آوردن نوافل و به خصوص نماز شب، کوشا باشد، عاقبت او ختم به خیر خواهد شد.این مرجع تقلید اضافه کردند: اساساً نماز شب، زندگی انسان را زیر و رو و گرفتاریهای او را رفع میکند. نماز اوّل وقت و با جماعت و آن هم در مسجد و با دل و با خضوع و خشوع، کارآیی و سازندگی فراوانی دارد. بنابراین به کسانی که نگران آیند? فرزندان خود هستند، توصیه میشود آنان را با نماز اوّل وقت و با مسجد و جماعت مأنوس کنند تا آن فرزندان صالح و شایسته شوند و منحرف نگردند.
تاکید آیت الله العظمی نوری همدانی بر حضور انقلابی در انتخابات حضرت آیت الله نوری همدانی خواستار حضور انقلابی مردم ایران در عرصه انتخابات مجلس شورای اسلامی شدند. به گزارش مرکز خبر حوزه، معظمله امروز در جمع تعدادی از نیروهای مسلح با تاکید بر اهمیت مساله رشد در اسلام، اظهارداشتند: رشد و بلوغ و افزایش بصیرت فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی از جمله مهم ترین وظایف یک مسلمان است.ایشان افزودند: رشد فرهنگی و دینی جامعه و افراد موجب بالندگی و سعادت یک ملت خواهد شد؛ از این رو همه مردم باید طبق فرمایش بزرگان دین، به حفظ و عمل به قرآن و احادیث اولیاالله بپردازند.این مرجع تقلید در بخش دیگری از سخنان خود، با ذکر این مطلب که رژیمهای سلطنتی و دیکتاتوری، به هیچ عنوان مورد تایید اسلام نیست، اظهارداشتند: اسلام برای انسانها و جامعه اسلامی حرمت بسیاری قائل است و از این رو بر لزوم رشد اجتماعی مردم و تعالی بصیرت سیاسی و اجتماعی امت اسلامی تاکید دارد. ادامه مطلب...
حضرت آیت الله علوی گرگانی؛شرکت در انتخابات تکلیف است حضرت آیت الله علوی گرگانی شرکت در انتخابات را تکلیف و وظیفهای همگانی دانسته و تاکید کردند: ملت باید نمایندگانی را انتخاب کنند که خادم مردم، انقلاب و اسلام باشند. به گزارش خبرنگارمرکزخبر حوزه ؛ استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، امروز در دیدار جمعی از پرسنل نیروی دریایی سپاه، اظهارداشتند: بشر در عالم دنیا دارای دو حالت است، حالت «اطاعت و فرمانبرداری» و حالت دوم «تخلف» است. ایشان با اشاره به آیاتی از قرآن، افزودند: خدای متعال در قرآن کریم تصریح فرمودند: « انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا» سعادت و خوشبختی برای کسانی است که گوش به فرمان الهی می دهند و راه اطاعت و فرمانبرداری را پیش گرفتند.معظم له ادامه دادند: فرمان های خدای متعال برای سعادت بشریت است؛ چرا که تمام کارهای خیر و نیک بشر را به سعادت میرساند
مراجع و علما برگزیده شماره خبر: 131812 13:00 - 1390/11/30
و کان علینا نصر المومنین
انقلاب اسلامی ایران با ترکیب عنصر ایمان ، رهبری و حدت به پیروزی رسید و طومار بیست و پنج قرن ستمشاهی را در هم پیچید ، اسطوره هولناک ابر قدرتی آمریکا در هم شکست .در حالی سی و سومین سال پیروزی انقلاب اسلامی را جشن گرفتیم که جای امام و شهدای صدر انقلاب و کسانی که در خیابانهای روزهای اول انقلاب خونشان را در پای نهال انقلاب ریختند، واقعا خالی بود. امروز 22 بهمن هزارو سیصد نود است ، جشنی در شهر وروستا های کشورم برپا بود که توصیفش به صدها جلد کتاب نیازمند و هزاران ساعت وقت نیاز دارد ولی همین قدر به شما بگویم که این جمعیت آمده بودند که بگویند، اماما هنوز راهت ادامه دارد، رهبرا ما همه گوش به فرمانت هستیم و جان به کف گرفتیم آماده جانفشانی در راه اهداف بلند انقلاب هستیم. امروز پیرو جوان ، کودک، مادر بزرگ، پدر بزرگ ، کودکی که هنور شیرخواره بود در کالسکه ای که با چفیه های رنگارنگ شده با پرچم سه رنگ ایران پر افتخار آمده بودند و با شعار های انقلابی کوبنده گوش غرب و اروپا را کرکرده بود.همه به یک صدا می گفتند ، امریکا ننگت باد ، دانشمندان هسته ای ما را می کشید، انقلاب و مردم و جوانان ما زنده تر می شوند، هر چه قدر می توانید شهید کنید چرا که ما راه شهدای کربلا را می رویم... واکنون در آغاز سی و چهارمین سال پیروزی ، با حفظ همان اصول سه گانه و خنثی ساختن تمام توطئه ائی که بدست عوامل آمریکا برای تضعیف یا براندازی آنها به عمل آمد و طرد همه عوامل فساد و انحراف و ...... انقلاب اسلامی با همان شتاب و شور روزهای اول پیروزی ، راه خود را به سوی اهداف نهائی می گشاید و از میان همه سنگلاخ های توطئه و جنایت دشمنان پیروزمندانه به پیش می تازد.همانطورکه خدای متعال به مومنین وعده نصرت داده است. وکان علینا نصر المومنین
جناب عبدالمطلب، پدر بزرگ پیغمبر (ص)، پس از آن که به کمال رشد رسید و مناصب کعبه به او منتقل گردید، چیزی نگذشت که فوق العاده عظمت یافته بر مردم مکه و قریش امیر و مهتر شد، عبدالمطلب مردی چهار شانه، خوش سیما، اندکی چاق و پرتو جوانی در چهره اش میدرخشید و مع الوصف تمام موهای سرش سپید بودعبدالمطلب چنان بزرگی یافت که از بلاد و کشورهای دور، به نزد او تحف و هدایا میفرستادند، و هر که او را زنهار میداد در امان بود، و چون عرب را داهیه ای پیش می آمد، او را برداشته به کوه خثبیر برده قربانی میکردند، انجام حاجات خود را به بزرگواری او میشناختند، دیگران خون قربانی خود را بر پیشانی بتها میمالیدند، اما او جز خدای یگانه چیزی را مورد ستایش قرار نمیداد ...عبدالمطلب در آن وقت که حفر زمزم میکرد، قریش او را استهزا نموده، گفتند: تو خوشبخت بودی اگر بیش از یک پسر داشتی. آنگاه عبد المطلب با خدای خود عهد بست که اگر او را 10 پسر آید، یک تن را که از همه برگزیده تر باشد در راه او قربانی کند.چیزی نگذشت که این موهبت نیز نصیبش گشته دارای ده پسر و شش دختر شد!این خزانه پسران بر افتخارات او افزود، وقتی که به صحن مسجد الحرام می آمد، ده پسر جوان او، که دنبالش بودند، هاله سر افرازی و جلال بر او انداخته، دیده ها به سویش دوخته میشد!! او کسی بود که تیر دعایش برای داشتن ده پسر به اجابت رسیده بود، اما از این طرف موقع آن رسیده بود که عبد المطلب به عهد خود وفا نموده، یکی از پسر ها را در راه خدا قربانی کند، ولی گاهی که فکر میکرد، دل از یکی برکند و مهر او را در نه پسر دیگر قرار دهد در موقع انتخاب عاجز میماند.عبد المطلب یک شب تا صبح نخوابید، تمام آن ده نفر را مقابل نظر خود آورده، سبک و سنگین کرد، راه حلی که به نظرش رسید این بود: قرعه به میان آنها کشد و انتخاب را به خدا وا گذارد.صبح روز بعد عبدالمطلب پسرها را داخل خانه کعبه نمود و بین آنها قرعه زد. قرعه به نام عبدالله درآمد، پس عبدالله را خوابانید تا ذبح کند، قریش مانع گشتند، و زنهای عبدالمطلب شروع به گریه و ناله نمودند، (عاتکه) دختر عبدالمطلب، عرض کرد: پدر، بین شترهایی که در حرم داری و بین عبدالله قرعه بزن، پس او شروع به قرعه زدن نمود، و ده ده زیاد کرد، تا به صد شتر که رسید قرعه به نام شترها برآمد، و بعد عبدالمطلب این کار را سه بار تکرار کرد، و هر سه بار قرعه به نام شترها افتاد و عبدالله به سلامت ماند.ودیعه الهی را به آمنه سپردپس از آنکه جناب عبدالمطلب با قربانی صد شتر، حیات عبدالله را خرید، چند روزی بیش نگذشت که او را با خود به منزل (وهب) برد، خواست تلخ ترین احساسات چند روز خود، و فرزندش عبد الله را با شیرین ترین کارها جبران کند.جناب آمنه را برای عبدالله خواستگاری کرد. وهب و خانواده او به شرافت و سخاوت مشهور بودند، و آمنه به حجب و حیا، عبدالمطلب گفت: پسر من از یک خانواده قدیمی است که به اصالت معروفند، شمشیر و اسب، دشت و کوه، با شجاعت و قدرت و قوت او را میشناسند.وهب گفت: دختر من در تقوی بی نظیر است.عبدالمطلب: پسر من، برای مهر هشت شتر میاورد، و شب عروسی را من تعیین مینمایم، بدین گونه آمنه خطبه خوانده شد.از این طرف نزدیک شده بود که کاروان قریش برای سفر شام حرکت کند، عبدالله از طرف عبدالمطلب کاندیدای این سفر بود، از این جهت چیزی نگذشت که عبدالمطلب، اسباب عروسی را فراهم ساخت تا عبدالله بتواند با کاروان رهسپار گردد.جشن مفصلی گرفته شد، بزرگان قریش دعوت شدند، چند شتر برای میهمانان کشتند، آمنه را به خانه عبدالله آوردند، عبدالله که حامل نور نبوت الهی بود آن ودیعه الهی را به آمنه سپرد ....آمنه در پاره ای از شبها صدائی میشنید، که ای آمنه تو مادر شده ای و بهترین پسر را می آوری.چند ماهی بیش نگذشت که یک روز صبح صدای طبل بلند شد، مردم مکه به یکدیگر بشارت میدادند که کاروان نزدیک شهر رسیده است، مردم به جنبش آمده و به سوی کاروان حرکت کردند، در پیشاپیش آنها پسران عبدالمطلب سوار اسبهای طلایی رنگ، به استقبال کاروان و برادرانشان شتافتند!عبدالله در کاروان نبود! خاک یثرب عبدالله را در کام خود کشیده بود، افسوس که آخر الامر هم، عبدالله در جوانی درگذشت. تنها دلخوشی آمنه پس از مرگ شوهر، فرزندی بود که انتظار او را میکشید و آرزو میکرد پسر باشد، یک عبدالله کوچک باشد.در آن زمان که کعبه را بتخانه اعظم میخواندند، و در جزیره العرب، ایمان به خدا، و فضائل انسانی مفهومی نداشت. در آن زمان که ابرهه با سپاهش به مکه تاخت، تا کعبه را ویران، و آن سال مبدأ تاریخ عرب گشته، آن را عام الفیل نامیدند، یعنی سالی که ابرهه با پیلان مست، برای ویران ساختن کعبه آمد و خداوند آنها را هلاک ساخت.در 17 و بنا به قولی در 12 ربیع الاول این سال، نزدیک به طلوع صبح، تازگیهایی در جهان پدید آمد: