هرانسانی در زندگی روزانه خود دارای برنامه های بلند مدت و کوتاه مدتی است که باهمین برنامه ها ،سرنوشت خود را درطولانی مدت رقم میزند،اگربرنامه های افراد براساس قانون الهی و فطری نگاشته نشده باشد،درمسیرحرکت گرفتار دست اندازهای فکری و عقیدتی شدید و برخی مواقع مرگ آور خواهد شد،افرادی که در طولانی مدت خود را مانوس با خودبزرگ بینی و یا حس برتی جویی کرده اند،هرکجا که میل بابشان نباشد،خشم و غضب آنها غلیان کرده ،به خود یا به دیگران آسیب می رسانند. ادامه مطلب...
تقویت بنیان های خانواده باسبک زندگی اسلامی امکان پذیراست.
آیا تابه حال به کارهای که روزانه انجام میدهید،فکرکرده اید؟آیا شده است که یک بارهم شده شبها فعالیت های روزانه خود را یاداشت کنید؟ آیا به رفتار وکردار هرروزتان اندیشید اید؟ آیا فکر کرده اید که چرا زندگی ها دچارروزمره گی شده است؟ چرا خانواده اسلامی با الگوی غربی زندگی می کند؟ .... وهزاران علامت سئوالی که هروز در زندگی شخصیِ، هرانسانی پیش می آید. انسان تنها زمانی می تواند؛اعمال خوب خود را تقویت و رفتارهای غلط خود را مورد اصلاح قرار دهد که ،فعالیت های روزانه خود را یاداشت کرده باشد.
نوشتن و بررسی اعمال روزانه مصداق روایت نبوی است که می فرماید: « مُحَاسَبَةُ النَّفْسِ، عَنِ النَّبِیِّ ص حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَکْبَر(1)پیش از آنکه به حساب شما برسند خود به حساب خویش برسید، و قبل از آنکه مورد سنجش قرار گیرید خویشتن را بسنجید، و خود را براى رستاخیز بزرگ آماده کنید. ادامه مطلب...
به مناسبت روز سالمند
*احترام به سالمندان
وَقِّرُوا کِبَارَکُمْ یُوَقِّرْکُمْ صِغَارُکُمْ . تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: 483
به سالمندان خود احترام بگذارید، تا کودکانتان به شما احترام بگذارند. ادامه مطلب...
فضیلت شب و روز دحوالارض و اعمال آن
شب بیست وپنجم:شب دحو الارض است،یعنى پهن شدن زمین از زیر کعبه به روى آب،و از شبهاى بسیار شریف است که رحمت خدا در آن نازل مىشود،و قیام به عبادت درآن اجر بسیار دارد.
از حسن بن على وشّاء روایت شده که گفته است:من کودک بودم که با پدرم در شب بیستوپنجم ماه ذو القعده،در خدمت حضرت رضا علیه السّلام شام خوردیم،حضرت فرمود امشب حضرت ابراهیم و حضرت عیسى علیهما السلام متولّد شدهاند،و زمین از زیر کعبه پهن شده،پس هرکه روزش را روزه بدارد،چنان است که شصت ماه روزه داشته باشد،و در روایت دیگر است که فرمود:در این روز حضرت قائم(عج)قیام خواهد کرد. ادامه مطلب...
دو چیز گرانبها مىگذارم، ببینم بعد از من چگونه با این دو یادگار من رفتار مىنمایید در این وقت یک نفر برخاست و با صداى بلند گفت: «!؟ منظور از این دو چیز نفیس چیست » پیامبر صلى لله علیه و آله فرمود: یکى کتاب خداست که یک طرف آن در دست قدرت خداوند، و طرف دیگر آن در دست شما است، و دیگرى عترت و اھلبیت من است؛ خداوند به من خبر داده » «! که این دو ھرگز از ھم جدا نخواھند شد «! ھان اى مردم! بر قرآن و عترت من پیشى نگیرید، و در عمل به فرمان ھر دو، کوتاھى نکنید که ھلاک مىشوید » در این لحظه، دست على علیه السلام را گرفت و آن قدر بالا برد که سفیدى زیر بغل ھر دو براى مردم نمایان گشت، و او را به ھمه مردم معرفى نمود. ادامه مطلب...
حدیث غدیر یکى از دلایل روشن ولایت و خلافت بلافصل امیرمؤمنان على علیه السلام بعد از پیامبر گرامى اسلام صلى لله علیه و آله است. که محقّقان اھمّیّت خاصّى براى آن قائل ھستند. متأسّفانه کسانى که درباره ولایت آن حضرت گرفتار پیش داورى ھستند، گاھى سند حدیث را پذیرفته و در دلالت آن تردید مىکنند، و گاه ناآگاھانه سند آن را زیر سؤال مىبرند. براى روشن شدن ابعاد مختلف این حدیث، لازم است درباره ھر دو موضوع با ذکر مدارک موثقّ و معتبر سخن بگوییم: *** =دورنماى غدیر در ماه آخر سال دھم ھجرت به پایان رسید، مسلمانان، اعمال حج را از پیامبر اسلام صلى لله علیه و آله آموختند و در این ھنگام، پیامبر « حجّةالوداع » مراسم «1» « رابغ » گرامى صلى لله علیه و آله تصمیم گرفت، مکّه را به عزم مدینه ترک گوید. فرمان حرکت صادر شد، ھنگامى که کاروان به سرزمین «3» « جحفه » «2» که در ده میلى فرود آمد، و حضرت را با آیه زیر مورد خطاب قرار داد: « غدیر خم » قرار دارد، رسید؛ جبرئیل، امین وحى، در نقطهاى به نام «1» یَا أیُّھا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما انْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ » اى رسول! آنچه که از سوى خدا به تو فرستاده شده، به مردم ابلاغ کن. و اگر ابلاغ نکنى رسالت خدا را تکمیل نکردهاى، خداوند تو را از آسیب مردم حفظ «! مىکند لحن آیه حاکى از آن است که خداوند انجام امر خطیرى رابر عھده پیامبر صلى لله علیه و آله گذارده است که ھمسنگ رسالت، و موجب یأس دشمنان اسلام بوده است، چه امر خطیرى بالاتر از این که در برابر دیدگانبیش از صدھزار نفر، على علیه السلام را به مقام خلافت و وصایت و جانشینى نصب کند؟! از این نظر، دستور توقّف صادر شد. کسانى که جلو کاروان بودند، از حرکت باز ایستادند، و آنھا که دنبال کاروان بودند، به آنھا پیوستند. وقت ظھر و ھوا به شدّت گرم بود، تا آنجا که گروھى از مردم قسمتى از رداى خود را بر سر، و قسمتى را زیر پا مىافکندند. براى پیامبر سایبانى، به وسیله چادرى که روى
درخت افکنده بودند، تشکیل شد، آن حضرت بر روى نقطه بلندى که از جھاز شتر ترتیب داده شده بود، قرار گرفت و با صداى بلند و رسا خطبهاى ایراد کرد کهعصارهاش این بود:
*** خطبه پیامبر صلى لله علیه و آله در غدیر خم حمد و ثنا مخصوص خداست. از او یارى مىطلبیم و به »
او ایمان داریم و بر او توکّل مىکنیم. از بدىھا و اعمال ناشایست خود به او پناه مىبریم. خدایى که جز او ھادى و راھنمایى نیست. و ھرکس را که ھدایت نمود، گمراه کنندهاى براى او نخواھد بود. گواھى مىدھم که جز او معبودى نیست، و محمّد بنده و پیامبر او است. «! ھان اى مردم! نزدیک است من دعوت حق را لبیک بگویم و از میان شما بروم. من مسؤولم و شما نیز مسؤول ھستید سپس فرمود:آیا من وظیفه خود را در برابر شما انجام دادم؟) ) «... ؟! درباره من چه فکر مىکنید » ر این موقع صداى جمعیت به تصدیق خدمات پیامبر صلى لله علیه و آله بلند شد و گفتند: « ما گواھى مىدھیم تو رسالت خود را انجام دادى، و کوشش نمودى، خدا تو را پاداش نیک دھد » پیامبر صلى لله علیه و آله فرمود:آیا گواھى مىدھید که معبود جھان یکى است، و محمّد بنده خدا و پیامبر او مىباشد؛ و در بھشت و دوزخ و زندگى جاویدان در سراى دیگر جاى تردید »«؟ نیست ھمگى گفتند: «! آرى صحیح است، گواھى مىدھیم » سپس فرمود: مردم! من دو چیز نفیس و گرانمایه در میان شمامی گذارم
نام غدیر را ھمه شنیدهایم، سرزمینى است میان مکّه و مدینه، در نزدیکى سرزمین ھاى مختلف مى توانستند در آنجا از ھم جدا شوند: راھى به سوى مدینه مىرود، در جھت شمال. راھى به سوى عراق مىرود، در جھت شرق. راھى به سوى مصر مىرود، در طرف غرب. و راھى به سوى یمن، در جھت جنوب. امروزه این سرزمین، سرزمین متروکى است؛ ولى روزى شاھد یکى از بزرگترین حوادث تاریخ اسلام بوده، و آن، روزِ نصب على علیه السلام به جانشینى
پیامبر گرامى اسلامى صلى لله علیه و آله (در روز ھیجدھم ذىالحجّه سال دھم ھجرى) مىباشد. گرچه خلفا روى جھات سیاسى کوشیدند این خاطره عظیم تاریخى را از نظرھا محو کنند و ھماکنون نیز بعضى از متعصّبان به دلائلى که ناگفته پیداست، سعى در محو یا کمرنگ کردن آن دارند؛ ولى ابعاد این حادثه آن قدر در صحنه تاریخ و حدیث و ادبیات عرب وسیع است، که قابل پوشانیدن یا محو کردن نیست. و شما در این کتابچه به مدارک و منابعى در این زمینه برخورد مىکنید که شگفت زده خواھید شد، و از خود مىپرسید: مسألهاى که این ھمه دلیل و مدرک دارد چگونه مورد بى مھرى و پردهپوشى قرار گرفته است؟!
امید است این تحلیلھاى منطقى و مدارکى که ھمه از منابع برادران اھل سنّت گرفته شده، وسیله اى براى تقریب صفوف مسلمین جھان گردد، و حقایقى که در گذشته به سادگى از کنار آن گذشته اند مورد توجّه دقیق ھمگان، به ویژه نسل جوان قرار گیرد. ادامه مطلب...
بنی قُریظه ، قبیلة یھودی ساکن مدینه (یَثْرِب ) تا نخستین سالھای ھجرت ، نام یکی از غزوه ھای پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم . دربارة منشأ آنان و مھاجرتشان به این شھر گزارشھای متفاوتی وجود دارد. براساس برخی روایات شفاھی یھود، بنی قریظه از اعقاب ھارون برادر حضرت موسی علیه السّلام به شمار می روند که پیش از رویداد سیل عَرِم که به مھاجرت قبایل عربِاَوْس و خَزْرَجْ به یثرب انجامید، در آنجا سکونت گزیده بودند (ابوالفرج اصفھانی ، ج 22 ، ص
107 ؛ مقدسی ، ج 4، ص 129 130 ؛ یاقوت حموی ، ج 5، ص 84 ؛ نیز رجوع کنید به یھود * ). ادامه مطلب...
تبلیغ ، آیه ، شصت وهفتمین آیه از سورة مائده . این آیه که در آخرین روزهای حیات پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شده ، حضرت را مأمورِ ابلاغ پیامی مهم کرده و حاکی از آن است که اگر پیامبر این پیام را ابلاغ نکند، رسالت خدا را به انجام نرسانده است . مفسران شیعه و بسیاری از اهل سنّت تصریح کرده اند که این آیه در سفر حجة الوداع در هجدهم ذیحجّة سال دهم هجرت در منطقة غدیرخم بر پیامبر نازل شده است (قمی ، ج 1، ص 179؛ عیّاشی ، ج 1، ص 331ـ332؛ سیوطی ، ج 2، ص 298؛ فیض کاشانی ، ج 2، ص 51؛ حُوَیزی ، ج 1، ص 653ـ 655؛ آلوسی ، ج 6، ص 194).
دانشمندان شیعه با اتکا به روایاتی از امامان علیهم السلام و نیز بعضی صحابة پیامبر اکرم ، مناسبت نزول آیه را با واقعة غدیر قطعی می دانند (کلینی ، ج 1، ص 290؛ احمد طبرسی ، ج 1، ص 57؛ ابوالفتوح رازی ، ج 4، ص 275ـ281؛ فیض کاشانی ، همانجا؛ حویزی ، ج 1، ص 653ـ 658؛ قمی مشهدی ، ج 4، ص 167)، در صورتی که علمای اهل سنّت با ذکر آرای صحابه و تابعین از مناسبتهای دیگری هم در نزول این آیه سخن گفته اند. بنا به روایت دانشمندان شیعه و نیز بعضی علمای اهل سنّت ، پس از بازگشت رسول خدا از حجة الوداع ، در منطقة غدیرخم این آیه نازل شد: «یااَیُّهَاالرّسولُ بَلِّغْ مااُنزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اَللّ"هُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاس اِنَّ اللَّهَ لایهدِی القَومَ الکافِرین » (ای پیامبر آنچه از پروردگارت به سوی تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنی پیامش را نرسانده ای و خدا تو را از ( گزند ) مردم نگاه می دارد). پیامبر به مسلمانان دستور توقف داد و پس از اقامة نماز و ایراد خطبه ای ، به معرفی علی علیه السلام پرداخت و از جمله فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا علیٌّ مَوْلاه » (قمی ، ج 1، ص 179ـ181؛ عیّاشی ، همانجا؛ فضل طبرسی ، 1408، ج 3، ص 344؛ حویزی ، همانجا؛ رشیدرضا، ج 6، ص 464ـ 465). در این هنگام صحابه ، از جمله ابوبکر و عمر، این مقام را به علی علیه السلام تهنیت گفتند (رجوع کنید به فضل طبرسی ، 1417، ج 1، ص 262؛ فخررازی ، ج 12، ص 50؛ نظام الاعرج ، ج 2، ص 616؛ امینی ، ج 1، ص 11). بر این اساس ، معنای «بلّغ ما انزل الیک » چیزی جز اعلام و ابلاغ ولایت علی علیه السلام نبود و این موضوع قبلاً از طریق وحی به رسول خدا گفته شده بود، اما رسول خدا از نگرانی آنکه عده ای وی را به حمایت از پسرعموی خود متهم سازند، از اعلام آن خودداری کرد (عیّاشی ، ج 1، ص 360؛ فضل طبرسی ، 1408، همانجا، به نقل از حاکم حسکانی ). ادامه مطلب...
بُستی ، ابوالقاسم اسماعیل بن احمد جیلی ، مؤلف زیدی و معتزلی مذهب اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم . از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست . احتمالاً او یا خانواده اش از بُستِ سیستان برخاسته اند، اما در جوانی ، مدتی در مشرق گیلان به سر می برده و در آنجا پیرو مکتب فقهی زیدی الناصر لِلحق (متوفی 304) شده که در آن سرزمین متداول بوده است . مدتی پیش از 389، مرید متکلم برجستة معتزلی ، عبدالجباربن احمد همدانی بود و در همان سال ، با مرادش که در ری می زیست ، به مکه رفت و در بازگشت مدتی در بغداد اقامت کرد. در آنجا بستی با ابوبکر محمد باقلاّ نی * اشعری ، مناظرة کلامی کرد، زیرا عبدالجبار مناظره با باقلاّ نی را دون شأن خود می دانست . در فاصلة میان 403و411، میان جماعتهای زیدی و سنّی در ری اختلاف افتاد، ازینرو بستی به آمل رفت و در آنجا از او دربارة روز غدیر خم و شایستگیهای ابوبکر و امام علی علیه السلام سؤال شد.
او ضمن اذعان به فضیلت امام علی علیه السلام و تأکید بر مشرک نبودن آن حضرت از ابتدا، دربارة ابوبکر تعبیر و تشبیهی به کار برد که خشم و احساسات اهل سنت را برانگیخت . پس از سه روز، ابن سیف دینوری ، حاکم دست نشاندة منوچهربن قابوس زیاری ، او را از آمل تبعید کرد(مُحَلّی همدانی ، حدائق الوردیة فی ذکر ائمة الزیدیة ، در مادلونگ ، > متون عربی < ، ص 289ـ290). از قرار معلوم ، او به ری باز می گردد، زیرا که در 415 در مراسم تشییع عبدالجبار شرکت کرده بود (مِسوَری ، به نقل از ابویوسف عبدالسلام قزوینی ). جُنداری ، که منبعی متأخر است ، تاریخ درگذشت او را حدود 420 ذکر کرده است . ادعای جنداری حاکی از اینکه بستی ملازم امام المؤیّد باللّه و ناقل تعالیم شرعی او بوده و در آثار فقهی زیدی به «الاستاذ» شهرت داشته ، نادرست است و ناشی از اشتباه گرفتن او با ابوالقاسم بن تال استاذ هَوسَمی است . ابن شهرآشوب از او با نام «قاضی » ابوالقاسم بستی یاد کرده است . ادامه مطلب...