شمعدونی؛ سریالی که بنیان خانواده را به چالش می کشد/ «تقدس والدین» حلقه مفقودی این سریال
سریال شمعدونی تا میتواند بنیان خانواده را زیر سؤال میبرد، مردان را ضعیف، زنان را بیمنطق و پرخاشگر، احترامات متقابل را پوچ و ارزشهای دینی و اسلامی مانند تکریم بزرگترها را به چالش کشیده است.
خانواده به عنوان مقدسترین نهاد اجتماعی در نظام اسلامی مورد تأکید خدا، کتاب، پیامبر و اهل بیت(ع) بوده است. آیات و روایتهای مختلف شاکله و بنیان خانواده را اصلیترین کانون برای توسعه و تعالی بشر دانسته است.
وجود سلسله مراتب و رعایت احترامات در این نهاد مقدس، به عنوان اساس تشکیل جهان اصلی حائز اهمیت است. خانوادهای کامل متشکل از پدر و مادر و فرزندان با همراهی و تعامل با بستگانه نزدیک که هر کدام وظایف تعریف شدهای را برای خود دارند.
والدین به عنوان ستون خانواده که باید مورد تکریم باشند
پدر به عنوان ستون خانواده و به قول معروف نانآور خانواده با تمام توان در راستای رشد و بالندگی خانواده زحمت میکشد. وی با درایت و تدبیر با اکرام اعضای خانواده قدرت را بین آنان توزیع میکند و اعضای خانواده وی را به عنوان ستون و تکیهگاهی قدرتمند که باعث آرامش است، میپذیرند.
مادر نیز به عنوان فردی مهربان و زحمتکش وظیفه هدایت و مدیرت معنوی خانواده عهدهدار است. وی همچنین به عنوان همسر وظیفه حفظ تعادل میان اعضای خانواده و رابطه فرزندان با پدر و یکدیگر را بر عهده دارد. فرزندان نیز به عنوان میوههای زندگی وظایفی بر عهده دارند که مهمترین آن، احترام به والدین است.
بستگان و خویشان نیز به مراتب وظایفی نسبت به هم دارند. احترام به بزرگترها و رعایت ادب و شأن خانواده اصلیترین قانون حاکم بر روابط فامیلی است.
اما صدا و سیمای جمهوری اسلامی این روزها سریالی را به روی پرده نمایش برده است که هیچکدام از این اصول را در خود جای نمیدهد.
سریال «شمعدونی» فیلی به کارگردانی سروش صحت، طنزنویس معروف و به تهیهکنندگی محسن چگینی این روزها ساعت 21 شبکه سوم سیما را به خود اختصاص داده است.
بازیگران بعضا مطرح این سریال نقشهای محوله را به خوبی به نمایش میگذارند و شاید توانسته باشند لبخندی بر لبان مخاطبان خود جاری کنند. اما آنچه در محتوای این سریال نهفته است، بیش از آنکه به تواند مفهوم واقعی طنز که همان رساندن پیامی پندآموز به مخاطب و اعتراض به یک ناهنجاری است را برساند، تا حدودی کانون خانواده اسلامی را به چالش کشیده است.
توهین به بزرگترها، عدم رعایت ادب در روابط خویشاوندی، عدم احترام به یکدیگر، از بین رفتن جایگاه اعضای خانواده، ارائه نقش نادرست فرزندان، وابستگی به حیوانات خانوادگی بیشتر از وابستگی اعضا، بیمنطق جلوه دادن زنان، عدم نقدپذیری و بیاحترامی مفرط به شئون اجتماعی تنها بخشی از توهینهایی است که این سریال در چند ده قسمتی که از پخش آن میگذرد به همراه آورده است.
پرخاشگری اعضا به ستون خانواده
تقدس خانواده و والدین، همیشه مورد تأکید خداوند متعال در قرآن و روایات پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بوده است. لزوم حفظ حریم والیدن توسط فرزندان و همچنین میان پدر و مادر خانواده اهمیت بهسزایی دارد که این سریال به شکل گستردهای مورد هجمه قرار داده است.
فرزندانی که احترام والدین را نگه نمیدارند. کودکی که پدر و مادر خود را هرگونه که دوست دارد ولو با شیطنتهای کودکانه مورد خطاب قرار میدهد. همسری که تمام هم و غم خود را پیشرفت در محل کار خود میداند. مردی که هیچ احترامی به شریک زندگی خود نمیگذارد و از هر فرصتی برای فریب وی بهره میبرد.
بارها در این سریال شاهد پرخاشگری اعضای خانواده به یکدیگر به ویژه پدر هستیم. هیچ احترامی به جایگاه والدین و همسر در این سریال دیده نمیشود. «محمد نادری» که نقش پدر خانواده مظاهری را دارد، مورد هجمه و بیاحترامی اعضای خانواده قرار میگیرد. همچنین خود هوشنگ خود نیز مدیریت خانواده به ویژه احترام به همسر را درک نکرده و در جای جای سریال به عناوین مختلف به دیگران توهین میکند. وی سعی دارد مادر بچههای خود را به عنوان فردی که هیچ احساسی از این واژه مقدس ندارد جلوه دهد.
فرزندان هوشنگ برای والدین خود هیچگونه جایگاهی و ارزشی قائل نیستند. در حین آنکه پدر را مسخره میکنند، مادر را بیاهمیت جلوه میدهند به طوری که در قسمتی که مادرشان بازداشت است، فرزند ذکور وی به همه چیز به غیر از در بند بودن مادرشان توجه دارد.
وابستگی به حیوانات خانگی
در بخشی از فیلم مخاطبان شاهد تصادف سعید، فرزند ذکور خانواده با عدم تعادل روحی دست به گریبان است، با یک گربه نادر هستند. در این سریال خانم مسنی به تصویر کشیده میشود که به جای ارتباط با خانواده، وابستگی عمیقی به گربه خود دارد. این وابستگی به حدی است که گربه؛ مونس و همدم این بانوی پیر شده است که برایش از جان انسانها نیز مهمتر است. تصادف سعید با این گربه زمینهساز آشنایی پدر بزرگ خانواده با این بانو شده و زمینهساز گرایش این دو به یکدیگر میشود. این درحالی است که در فیلم همه مخالف ازدواج دوباره پدر بزرگ هستند به جز هوشنگ که این فرصت را غنیمتی برای عدم پرداخت خسارت میلیونی بابت گربه میبیند.
ترس شدید مردان خانواده از زنان و عدم احترم مردان به زنان؛ دو رویکرد آسیبرسان سریال
احترام متقابل، رعایت جایگاه و عدم ترس مرد و زن از یکدیگر در زندگی مشترک، به عنوان پایه اساسی در نظام اسلامی مطرح است. سریال شمعدونی تا میتواند به این الگوی دینی ضربه میزند به طوری که مردان را با چهرهای فریبکار و زنان را به دور از شأن واقعی خود به عنوان افرادی پرخاشگر به تصویر میکشد.
مردان خانواده مظاهری و سعادتی به شدت از زنان خود ترس دارند به طوری که این ترس تبدیل به یک خوف عظمی شده که حتی بدون اجازه همسران خود آب نیز نمیتوانند بخورند. احترام متقابل میان همسران بسیار ایده آل بوده و همیشه مورد تأکید است اما این سریال مرد را به عنوان موجودی که هیچ اختیاری ندارد به تصویر میکشد. در همین حال مردان را افرادی فریبکار جلوه میدهد.
در همین حال عطا و هوشنگ هیچ احترامی برای خانواده خود قائل نیستند و از هر فرصتی برای بیاحترامی به آنان بهره میبرند و سعی دارند آنگونه وانمود کنند که زنهایشان به شدت از آنها میترسند و هیچ ارزش و جایگاهی در خانواده ندارند.
عدم رعایت موازین اسلامی در روابط محرم و نا محرم
کلنجارها و به اصطلاح کل کلهای داماد و عروس خانواده سعادتی تبدیل به سوژهای پایدار در سریال شده است. هوشنگ به عنوان داماد خانواده و شیرین به عنوان عروس خانواده مظاهری بدون رعایت کوچکترین ادب و احترامی همیشه با یکدیگر کل کل میکنند.
عطا، همسر شیرین و دایی خانواده مردی که تجربه اعتیاد و زندگی مشترک ناموفق دارد، شیرین را به عنوان بتی به خانواده معرفی کرده که بدون اجازه وی حتی اجازه نگهداری از پدر سالمند و مریضش را نیز ندارد. در همان حال نیم نگاهی سرشار از پشیمانی به همسر سابق خود که همکار خواهرش نیز است دارد. از حضور وی در جمعهای خانوادگی لذت میبرد و سعی دارد به وی ثابت کند که همسر کنونیاش هیچ ارزشی برایش ندارد.
تخریب جایگاه زن در اجتماع و خانواده
بانوان این سریال به عنوان زنانی به دور از منطق، پرخاشگر بدون هیچ حسی به کانون خانواده به تصویر کشیده شدهاند، زنانی که جز پرخاش کردن راهحل دیگری برای حل مسائل ندارند. حسود هستند و بدبین و به بدترین نحو ممکن با مشکلات روبه رو میشوند. مادری که باهوش دانستن فرزند را بیادبی به بزرگترها میداند و از برخورد صحیح با فرزندش عاجز میشود.
در بخشی دیگر نیز هوشنگ از تنها دخترش به عنوان پلی برای رسیدن به کار مورد علاقهاش استفاده میکند و سعی دارد با ترغیب دخترش سارا به ازدواج با مدیر جدیدش، کارش را دوباره به دست آورد.
جای جای این سریال پر از آسیبهای اجتماعی و زیرسؤال رفتن الگوهای اسلامی است. تمامی مواردی که در دین مبین اسلام درباره جایگاه خانواده مورد تأکید قرار دارد، در این سریال به نابودی کشیده شده است.
در یک جمع بندی کلی میتوان گفت این سریال نه تنها نتوانست به عنوان یک فیلم طنز نیاز مخاطبانش را برآورده سازد بلکه باید به عنوان یک سریال تخریبگر بنیان خانواده مورد توجه گیرد.