کشی دربارة محمد بن نصیر گفته است:
عدهای قائل به نبوت محمد بن نصیر نمیری شدند؛ به دلیل این که ادعا کرد نبی و رسول است و حضرت علی بن محمد عسکری او را فرستاده است. قائل به تناسخ بود و دربارة ابوالحسن علیه السلام غلو میکرد و قائل به ربوبیت آن حضرت بود.
این احتمال، ضعف دیگری هم دارد و آن این که هیچ کس برای محمد بن نصیر کنیه ابو شعیب را ذکر نکرده است، اگر چه در الهدایة الکبری و مستدرک وسایل گفته شده است: ابو شعیب محمد بن نصیر (بدون واو).
در کتاب الهدایة الکبری تالیف حسین بن حمدان این روایت آمده است که از نظر متن با روایت بحارالانوار فرق میکند. اگر علامه مجلسی این روایت را از الهدایة الکبری نقل کرده باشد، احتمال دوم تقویت میشود (خود مرحوم مجلسی هم به کتاب الهدایة الکبری خیلی اعتنای زیادی ندارد).
بررسی متن
متن این روایت همانند متن روایت قبل است، با اندکی تفاوت که در خاتمه به آن اشاره خواهیم کرد.
روایت چهارم
مرحوم علامه مجلسی ذیل روایتی که به عنوان روایت سوم ذکر کردیم، روایتی را نقل میکند بدین ترتیب:
روی الشیخ حسن بن سلیمان فی کتاب منتخب البصائر هذا الخبر هکذا: حدثنی الاخ الرشید محمد بن ابراهیم بن محسن الطارآبادی انه وجد بخط ابیه الرجل الصالح ابراهیم بن محسن هذا الحدیث الاتی ذکره و أرانی خطه و کتبته منه و صورته الحسین بن حمدان و ساق الحدیث کما مر الی قوله: لکأنی انظر الیهم علی البراذین الشهب بأیدیهم الحراب یتعاوون شوقاً الی الحرب کما تتعاوی الذئاب. امیرهم رجل من بنی تمیم یقال له شعیب بن صالح فیقبل الحسین علیه السلام فیهم….
بررسی سند
این روایت از نظر سند، همانند روایت قبلی ـ به سبب حسین بن حمدان ـ دچار ضعف است.
بررسی متن
در این روایت آمده است کسی که با امام مهدی علیه السلام روبه رو میشود، امام حسین علیه السلام است، نه سید حسنی که در این صورت، روایت از بحث ما خارج است؛ ولی در منتخب بصائر الدرجات که منبع این روایت است، به جای حسین، «الحسنی» آمده است که در این صورت، مرتبط با بحث میشود.
روایت پنجم
عن فتن السلیلی بسنده: حدثنا الحسن بن علی المالکی قال: حدثنا ابو النصر علی بن حمید الرافعی قال حدثنا محمد بن الهیثم البصری قال: حدثنا سلیمان بن عثماط النخعی قال: حدثنا سعید بن طارق عن سلمة بن انس عن الاصبغ بن نباته قال خطب امیرالمؤمنین علی علیه السلام خطبة فذکر المهدی و خروج من یخرج معه و اسمائهم فقال له ابو خالد الحلبی صفه لنا یا امیرالمؤمنین. فقال علی علیه السلام: ألا انه اشبه الناس خلقاً و خلقاً و حسناً برسول الله صلی الله علیه و آله و سلم… و یلحقه الحسنی فی اثنی عشر الفاً فیقول له أنا أحق بهذا الأمر منک. فیقول له هات علامات دالة. فیؤمی الی الطیر فیسقط علی کتفه و یغرس القضیب الذی بیده فیخضر و یعشوشب. فیسلم الیه الحسنی الجیش و یکون الحسنی (خویی، همان، ج 3، ص 104؛ ابن طاووس، طرائف: ص145، ب79).[1] [7][7]
بررسی سند
1. این روایت را از میان عالمان شیعه و سنی فقط سید بن طاووس نقل کرده است و وی نیز از کتاب سلیلی نقل میکند. سید بن طاووس در مقدمه کتابش، تاریخ نسخة اصل (کتاب سلیلی) را سال 307 ق معرفی میکند و این، در حالی است که سید بن طاووس در قرن هفتم میزیسته است. سید در ادامه میگوید: «این نسخه به خط سلیلی در مدرسة معروف به ترکی در جانب غربی واسط است».[2] [8][8]
چه کسی گفته این نسخه اصل است و چه کسی گفته این دست خط سلیلی است؟ چه کسی آن را نقل کرده است؟ میفرماید کسی که گفته، خود شاهد آن بوده است و این، یعنی این که روایت مرسل است.
از سوی دیگر سید بن طاووس میفرماید: من صحت مطالب کتاب را تأیید نمیکنم (ابن طاووس، ملاحم وافتن: ص104).[3] [9][9]
2. پس از تتبعی که انجام دادیم، هیچ مطلبی دربارة ابو صالح سلیلی پیدا نکردیم.
3ـ. در بخشی از سند روایت آمده است «حدثنا …» و در بخشی دیگر گفته است «عن …» یعنی روایت معنعن است که در آن، احتمال تدلیس و انقطاع زیاد است.
4. سلمه بن انس، ازاشخاص مجهول است.
بررسی متن
متن این روایت نیز همانند روایت قبل است که ما را از بررسی مجدد بینیاز میکند.