بقعه مورد بحث در سى کیلومترى شرقى شهر قم، نزدیک دهکده «جنت آباد» (1) و در حوالى ویرانههاى «قاسم آباد» که کنار راه قدیم قم به به کاشان قرار داشته، (2) واقع شده است.بناى این مزار را باید از دوران شاهان صفوى و از نیمه نخستین این دوره به شمار آورد. (3) همچنانکه در لوح زیارتنامه این سیده جلیله نوشته شده او را «سکینه بنت امام موسى کاظم(ع)» و خواهر حضرت فاطمه معصومه(س) دانستهاند. (4) که علىالتحقیق فاقد ارزش و عدم مداقه در مدارک مستند مبنى بر تعداد فرزندان امام موسى کاظم(ع) مىباشد. چرا که به اتفاق جمیع مورخین و علماء سیره و رجال، امام موسى کاظم(ع) را فرزندى به نام «سکینه خاتون» نبوده، (5) و مدفون در بقعه مورد بحثشخصیتى سواى نوشته لوح زیارتنامه مىباشد.به هر حال، سکینه خاتون، سیدهاى جلیله از نوادگان حضرت امام موسى کاظم(ع) بوده و در جلالت قدر و عظمتشان آن همین بس که بارگاه عظیمى براى وى برپا نمودهاند و بروز کرامات و خوارق العاداتى که از ناحیه مقدسه این بى بى بر سر زبان اهالى جریان دارد، خود معرف شخصیت والاى این علیا مخدره است.
حضرت امام موسى کاظم(ع) فرزندى بنام «سکینه» نداشت و لذا شخصیت مدفون در این بقعه را هم نمىتوان فرزند بلافصل امام(ع) دانست، کما اینکه اکثر بقاع متبرکه ایران را منسوب به فرزندان بلافصل ائمه: خصوصا امام موسى کاظم(ع) نمودهاند که اصلى ندارد.
اما در مورد شخصیت مدفون در این بقعه باید گفت که مرحوم ناصرالشریعه در کتاب «تاریخ قم» (6) به نقل از کتاب«انوار المشعشعین» (7) مىنویسد:
«بنابر احتمالى که بعضى دادهاند محتمل استسکینه بنتحسین بن محمد بن على بن قاسم بن عبدالله بن موسى الکاظم(ع) باشد که وى مادر سید مطهر بن على بن سلطان محمد شریف است».
در همین رابطه مرحوم عباس فیض در کتاب «بدر فروزان» (8) به نقل از انوار المشعشعین مىنویسد:
«در قاسم آباد، چهار فرسخى قم، امامزادهاى مدفون است که آنرا سکینه خاتون بنت امام موسى الکاظم(ع) مىنامند.
و محتمل است که او سکینه بنتحسین بن محمد بن على بن قاسم بن عبدالله بن موسى الکاظم(ع) بوده باشد که وى مادر سید مطهر فرزند على بن سلطان محمد شریف است که در قم بودهاند».
ولى آنچه نگارنده تحقیق و تتبع نموده این است که عبدالله بن موسى(ع) فقط از دو فرزند نسل منتشر شده و آن هم محمد و موسى مىباشد، و این قول را اکثر علماء انساب از قرن سوم الى الآن پذیرفتهاند. (9) وانگهى مرحوم فیض براى تقریب قول خود چنین نتیجه مىگیرد که «عبدالله بن امام موسى(ع) را فرزند سومى هم به نام «قاسم» بوده ولى چون در کتاب «عمده الطالب» از او نام برده نشده است معلوم مىگردد که اعقاب او منقرض شدهاند».
باید گفت که استدلال مرحوم فیض اصلى ندارد، چه اینکه علماى انساب اتفاق بر این دارند که وى فقط از دو فرزند خود به نام محمد و موسى نسل باقى گذاشته و نسل محمد بن عبدالله منقرض گشته است.
بنابراین مىتوان گفت که یا مرحوم صاحب انوار المشعشعین و یا مرحوم فیض در معرفى شجرنامه «سکینه خاتون» اشتباه نمودهاند، زیرا اگر سکینه خاتون مادر سید مطهر باشد، بنابراین نسبش به «عبیدالله بن امام موسى کاظم(ع)» برمىگردد و تمام علماء انساب هم براى عبیدالله فرزندى به نام «قاسم» و از وى «موسى» و از موسى «قاسم» ثبت نمودهاند. (10)
فى المثل، ابونصر نجارى در کتاب «سر السلسله العلویه» (11) مىنویسد:
«من ولد محمد بن على بن قاسم بن موسى بن قاسم بن عبیدالله بن امام موسى کاظم(ع) ابوالحسن على و ابوعبدالله حسین ابنا محمد بن على بالرى»
یعنى از محمد بن على بن قاسم بن موسى بن قاسم بن عبیدالله، دو فرزند باقى ماند. که یکى به نام ابوالحسن على و دیگرى به نام ابوعبدالله حسین و هر دو ساکن شهررى بودهاند.
علامه نسابه ازورقانى، متوفاى سال 615 ه.ق در کتاب «الفخرى» (12) هم همین قول و نسب را پذیرفته است.
امام فخر رازى در کتاب «الشجره المبارکه» (13) همین شجرنامه را عنوان کرده و اضافه مىکند که نسل این امامزاده همه از بزرگان و نقباء و ساکنین شهررى بودهاند.
بنابراین معلوم مىگردد که مدفون در بقعه جنت آباد قم:
اولا: فرزند بلافصل امام موسى کاظم(ع) نبوده است.
ثانیا: نسب او به قاسم بن عبدالله بن امام موسى کاظم(ع) برنگشته است.
ثالثا: اصلا به اتفاق جمیع علماء انساب، عبدالله فرزندى به نام قاسم نداشته است.
رابعا: شجرنامه سکینه خاتون به قاسم بن عبیدالله ختم مىگردد.
لذا به جرات مىتوان گفت که مدفون در بقعه جنت آباد قم: «سیده جلیله سکینه خاتون بنت ابوعبدالله حسین بن محمد بن على بن قاسم بن موسى بن قاسم بن عبیدالله بن امام موسى کاظم(ع)» خواهد بود.
بدلیل اینکه شهادت امام موسى کاظم(ع) در سنه183 ه.ق به اتفاق جمیع مورخین صورت گرفته و اگر عبیدالله 10 سال از حیات پدر بزرگوارش را درک نموده باشد. و هر سه نسل بعد از او را یک قرن محسوب کنیم، بنابراین تولد سکینه خاتون در اوائل قرن پنجم بوده و معقولتر به نظر مىرسد که زوجه فرزند سلطان محمد شریف باشد، چه که وى در سنه429 ه.ق در قم وفات یا به شهادت رسیده است (14) و اگر شجرنامه منقول از فیض و ناصر الشریعه را قبول نماییم، سواى اینکه اشتباه است، اختلاف سنى سکینه خاتون با شوهرش به 60 سال خواهد رسید و این معمولا بعید است.
وانگهى مؤلف کتاب «الفخرى» (15) تایید مىنماید که «مطهر» فرزند على (16) بن سلطان محمد شریف، خواهر زاده ابوالفتح محمد بن عبدالله الحسین است.
به عبارت دیگر ابوالفتح محمد و سکینه خاتون، هر دو فرزندان ابوعبدالله حسین مىباشد و این احتمال ما و شجرنامه سکینه خاتون درستخواهدبود.
به دلیل اینکه مؤلف کتاب «الفخرى» (17) صراحتا مىنویسد: «امه (المطهر) سکینه بنت الحسین بن محمد بن على بن القاسم بن موسى بن القاسم بن عبیدالله بن موسى الکاظم(ع)».
یعنى مادر مطهر فرزند على، سکینه دختر حسین بن ... مىباشد.
همانطورى که بیان داشتیم، سکینه خاتون همسر ابوالحسن على الزکى بن محمد الشریف است، وى نقیب شهررى بوده و شیخ اجل منتجبالدین قمى در وصف او فرموده است که:
«السید الاجل ذى الحسبین، ابوالقاسم على بن ابوالفضل محمد» (18)
و منظور از «ذى الحسبین» آن است که على الزکى هم از طرف پدر و هم از ناحیه مادر داراى شرف و مقام سیادت است، زیرا مادرش بنت ابىالحسن على بن احمد موسوى است و نسب پدر بزرگوارش سلطان محمد شریف (19) هم به امام زینالعابدین(ع) ختم مىشود.
على الزکى را از سکینه خاتون، دو پسر بجا مانده، یکى «سید مطهر» و دیگرى «سید حسین» و در وصف حسین بن على الزکى مىنویسند:
«ابوالمعالى کمال الشرف حسین بن على الزکى، مردى کریم و جواد و با مروت و سخاوت و داراى حشمت و جلال بوده است». (20)
اکثر علماء انساب و رجال در وصف مطهر، برادر حسین بن على الزکى، فصولى را در کتبشان ذکر نمودهاند که چند نمونه از آن را تقدیم شما خوانندگان عزیز مىنماییم.
نسابه قرن هفتم، از ورقانى متوفاى بعد از 614 ه.ق در کتاب «الفخرى» (21) درباره سید مطهر فرزند سیکنه خاتون و نوه سلطان محمد شریف مىنویسد: «بالرى السید الاجل المرتضى نقیب النقبا ذوالفخرین ابوالحسن المطهر ابن الزکى الفاضل النقیب ابىالحسن على بقم...»
ابن عنبه، نسابه قرن نهم و متوفاى 828 ه.ق درباره سید مطهر مىنویسد: «السید المطهر ذى الفخرین بن على الزکى، نقیب الرى و قم و آمل» (22) امام فخر رازى، متوفاى606 ه.ق در کتاب «الشجره المبارکه» (23) در همین باره مىنویسد:
«السید الاجل المرتضى ذوالفخرین نقیب النقبا ابوالحسن المطهر، کان اوحد الدنیا فى الفضل و النبل و کرم النفس، جم المحاسن، حسن الاخلاق، له مائده منصوبه مبذوله، وکان متکلما مناظرا مترسلا شاعرا، ولى نقابه الطالبیه بالرى».
سید مطهر، مردى جلیل و در فضل و بزرگوارى و کرامت نفس، یگانه دنیا و تمام محاسن در او جمع بود. وى داراى اخلاق نیکو و سفره گسترده و از جمله علماء و متکلمین و نویسندگان و شعرا، عصر خود بود و نقابتسادات را در شهررى عهده داشته و مادر وى سکینه خاتون دختر حسین ... مىباشد که خواهر مجدالدوله المطهر ذوالطرفین ابوالفتح محمد بن حسین است. شیخ اجل منتجب الدین قمى هم در وصف سید مطهر چنین مىنگارد: «الصدر السعید، الشرف الدوله والدین، عز الاسلام والمسلمین، السید الاجل، الامام المرتضى الکبیر الاعلم الازهد، ذى الفخرین، نقیب النقباء، سید السادات، مطهر بن السید الاجل الزکى ذى الحسبین ابىالقاسم على». (24)
پس معلوم گردید که سید مطهر از بزرگان سادات و صدور اشراف بوده و نقابتسادات و ریاست آن به وى محول گشته و در تمام فنون و علوم متبحر و داراى خطب و رسائل لطیف مىباشد.
مطهر، داراى دو پسر به اسامى «محمد» و «على» بوده و هر دو داراى کمالات نفسانى و عالم و زاهد و نقیب شدهاند. (25)
از محمد بن مطهر، فرزندى به نام فخرالدین على به دنیا آمد، که وى هم مثل اجدادش منصب نقابت طالبین در قم را دارا بود و براى وى هم پسرى استبه نام محمد که از اهل علم و فضل شمرده شده و داراى ریاست و جلالتبوده است.
و از محمد بن على بن محمد بن مطهر، فرزند ارجمندى به نام یحیى به دنیا آمد که وى بسیار جلیلالقدر بوده و نقیب طالبین در قم و رى و آمل را دارا بود، وى ملقب به عزالدین و مکنى به ابوالقاسم است که خوارزمشاه او را مقتول و شهید گردانید و در طهران مدفون و مقبره او مطاف مردم و محل نذورات و حاجات اهالى مىباشد. (26)
همانطوریکه در مبحث قبل اشاره گردید، سکینه خاتون، عروس محترمه سلطان محمد شریف است و خود آن حضرت در حکومت علاءالدوله کاکویه در رى رحلت نمود و جسد مطهرش را با کمال تجلیل و احترام به قم نقل داده و در کاخ و باغ تفریحگاه وى در شمال رودخانه بخاک سپردند که الآن این محل به کوى سلطان محمد شریف خوانده مىشود. (27)
از مقدمه بالا چنین مىتوان احتمال داد که از آنجایى که على بن سلطان محمد شریف از نقباى قم و رى پس از پدر بوده، و این ریاستبه فرزند وى مطهر منتقل گشته; هنگامى که سکینه خاتون وفات یافت، وى را در جنت آباد قم، که یکى از دهات و مزارع معروف و سرسبز آن وقت قم بوده، (28) و یقینا سید مطهر در آن ملکى داشته، دفن نمودند و بر سر تربت او گنبدى برافراشته و بعدها نوادگان این سید جلیله بر سر تربت جده خود تعمیرات و توسعههایى دادهاند.
بقعه مورد سخن از بناهاى کهن و متین و مشتمل بر بقعه و سه ایوان و صحن مىباشد. این گنبد به شهادت سبک بنا و قبه کلاخودى و آجرى آن، از آثار قرن هشتم هجرى و در عصر صفویه از گنبد آن با کاشیکارى معرق تزیین و ایوانهایى هم بر بناى اصلى افزوده گردید و چندین سال قبل هم، حجراتى در سه جانب بقعه و صحن ساخته شد که غالبا سطح آن در زیر شن روان باد آورده پنهان است.
اثر قابل توجه در این مزار، گنبد بزرگ و مرتفع آن است که بیشتر آرایش ساقه ورودى آن فرو ریخته است. روى گنبد هم با کاشى معرق بند اسلیمى خوش طرحى آراسته بود، که اکنون تنها چند قسمت مختصر آن باقى است.
گنبد به شکل کلاخودى بوده و ارتفاع آن 10 متر و قطر تقریبى آن 7 متر مىباشد، که آرایش ساقه گنبد که مقدارى بیشتر از آن از بین رفته، نخستیک ردیف کاشى خشتى زیباى زمینه طلایى، و سپس زیر آن کتیبه کمربندى گرداگرد با پهناى نیم متر از کاشى معرق بوده که بر آن سوره مبارکه جمعه به خط ثلثسفید نوشته شده، و تمام آن از جمله در پایان که جاى رقم کاتب و سال تاریخ آن است فرو ریخته، و پس از آن در پایین کتیبه میان دو حاشیه بیستسانتى مترى از نامهاى «الله» «محمد» و «على» به خط بنائى تزییناتى شده بود. (29)
در پایان از سازمان میراث فرهنگى استان قم تقاضا مىشود که هر چه سریعتر به این آثار باستانى توجه کافى مبذول نمایند، چه اینکه در آینده نزدیک شاهد فرو ریختن گنبد آن خواهیم بود.
والسلام
پىنوشتها:
1- مؤلف کتاب گنجیه آثار قم، ج 2، ص 514 و تربت پاکان، ج 2، ص173، زآلون آباد نوشتهاند که ظاهرا این منطقه هم مثل قاسم آباد، ویران شده و بقعه مذکور جزء قریه جنت آباد محسوب شده است.
2- سفرنامه پیتردولاواله، ص436 به نقل از تربت پاکان، ج 2، ص173.
3- تربیت پاکان، ج 2، ص173.
4- تاریخ قم، ناصرالشریعه، ص 140.
5- رجوع گردد به کتابهاى ارشاد، ج 2، ص 244; تذکره الخواص، ص 315; اعلام الورى، ج 2، ص36; الفصول المهمه، ص 241; مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 324; دلائل الامامه، ص149; کشف الغمه، ج3، ص26.
6- تاریخ قم، ناصرالشریعه، ص 140.
7- انوار المشعشعین، ج 2، ص 154.
8- بدر فروزان، ص 58.
9- الفخرى، ص16; سراج الانساب، ص 82; سرالسلسله العلویه، ص 44; تهذیب الانساب، ص163; الاصیلى، ص 195; الفصول الفخریه، ص 68; عمده الطالب، ص 252 و253; الشجره المبارکه، ص 90.
10- تهذیب الانساب، ص 161.
11- سر السلسله العلویه، ص 44.
12- الفخرى، ص17.
13- الشجره المبارکه، ص 91.
14- انوار پراکنده، ج 1، ص396: انجم فروزان، ص149; گنجینه آثار قم، ج 2، ص437.
15- الفخرى، ص17.
16- على بنسلطان محمد شریف، همسر محترم سکینه خاتون.
17- الفخرى، ص 34.
18- انجم فروزان، ص 150.
19- حالات سلطان محمد شریف در جلد اول، انوار پراکنده، ص303 تا 322 مفصلا بیان شده به آنجا رجوع گردد.
20- الشجره المبارکه، ص 118.
21- الفخرى، ص 34.
22- عمده الطالب، ص 284.
23- الشجره المبارکه، ص117.
24- انجم فروزان، ص 150.
25- الفخرى، ص 35; الشجره المبارکه، ص 118; الاصیلى، ص 225; عمده الطالب، ص 284; تهذیب الانساب، ص 185.
26- همان.
27- گنجینه آثار قم، ج2، ص437; انجمفروزان، ص14.
28- مرآت البلدان، ج 4، ص369، فرهنگ دهخدا، ج 5، ص6909.
29- تربت پاکان، ج 2، ص173 و 174; گنجینه آثار قم، ج 2، ص516 الى 518.