گفتوگو با رییس پژوهشگاه تقریب ویژگیهای مدرسه فقهی امام باقر علیه السلام مکتب و مدرسه فقهی امام باقر(ع) منشاء تاسیس حوزه علمیه شیعه در جهان شد که به نوبه خود قدیمی ترین مدرسه فقهی و دانشگاهی به تعریف امروزی آن است و ...
به مناسبت هفتم ذیالحجة سالروز شهادت امام باقر(ع)، سرویس علمی- فرهنگی مرکز خبر حوزه، در گفتوگو با حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی رییس پژوهشگاه تقریب بین المذاهب ویژگی های منحصر به فرد مدرسه فقهی امام باقر(ع) را تشریح کرد.
با توجه به شرایط حساس تاریخی که در عصر امام باقر علیه السلام مشاهده میشود، حضرت چه رویکردی اتخاذ نمودند ؟
امام باقر علیهالسلام به دلیل قرار داشتن در یک نقطه حساس عطف تاریخی به ایفای نقشی مهم و تاریخی و گشاینده
و تاسیسی دست زدند
شرایطی که حضرت در آن به سر میبردند، شرایطی بود که مدارس فقهی در حال ظهور و بروز بودند و عینیت خارجی هم پیدا کرده بودند و رقابتهای مدرسهای و علمی بین آنها برقرار شده بود تا آنجایی که به نقد مناهج و شیوههای یکدیگر میپرداختند و روشهای یکدیگر را مورد نقد قرار میدادند در چنین زمانی که بحث فقهی در قالب مدرسههای فقهی رواج جدی گرفته بود، امام باقر علیهالسلام پا به میدان علمی نهادند و تحولی را در جامعه ایجاد کردند که برای عالمیان خیره کننده بود و تا آن زمان هیچ امام معصومی به این گستردگی و پر دامنگی ابواب علم را در مقابل جامعه نگشوده بودند
امام باقر علیهالسلام تمرکز اصلی خود را بر فقه نهادند و مدرسهای را با رنگ و بوی خاص متمایز با آنچه که در آن روزگار رایج بود بنیان گذاری کردند، مدرسهای که به عنوان مدرسه «آل البیت» نام گرفت.
لطفا به مهمترین خصوصیات این مدرسه اشاره کنید ؟
* انضباط گرایی فقهی
امام باقر علیهالسلام فقهی منضبط و قاعدهمند را ارائه و بسط و گسترش دادند و شاگردانی را با ذهنیتهای کاملاً آشنا به این انضباط فقهی در قالب قواعد فقهی تربیت کردند و در زمانی که مدرسههای فقهی به دنبال شیوههایی جهت تکثیر فقه میگشتند و بگو مگوهای زیادی بین ایشان برقرار بود، امام باقر علیهالسلام در چنین فضایی فقه منضبط و قاعدهمند را ارائه دادند، البته در آن روزگار که میان خود اهل سنت نقد برقرار بود نقدهایی با لعاب خاص و از خاستگاه عقلانیت دینی به مناهج مدرسههای دیگر از سوی امام باقر علیهالسلام متوجه شد.
نفی قیاس رهآورد نقدهای امام باقر علیهالسلام میباشد و این نقدها آنچنان نفوذ یافته بود که بخشهایی از اهل سنت را تحت تأثیر قرار داد و حرکت نافی قیاس در بین اهل سنت شکل گرفت و تأثیر دیگری در سطحی پایینتر از این شکل گرفت و قیاس که روندی افراطی به خود گرفته بود با نقدهای امام باقر (ع) و اهل بیت (ع) از حالت شدت و افراطی بودن به حالت خفیفتری استقرار پیدا کرد لذا امام علیه السلام از پایگاه عقلانیت فقهی دینی هم، نقد مدرسهای را در فضای آن روز گسترش دادند و هم مکتب و مدرسهای را با نگاهی ویژه که با محوریت قاعده شکل گرفته بود ارائه کردند، هم کوششی در خور برای اثبات سنت برای مصدر بودن و پاسخگو بودن به فقه را ارائه کردند.
شاید دیدگاهی خاص در آن زمان تصریح میکرد که سنت تا حدی پیش رفته است و از آن به بعد باید به فکر منابع دیگری بود، ولی امام باقر(ع) تاکید بسیاری داشتند که دامنه سنت بسیار فراختر از آن چیزی است که بعضی از مدارس میپندارند و دفاع از سنت و ارائه نا گفتههای سنت با انتساب به پیامبر(ص) حرکتی را ایجاد کرد که جاذبههایش آنچنان بود، حتی بسیاری از عالمان اهل سنت نیز به حلقه درس امام باقر علیهالسلام با شوق و ولع میشتافتند و حضور مییافتند و از آن پس راویان سنی در گرد امامان اهل بیت(ع) شکل گرفتند، شاید اولین دسته از روایان سنی که از اهل بیت (ع) نقل روایت میکردند در زمان امام باقر علیهالسلام به صورت قابل توجه و برجستهای شکل گرفت و امامان بعد از ایشان هم دو سنخ از راویان را در گرد خود مشاهده مینمودند، یک راویان شیعی و دیگری راویان سنی. این گرایش و جذب راویان اهل سنت ناشی از آوازهای بود که این مدرسه اهل بیت در جامعه پیدا کرده بود و برجستگی و جاذبهای بود که برای این مدرسه ایجاد شده بود، لذا توجه به سنت یکی از مشخصات و مختصات اصلی مدرسه امام بافر علیهالسلام بود.
* تعریف ادبیات فقهی گویا ( ادبیات قاعدهای )
دومین ویژگی فقهی مدرسه امام باقر(ع) این است که آن حضرت ادبیات فقهی را ادبیات گویا و دارای قابلیتهای بیانی درخور توجه و حفظ کردنی قرار دادند و این نوع ادبیات در کتابهای بعض عالمان اهل سنت پیگیری شد و میتوان از این ادبیات به ادبیات قاعدهای نام برد، شبیه این ادبیات فقهی را در گذشته نداریم، مگر در زمان پیامبر(ص) که ایشان فقه را با رنگ و بوی خاصی تبیین میکردند و بعد از ایشان امیر المومنین علیهالسلام این شیوه را ادامه دادند و امام باقر شخصیت سومی است که به صورت گسترده از عبارات کوتاه و پر مغز و در خور توجه در ادبیات فقهی استفاده کردند و این ادبیات ، بسیار پر جاذبه بود و بسیاری از عالمان اهل سنت هم کم و بیش به این نکته توجه پیدا کرده بودند.
یکی از میراثهای امام باقر علیهالسلام تربیت شاگردان ورزیده در علوم و معارف مختلف میباشد لطفا به نحوه شاگرد پروری امام علیه السلام و حلقههای درسی حضرت اشارهای داشته باشید ؟
* انتخاب هوشمندانه و دقیق حلقههای درسی
امام باقر علیه السلام در تشکیل نشستهای خود به گونهای دقیق و هوشمندانه، تشکیل حلقههای درسی را پی میگرفتند و از آنجایی که در جایگاه امام معصوم قرار داشتند و امتداد سنت پیامبر اکرم(ص) محسوب میشدند تربیت شاگردان را به گونهای انجام میدادند، تا شاگردان در جایگاه راوی بنشینند و سخنان امام قالب روایی داشته باشد و از طرفی جنبه آموزهای و مدرسهای هم به خود بگیرد و باب سوال و استدلال و طرح موضوع باز شود، لذا شاگردان امام باقر علیهالسلام از طرفی شاگردان حضرت و از سوی دیگر راویان حدیث بودند و نوع کلاسهای حضرت بگو نه ای بود که هم سخنان امام جایگاه روایی خود را پیدا کند و هم جنبه استدلالی و بحثی به خود بگیرد .
* طرح سئوال به گونه حداکثری توسط شاگردان
از مختصات نظام آموزشی امام این بود که دست شاگردان در طرح سوال به صورت حداکثری باز گذاشته شده بود و زمام درسها و طرح موضوعات و مسائل بدست شاگردان سپرده شده بود، لذا اکثر روایاتی که از امام باقر علیه السلام به دست ما رسیده است، «مصدر» است به سوالاتی که شاگردان کردهاند، طبیعی است آن سوالها استفتاء و به عنوان سئوالاتی که میخواهند مسائل مورد ابتلای خود را حل کند نبوده است، بلکه شاگردان سوالات خود را در فضای مدرسهای و بحثی بیان میکردهاند و گویی تعیین دستور کارها و بحثها بدست شاگردان بود و آنان ابتکار کامل داشتند و در آن روزگار در هیچ حلقه علمی و مدرسهای اینچنین دست شاگردان باز نبود که تشکیل بحثها بر اساس سوالات سائلان انجام پذیرد.
* لطفا فائده این روش را به اختصار توضیح دهید ؟
خاصیت چنین روشی این بود که شاگرد خود به خود تربیت و صاحب نقش میشدند و شاگرد با نگاه سوال و دغدغه علمی وارد کلاس میشد و کلاس را مربوط به خود میدید و اهمیت دیگر این شیوه دور نگاه داشتن کلاسها از فرو غلتیدن به مسائل صرفاً افتراضی و انتزاعی است و به دلیل ایفای نقش شاگردان در بحثها ، مسائل جامعه به کلاسها میآمد و پاسخهای امام باقر علیهالسلام را به خود میگرفت، چون شاگردان در درون جامعه بودند و با اصحاب علم و مدرسه روبرو بودند، یا در بازار با مسائلی مواجه میشدند، از طریق آزادی شاگرد در طرح سوال، مسائل اجتماع پا به مدرسه علم میگذاشت و پاسخ میگرفت و این هم یکی از ویژگیهای این مدرسه بود، در حالی که در سایر مدارس زمام کلاس به دست استاد بود .
دلیل آن هم این است، گاهی بعضی از قضات آن روزگار که از اهل سنت بودند؛ با مسائلی روبرو میشدند که پاسخی برای آن نداشتند و احساس میکردند، پاسخ را میتوان از مکتب اهل بیت(ع) گرفت و ظاهراً ابن ابی لیلا در جلسهای که بر کرسی قضاوت نشسته بود و در چگونگی داوری نسبت به آن مسئله درمانده بود، به بهانهای از جلسه بیرون میآید و خود را به شاگرد مکتب امام صادق علیه السلام که امتداد مکتب امام باقر علیهالسلام است میرساند و جویای جواب برای این مسئله میشود و سریعاً شاگرد امام در قالب یک قاعده جواب را ارائه میدهد [1]
در هر حال این خصوصیت هم از مختصات مدرسه اهل بیت(ع) است که شاگردانی زبردست برای پاسخگویی، تربیت کرده است و نشان میدهد که در مدرسه اهل بیت(ع) اصل در ورزیدگی و پختگی و آمادگی علمی بوده است و آنچنان مدرسه اهل بیت در جامعه رواج یافته بود، زمانی که از ابوحنیفه سوال میشود وقتی کلمه امام به صورت مطلق گفته میشود، انصراف به چه کسی دارد، گفته بود به جعفر بن محمد(ص) [2] که این مدرسه هم امتداد مدرسه امام باقر علیهالسلام میباشد
* احیاگر میراث فقهی علی بن ابیطالب ( علیه السلام )
یکی دیگر از ویژگیهای مدرسه امام باقر این بود که میراث فقهی فرو خفته و کمتر مطرح شده، امام علی بن ابیطالب(ع) که طرفداران بسیار زیادی در آن روزگار پیدا کرده بود احیا نمودند، بسیاری از اهل سنت که در پی گفتههای امیر المومنین خصوصاً در مسئله قضا و قضاوت و احکام اهل بغی بودند، به این نتیجه رسیدند که اگر بخواهند به سراغ این مسائل بروند، ناچار باید به سراغ فقه اهل بیت(ع) بیایند، لذا یک ارتباط پیوسته از زمان امام باقر علیه السلام به زمان امام صادق هم امتداد پیدا کرد و رونقی هم در آن زمان به خود گرفت و یک ارتباط پیوستهای با عدهای از عالمان اهل سنت از زمان امام باقر تا زمان امام صادق ایجاد شد که سوال آنها از این دو امام بزرگوار متوجه مسائل قضایی و یا احکام اهل بغی بود که امام علی علیهالسلام بیشتر بیان کرده بود و با حرص و ولع این مباحث را دنبال میکردند این دو بزرگوار در تبیین این معانی کوتاهی نکردند و روایات قضایی امام علی علیهالسلام عمدتاً در مقابل سائل و راویان سنی مطرح شده است که در فقه خودمان هم قابل پیگیری است.
س: آیا کتاب مستقلی که منسوب به امام علیه السلام باشد به ما رسیده است ؟
امام باقر و امام صادق(ع) خصوصاً کوششان این بود مقام و مکانت امام معصوم و اهل بیت(ع) در رفتار این دو امام ظهور و بروز داشته باشد لذا ابا داشتند کتابی به شخص این دو بزرگوار منسوب گردد و عمدتاً مایل بودند؛ تألیف کتابها از سوی شاگردانشان محقق شود و آنچه منسوب به امام سجاد است در فضای دیگری نوشته شده است و خود یک افتخار و ویژگی خاص بود، اما در عرصه فقه این دو امام چنین بنایی نداشتند، کوشش ایشان این بود که یک خط امتداد طلایی که تا عصر پیامبر(ص) امتداد دارد بررسی کنند و علم را از آن سرچشمه ارائه کنند و خود را در آن جایگاه واقعی نشان دهند، لذا در پی منسوب کردن کتابی برای خود نبودند، گر چه شاگردان ایشان در زمینههای مختلف کتاب نوشتند. در رد قیاس و در زمینههای مختلف و ابواب فقهی و حتی مباحث الفاظ اصول، البته متاسفانه به دلیل خفقان، بسیاری از این کتابها از بین رفت و بسیاری هم باقی ماند، در اختیار فقهای متقدم قرار گرفت.
[1] - بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 47، ص: 411
الکافی الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ السَّیَّارِیِّ قَالَ رُوِیَ عَنِ ابْنِ أَبِی لَیْلَی أَنَّهُ قَدَّمَ إِلَیْهِ رَجُلٌ خَصْماً لَهُ فَقَالَ- إِنَّ هَذَا بَاعَنِی هَذِهِ الْجَارِیَةَ- فَلَمْ أَجِدْ عَلَی رَکَبِهَا حِینَ کَشَفْتُهَا شَعْراً- وَ زَعَمَتْ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ لَهَا قَطُّ- قَالَ فَقَالَ لَهُ ابْنُ أَبِی لَیْلَی- إِنَّ النَّاسَ لَیَحْتَالُونَ لِهَذَا بِالْحِیَلِ- حَتَّی یَذْهَبُوا بِهِ فَمَا الَّذِی کرهات- قَالَ أَیُّهَا الْقَاضِی إِنْ کَانَ عَیْباً فَاقْضِ لِی بِهِ- قَالَ اصْبِرْ حَتَّی أَخْرُجَ إِلَیْکَ فَإِنِّی أَجِدُ أَذًی فِی بَطْنِی- ثُمَّ دَخَلَ وَ خَرَجَ مِنْ بَابٍ آخَرَ- فَأَتَی مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ الثَّقَفِیَّ فَقَالَ لَهُ- أَیَّ شَیْءٍ تَرْوُونَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ- فِی الْمَرْأَةِ لَا یَکُونُ عَلَی رَکَبِهَا شَعْرٌ أَ یَکُونُ ذَلِکَ عَیْباً فَقَالَ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ أَمَّا هَذَا نَصّاً فَلَا أَعْرِفُهُ- وَ لَکِنْ حَدَّثَنِی أَبُو جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ- عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ- کُلُّ مَا کَانَ فِی أَصْلِ الْخِلْقَةِ- فَزَادَ أَوْ نَقَصَ فَهُوَ عَیْبٌ فَقَالَ لَهُ ابْنُ أَبِی لَیْلَی- حَسْبُکَ ثُمَّ رَجَعَ إِلَی الْقَوْمِ فَقَضَی لَهُمْ بِالْعَیْبِ
[2] - رک: سیرة الأئمة الاثنی عشر(ع)،هاشم معروف ،ج 3،ص:241
و سأل رجل ابا حنیفة عن رجل وقف ماله للإمام فأی امام یستحق ذلک؟ فقال: المستحق جعفر بن محمد الصادق لأنه هو امام الحق.
علمی فرهنگی برگزیده شماره خبر: 96113 16:51 - 1390/08/12