روزی امام سجاد علیه السلام که در علم، شجاعت،جوان مردی ،اخلاق ،ایمان،عبادت و...سرآمد روزگار بود با یاران خود نشسته بودند که شخصی وارد شد و شروع کرد به امام فحش و ناسزا دادن و تا توانست به حضرت توهین کرد و بعد هم راهش را گرفت و رفت.حضرت به یارانش فرمود شما که شنیدید این شخص به من چقدر توهین کرد،دوست دارم که با من بیایید و برویم نزد او تا جواب مرا هم بشنوید .
با هم به راه افتادن و یاران همه در فکر بودن که حضرت چگونه برخورد می کند! و حضرت نیز این آیه از قران را تلاوت می کردند
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِین
(متّقین) کسانى هستند که در راحت و رنج انفاق مىکنند و خشم خود را فرو مىبرند و از (خطاى) مردم مىگذرند، و خداوند نیکوکاران را دوست مىدارد
تا رسیدند به منزل آن شخص و او را صدا زدند و آن شخص وقتی حضرت را دیدند گمان کردند حضرت برای جواب گویی و دشنام آمده است !حضرت تا او را دیدند فرمودند: ای برادر شما نزد من آمدید و مطالبی ناگوار و بد گفتید ،اگر آنچه از بدی گفتید در من است از خداوند می خواهم که من را بیامرزد ،و اگر آنچه گفتید در من نیست ،خداوند شما را بیامرزد .
آن شخص چون چنین شنید میان دیدگان حضرت را بوسید و گفت :آنچه من گفتم در شما نیست،و من خودم به این بدی ها سزاوار ترم
دوستان این یک راه کار است برای زندگی امروز که تجمعات بیشتر شده ،و اگراینگونه رفتار کنیم بسیاری ازاختلافات و ناراحتی ها به وجود نخواهد امد .پس بیایید با همدیگر مهربان باشیم
آدرس آیه :آل عمران ایه134
آدرس داستان:یکصد موضوع 500 داستان ج 1 ص 31
نویسنده جـــــوان ودیــــــن در دوشنبه 88/10/28 |
نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...