باز باران با هزاران بوسه سحر گاهی خود ؛ با نسیم دل نشین خود با هزاران هزارن کرشمه و ناز مرا به خود خواند
ای یاد تو مونس و روانم که هردم می نوازی و می کشی و می بری مرا به سوی خود....
دستان ناقابل خود را بسوی تو گشودم یا رب العالمین ای همه کائنات را سروری.....
باز باران با ترانه های تنهایی ؛ شکوه و یکتایی، ای مهربان مهربانان دستانم را بگیر که جز تو دستگیری نیست مرا ......