روند شکلگیری ارتداد در صدر اسلام در گفتوگو با حجت الاسلام والمسلمین حسن قیومی از استادان برجسته حوزه علمیه قم هر خروجی ارتداد نیست/ حکمت حکیمیفر
حجتالاسلام والمسلمین حسن قیومی معتقد است که فضای تبلیغاتی و رسانهای بر ضد اندیشه دینی بهگونهای شکل گرفته است که معیار و ملاک برخی افراد و حتی تحصیلکردهها و شبهروشنفکرها، بهجای آنکه قرآن و روایات و اعتقادات صحیح دینی باشد، معیارهایی است که از آن سوی آبها میآید و با این مبنای غلط، با مباحثی چون ارتداد مخالفت میکنند. پیشینه ارتداد در صدر اسلام و حکم افرادی که از روی عدم اطلاع، از اسلام روی بر میگردانند، از موضوعاتی بود که درباره آن با ایشان گفتوگو کردیم.
آیا ارتداد پیشینهای در صدر اسلام دارد؟
اتفاقا برای بررسی ریشه موضوع ارتداد و حکم آن، باید نگاهی تاریخی به صدر اسلام داشته باشیم؛ در ابتدای تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در مدینه، عدهای طبق برنامهای حساب شده، برای ایجاد تزلزل در اعتقاد تازه مسلمانان توطئهای کردند که به خدمت پیامبر میآمدند و پس از سؤال و جوابی اسلام میآوردند و در انتهای روز با ادعاهای دروغین تردید میکردند و اسلام را دینی ناقص معرفی میکردند و با این کار، باعث تردید و دودلی مسلمانان میشدند. قرآن در آیه 72 سوره آلعمران در اینباره میفرماید: «وقالت طائفه من اهل الکتاب آمنوا بالذی انزل علی الذین آمنوا وجه النهار و اکفروا آخره لعلهم یرجعون»
این توطئه و موارد مشابه آن، سبب تشریع حکم ارتداد توسط پیامبر شد. با کمی دقت در این حکم، میتوان تشخیص داد که هدف اساسی از تشریع این حکم، پیشگیری از ایجاد فساد و توطئه چینی بود؛ یعنی مرتد کسی است که عمدا بذر تردید میپاشد و قصد او توطئه علیه جامعه اسلامی است.
با این حساب، اگر کسی بهدلیل دسترسی نداشتن به منابع و بدون غرض ورزی، احکام ضروری را انکار کند، مرتد نیست؟
مرتد کسی است که برای تغییر سرمایه اعتقادی مسلمانان سرمایهگذاری میکند تا مردم را از رشد و تعالی معنوی باز دارد و بهجای آن، فساد را جایگزین کند؛ ولی کسی که بهخاطر دسترسی نداشتن به حقایق دین و تحت تأثیر استدلالهای مخالفان دین، دچار تردید در احکام ضروری یا اصول اعتقادی دین شد و قصد توطئه یا متزلزل کردن ایمان مؤمنان را نداشت و فقط، به گمان خویش، برای پیدا کردن حقیقت در خارج دین از دین خارج شد و از طریق استدلال و مباحث علمی به مخالفت پرداخت، مصداق حکم مرتد نیست. به همین دلیل، تغییر عقیده در اثر شبهه بوده و او خواستار رفع شبهه و پاسخگویی به آنهاست و باید خواسته او اجابت شود و نمیتوان حکم ارتداد را بر او جاری کرد. همچنین است در جایی که شخص، جاهل قاصر باشد یا ارتداد شخص مانند اسلام او بدون مبنا باشد؛ یعنی، از روی بصیرت و آگاهی مسلمان نبوده است تا بتواند بهخوبی در برابر شبهات ایستادگی کند.
بهنظر شما، چرا در این میان برخی جریانات روشنفکری که بعضا در نهادهای دینی نیز حضور دارند، در برابر ارتداد و حکم آن مسامحه میکنند؟
علت مخالفت جریان روشنفکری با اجرایی شدن احکام ارتداد در ایران، برمیگردد به خاستگاه اصلی جریان روشنفکری که به صراحت باید بگویم تفکر غربی است. تفکر غربی به هیچ عنوان، مسألهای بنام ارتداد را برنمیتابد؛ چون احکام ارتداد بر گرفته از دین است. لذا میبینید دستهایی در کار است تا به هر نحو ممکن، دین را از عرصه اجتماع و سیاست جدا کند. البته افراد مخیرند در ظاهر هر اعتقادی را که دوست دارند، برگزینند؛ ولی چشم را نمیتوان بر توطئه چینیها و توطئهگران پشت صحنه بست که با هرچه بوی دین بدهد و برای اصلاح جامعه مفید باشد، مخالفت میکنند و از اینجا، علت اساسی مخالفت روشنفکران داخلی که مبنا و معیارشان اندیشههای غربی است، روشن میشود.
آنها به این مهم توجه ندارند که هرچه را اسلام ارزش دانسته، در جهت کرامت انسانها و حفظ نظام اجتماعی بیان کرده و جامعه را از خطرات مصون میکند. افرادی که خود را سینه چاک غرب میبینند و جهان بینی آنها از اساس با جهانبینی اسلامی فرق میکند، چنین قوانینی را مخالف آزادی و حقوق بشر معرفی میکنند. البته آنها فقط با ارتداد مخالفت ندارند، بلکه تلاش میکنند تا مستقیم و غیرمسقیم، مجموعهای از باورهای اسلامی را در جامعه کمرنگ یا به کلی نابود کرده و در برابر آن، ضدارزشهای مخالف اسلام را با انجام کار تبلیغاتی و رسانهای، در دراز مدت به ارزش و هنجار اجتماعی تبدیل کنند. غرب نیز، سرمایهگذاری کلانی بر روی این افراد به اصطلاح روشنفکر کرده است. آنها تلاش کردند هر چیزی را که در دنیای اسلام ارزش بوده است حذف کنند و ضد آن را عَلَم کنند و بهعنوان ارزش جلوه دهند. آنها دیدند که در دنیای اسلام با اعتقاداتی به نام عفت و پاکدامنی روبهرو هستند؛ از همینرو، تلاش میکنند که ضد آن، یعنی هرزگی را ارزش معرفی کنند. دیدند جامه ما همجنس بازی را برنمی تابد، عناوینی مانند حقوق بشر و مانند آن را مطرح کردند تا از قبح این عمل در سطح جامعه بکاهند و میخواهند فضا را طوری پیش ببرند که هر کس از مبانی دینی دفاع کند، به عقبماندگی متهم شود. در مقابل، افرادی که با هدف تخریب عقاید دینی، اصول و ضروریات دینی را زیر سؤال میبرند، مدال آزادی بیان و شجاعت میگیرند. اینها حلقههای متصلی است که بهصورت چندجانبه فعال شدهاند و اگر کمی هوشیار باشیم، به حقانیت حکم نورانی اسلام درباره کسانی که به عمد و از روی آگاهی، ریشههای دینی را زیر سؤال میبرند، پی میبریم.
حرکت امام در مقابل سلمان رشدی و صدور قاطعانه حکم ارتداد او، با اتکا به چه نیرویی بود؟
قاطعیت حضرت امام در خصوص سلمان رشدی بهخاطر این بود که سلمان رشدی فرد نبود، جریانی بود برای محک دنیای اسلام که جهان اسلام پاسخ مناسب را به او داد. اما بعد از چند سال، افرادی در همین کشور خودمان، اقدام امام را زیر سؤال بردند. در گذشته، معیار و ملاک سنجش ما قرآن و روایات و اعتقادات صحیح دینی بوده است؛ ولی امروزه، متأسفانه نزد برخی اینطور نیست و ملاک، آن چیزی است که در آن سوی آبها تعیین میکنند.
بهنظر میرسد نهادهای دینی نیز در معرفی اندیشه اسلامی کم کاری کردهاند و به نوعی، فضا را برای این تبلیغات باز گذاشتهاند.
همینطور است. تفکر اسلامی اندیشهای غنی و برتر است. البته کارهای خوبی در معرفی این اندیشه صورت گرفته است؛ اما در حقیقت، نتوانستهایم آن را به یک گفتمان برای مخاطب امروزی تبدیل کنیم و ارزشها را بهصورت صحیح تبیین نکردیم. در مقابل، تفکر غربی بهخاطر وجود بلندگوهای قوی، فرهنگ ما را تحت توجه خود قرار داده است
Pasted from <http://www.panjerehweekly.ir/1390/12/6/PanjerehWeekly/128/Page/42/?NewsID=4303>