زَکیّه؛ در لغت از ماده «زکو» و به معناى پاکیزه بودن و رشد و نمو آمده است.([1]) ایشان را زکیه خوانده اند زیرا از هر گونه پلیدى و رجس و گناه یا صفات رذیله دیگر پاک بودند. چنان که امیرالمؤمنین(ع) افتخار مى کردند و مى فرمودند: من همسر بتول، سرور زنان عالم، فاطمه پرهیزکار و پاکیزه، نیکوکار و هدایت شده، دوست دوست خدا و بهترین دختر و فرزند رسول خدا(ص) هستم و....([2]) در زیارت ایشان هم آمده است: السَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهالفاضِلَةُ الزَّکیَّةُ...»([3]) که نشان از پاکى بسیار زیاد ایشان دارد.
البته اگر معناى رشد و نمو را، که در لغت آمده است، نیز در نظر بگیریم باز به معناى آن است که سعه وجودى ایشان، چه به لحاظ ظاهر و چه به لحاظ باطن، چندان گسترش یافته است که نظیر ندارد. از لحاظ ظاهرى نسل ایشان از طریق فرزندانشان چنان توسعه یافته است که تمام سادات از فرزندان ایشان به شمار مى آیند و از لحاظ باطنى نیز نقش الگویى ایشان چنان درخشان و آشکار است که نه تنها افراد عادى، بلکه امامان معصوم(ع) نیز حضرت زهرا(س) را الگوى خود مى دانند تا آن جا که حضرت ولى عصر(ع) به الگو بودن ایشان تصریح کرده اند.([4])
5. کنیه هاى حضرت فاطمه(س)
کنیه نامى است که با «ابو»، «ابا»، «ابى»، «ام»، «ابن» و «بنت» آغاز مى شود و معمولا در زبان عربى افراد براى شرافت یا شهرت هاى دیگرى به پدر، مادر، فرزند یا موضوع ویژه اى منتسب و به آن خوانده مى شوند و چه بسا افرادى که به دلایل مختلف چند کنیه دارند.
حضرت فاطمه(س) به دلیل داشتن ویژگى هاى مختلف، کنیه هاى بسیارى دارند که تعدادى از آن ها عبارتند از: ام الائمه، ام ابیها، ام اسماء، ام الفضائل، ام التقى، ام النقى، ام العطیه، ام الرأفه، ام الموانح، ام البدیه، ام النورین، ام العلاء، ام الرواق الحسیبه، ام الهادى، ام البرکات، ام البدریین و ام الرحبه.([5]) بدیهى است که هر یک از این کنیه ها دلیل و معناى خود را دارد که پرداختن به آن ها سبب تفصیل بحث مى شود. از این رو در این جا به اختصار، به دلایل خوانده شدن آن حضرت به برخى کنیه هاى مشهور اشاره مى شود:
امّ ابیها: یعنى «مادر پدرش». این کنیه، نشان دهنده شدت وابستگى و علاقه آن حضرت به پدر بزرگوارشان است مانند شدت علاقه و مهربانى مادر به فرزند.
ایشان را بدان سبب به این کنیه مى خوانند که پس از رحلت مادرشان براى رسول خدا(ص) نقش مادر را ایفا مى کردند. در منابع تاریخى مواردى نقل شده است که به این نقش ایشان اشاره دارند. از جمله آن که گفته اند سران مشرک مکه در حجر اسماعیل بر ضدّ رسول خدا(ص) توطئه کرده و قصد داشتند آن حضرت را هنگامى که وارد مسجد الحرام مى شود به قتل برسانند. حضرت فاطمه(س) از این موضوع با خبر شد و گریه کنان خدمت رسول خدا(ص) آمد و چون آن حضرت علت گریه ایشان را پرسید، ماجرا را به اطلاع آن حضرت رساند. رسول خدا(ص) به مسجد رفتند و مشتى خاک به صورت مشرکان پاشیدند و هر کس از این خاک به رویش ریخته شده بود بعداً در غزوه بدر کشته شد.([6]) از این گزارش بر مى آید که در این زمان به احتمال بسیار حضرت فاطمه(س) خردسال بودند با این حال چقدر به حمایت از پدر توجه داشته اند.
[1]- ابن منظور، لسان العرب، ج 14، ص 358.
[2]- ابن حاتم عاملى، الدرالنظیم، ص 283.
[3]- شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 573؛ طوسى، مصباح المتهجد، ص 712؛ سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج 3، ص 164.
[4]- طوسى، الغیبه، ص 286؛ طبرسى، الاحتجاج، ج 2، ص 279.
[5]- خصیبى، الهدایة الکبرى، ص 176.
[6]- احمد بن حنبل، مسند، ج 1، ص 303؛ ابن حبان، صحیح، ج 14، ص 430؛ حاکم، المستدرک، ج 1، ص 163.