دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی طی نامه ای به طلاب علوم دینی حوزه های علمیه سراسر کشور به سئوالاتی در زمینه ولایت فقیه , شورای رهبری , شایعات مربوط به مسائل اقتصادی , برابری حقوق زن و مرد و مرکز تحقیقات استراتژیک که اخیرا توسط عده ای بصورت شایعات دامن زده شده , پاسخ داده است . متن کامل این نامه بدین شرح است :
« منبع سایت تبیان »
مدتی است که شنیده می شود برخی از طلبه های جوان حوزه های علمیه در مورد برخی از سخنان و عملکردهای آیت الله هاشمی رفسنجانی گله دارند و اخیرا نیز گلایه های آنان تحت عنوان « رنجنامه » در یکی از هفته نامه های تازه تاسیس شهرستانی منتشر شد. بر آن شدیم تا مثل دو سه سال پیش که با دانشجویان سخنی از سر صمیمیت گفتیم و نوشتیم , با اینان نیز درد دل کنیم .
فرزندان جوان حوزه های علمیه و برادران عزیز طلبه !
سئوالات شما را در آن نشریه دیدیم و خواندیم و متاسف شدیم . نه از این جهت که چرا سئوال می کنید , بلکه از این جهت که گلایه کرده اید چرا به سئوالات پاسخ نمی دهند. در صورتی که خود آقای هاشمی رفسنجانی چندی پیش در دیدار با جمعی از وعاظ و طلبه های حوزه های علمیه , از نبود نقادی های کارساز در حوزه ها گلایه کرد و گفت : « متاسفانه بعد از انقلاب گروهی با ایجاد فضای بسته در حوزه ها , جرات نقد و ابراز نظر را از طلبه ها گرفته اند. » بعید است بدین زودی فراموش کرده باشید که چندی پیش در زیرزمین مدرسه فیضیه یک جلسه بسیار باز همراه با پرسش و پاسخهای بسیار داشتید. اتفاقا در آن جلسه درباره خیلی از شبهاتی که در این به اصطلاح رنجنامه آمده , پاسخ داده بود. متاسفانه گویا بعضیها تصمیم گرفته اند اصلا جوابهای ایشان , دفتر ایشان و دیگران را نشنوند و فقط بپرسند. تاسف بیشتر از این رنجنامه توضیحاتی بود که در حواشی سئوالات مطرح شده بود :
الف ) ولایت فقیه : جای تاسف است که از این کلام امام (ره ) برآشفته شده اید که ایشان مشروعیت را به مردم می دادند و برای توجیه این برآشفتگی , به سخنان آن پیر روشن ضمیر استناد کرده اید.
به گواه تاریخ هاشمی رفسنجانی از سال 1332 با امام راحل (ره ) همراه بود . خود ایشان در این باره می گوید : در نخستین سالهای اقامت در قم , تقدیر این گونه برایم رقم خورد که در همسایگی ایشان باشم و علاوه بر کسب فیض از محضر ایشان در درس و جلسات , در مسیر از منزل تا کلاس و بالعکس نیز شرف همراهی با ایشان را داشته باشم و بسیاری از تفکرات زندگی من ملهم از گفتار و رفتار ایشان است . من به چشم خود میدیدم که ایشان بر خلاف برخی از آقایان , در بیرونی قالی فرش می کنند و از همانجا فهمیدم که نباید در برخورد با مردم ریاکار بود. بعدها که مبارزات شروع شد , بارها از ایشان شنیدم که فقط باید به مردم اتکا کرد و حتی چندین بار که برخی افراد خواهان ترور بودند , ایشان موکدا بر مردم تاکید میکردند.
پس گفتن این جمله که « هاشمی رفسنجانی از گفتار و کردار امام (ره ) بی اطلاع هستند و یا از آن دوری می کنند » در روزگار ما که اطلاع رسانی به همه جا رسیده , طنزی متناقض است که « آفتاب آمد دلیل آفتاب » شاید در فضایی که هستید , نتوانستید اندیشه های هاشمی رفسنجانی را تحلیل کنید , ولی دسترسی به آثار امام (ره ) آن قدر مشکل نبود که تورقی نفرمایید. واقعا تا به حال آثار امام را ندیده اید و نخوانده اید که چه قدر به مردم تکیه دارند ! جهت مزید اطلاع , مواردی از سخنان امام (ره ) را با هم مرور می کنیم .
1 ـ شما هم مسیر همین ملت را طی کنید و با ملت باشید , حساب خودتان را از ملت جدا نکنید... باید دنبال ملت باشید. باید هوادار ملت باشید. (صحیفه امام , جلد 10 , صص 58 و 59 )
2 ـ خیال نکنند که این ملت نمی فهمد چیزی . نخیر , ملت بهتر از ماها می فهمد . (صحیفه امام , جلد 10 , ص 322 )
آیت الله هاشمی رفسنجانی بارها گفته اند که نباید برای ولی فقیه شخصیتی متافیزیکی متصور شد و براین حرف خرده گرفته اید , اما به این سخنان امام بزرگوار(ره ) توجه کنید :
1 ـ اسلام دین قانون است . پیغمبر هم خلاف قانون نمی توانست بکند .. .. خدا به پیغمبر می گوید که اگر یک حرف خلافی بزنی , رگ و تینت (گردنت ) (اشاره به آیات 44 تا 46 سوره الحاقه ) را قطع می کنیم . حکم قانون است . غیر از قانون الهی کسی حکومت ندارد. برای هیچ کس حکومت نیست , نه فقیه و نه غیر فقیه , همه تحت قانون عمل می کنند . (صحیفه امام , جلد 10 , ص 353 )
2 ـ ولایت فقیه اثر مترقی بار است ... یک نفر آدم که همه جهات اخلاقیش , دیانتش و ملی بودنش و علم و عملش ثابت است پیش ملت و خود ملت این را تعیین میکنند . (صحیفه امام , جلد 10 , ص 526 ـ 525 )
3 ـ وقتی چند تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سال 1364 در تعریف و تمجیدهای خویش از امام (ره ) , ولایت فقیه را با ولایت پیغمبر(ص ) و امامان معصوم برابر می دانستند , امام در پیامی درباره حدود اختیارات ولایت فقیه گفتند : « با تشکر وافر از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی , چون گفتار آقایان پخش می شود و ممکن است سو تفاهمی بین مردم حاصل شود , لازم است عرض کنم آیات و روایاتی وارد شده است که مخصوص به معصومین ـ علیهم السلام ـ است , و فقها و علمای بزرگ اسلامی هم در آنها شرکت ندارند , تا چه رسد به مثل اینجانب . هر چند فقهای جامع الشرایط از طرف معصومین , نیابت در تمام امور شرعی و سیاسی و اجتماعی دارند و تولی امور در غیبت کبرا موکول به آنان است , لکن این امر غیر ولایت کبرا است که مخصوص به معصوم است . تقاضای اینجانب آن است که در صحبتهایی که میشود و پخش میگردد ابهامی نباشد , و مرزها از هم جدا باشد . » (صحیفه امام , جلد 19 , ص 403 )
ب ) شورای رهبری : اولا آنچه را که آقای هاشمی رفسنجانی از مدتها پیش و برای اولین بار در جمع علما , فضلا و طلاب حوزه علمیه مشهد و بعدها در حوزه علمیه قم مطرح کرد , شورای فتوا بود و نه شورای رهبری . ثانیا چون این موضوع را به شکل وارونه و از طریق رنجنامه در نشریات منتشر کردید , باید توضیح داد تا شبهه هایی که در اذهان شما ایجاد شده , فراگیرتر نشود :
از کجا چنین برداشت اشتباهی برای شما ایجاد شده که تاکید بر شورای رهبری , در جهت تضعیف رهبری است کاش یک بار از سر تامل مصاحبه مفصل ایشان با روزنامه کیهان را می خواندید که در آنجا روند مباحث رهبری فردی و شورایی در مجلس خبرگان رهبری توضیح داده شده که در جلسات خبرگان , آن هم در روزگاری که جامعه در تب فقدان امام امت خویش می سوخت , آیت الله خامنه ای در مقابل کسانی که بر رهبری فردی تاکید میکردند , از شورای رهبری حمایت کردند و خوبتر این است که بدانید وقتی قرار بر این شد که شورای رهبری متشکل از سه نفر باشد , آیت الله خامنه ای مصرانه از حضور در شورا خودداری می کردند و در همان جلسه وقتی گروهی شورای متشکل از پنج نفر یعنی آیت آلله مشکینی , آیت الله موسوی اردبیلی , آیت الله خامنه ای , مرحوم حاج احمدآقا و آیت الله هاشمی رفسنجانی را مطرح کردند , آقای هاشمی هم عدم موافقت خویش را اعلام کردند. در رای گیری , ابتدا رهبری فردی رای آورد و پس از آن آیت الله خامنه ای انتخاب شدند. غیر از این , امام راحل که رهبری بی بدیل در همه اعصار اسلامی بعد از غیبت هستند , نه تنها مانند شما از این لفظ برآشفته نمی شدند , بلکه در هر پیامی که به خبرگان میدادند , عبارت « رهبر یا شورای رهبری » را یکجا بکار می بردند (صحیفه امام , جلد 18 , ص 6 , 3 و 19 ) اصولا خبرگان اول بودند که شورای رهبری را در قانون اساسی گنجاندند و علما و مراجع قم و نیز شخص امام آن را تایید کردند. گرچه امام راحل در اواخر عمرشان فرموده اند که رهبری فردی را بر شورا ترجیح میدهم .
ج ) شایعات مربوط به مسائل اقتصادی : سابقه اوج این تهمتها به دو سال اول پیروزی انقلاب برمی گردد. گروهکهای ضدانقلاب که آقای هاشمی رفسنجانی را سد راه خودشان میدیدند , متوسل به این تهمت شدند و به هریک از افراد موثر خط امام تهمتهایی زدند و برای آقای هاشمی این تهمت را انتخاب کردند. اوایل پیروزی انقلاب که آقای هاشمی رفسنجانی به تبریز رفته بود , در دانشگاه پلاکاردهایی با مضامین « هاشمی با فلان مقدار سرمایه آمده » نصب کرده بودند. ریشه این تفکر به سالها قبل از انقلاب برمیگردد که کمکهای به مبارزین انقلاب , از طریق ایشان تقسیم می شد و پس از مشخص شدن انحراف منافقین , کمکها را قطع کرد و آنها که شروع به شایعه پراکنی کردند , آنقدر موفق شدند که نیروهای متدین هم علیرغم پاسخهای مکرر و حتی اعلام رسمی رئیس قوه قضائیه وقت , آیت الله یزدی , همچنان آن حرفها را میزنند.
خود هاشمی رفسنجانی درباره زندگی خانوادگی و فرزندان میگوید : « پدر من در روستایی که زندگی میکردیم , کشاورز بود و زندگی نسبتا معمولی داشت . من همین رویه را حفظ کردم . هرچه هزینه من بیشتر میشد , کاسبی و کار میکردم که بتوانم کفاف و عفاف داشته باشم . تفاوتی با بعضی از طلبه ها داشتم و آن اینکه , من با ریا , تظاهر و زهد فروشی ذاتا مخالف و متنفر هستم . آنچه را که هستم , نشان میدهم .
بعضی ها را می شناسم که آنچه را که واقعیتشان هست , نشان نمیدهند. زهد فروشی را بد و گناه میدانم و آن را اسلامی نمیدانم . آنچه که هستم , شفاف است . قبل از انقلاب این گونه نبود که دستمان باز باشد , اواخر که ممنوع المنبر شدم , کاسبی میکردم و در کار زمین و ساختمان بودم و با درآمدی که کسب میکردم , وضع بهتری داشتم . ولی زندگی من همان بود. تغییری در زندگی ندادم . امروز بعد از اینکه 27 سال از انقلاب اسلامی گذشته و سه دوره رئیس مجلس و دو دوره رئیس جمهور بودم , برخی به غلط تصور میکنند , دست من در همه کشور باز است , ولی زندگی شخصی و خانوادگی من در همان سطحی است که از قم شروع کردم و میخواستم داشته باشم . زمانی نتوانستم و زمانی هم که توانستم , همان سطح را حفظ کردم . با اسراف و تبذیر به همان نسبت مخالف هستم و گناه میدانم که با زهدفروشی و ریاکاری , نعمتهای خداوند را در حد نیاز دارم و اهل ریاضت هم نیستم .
البته باید بگویم قبل از انقلاب اسلامی و دوران مبارزات , مقداری زمین با قیمت متری یک یا دو تومان در بیرون شهر قم خریدم . اینها را کم کم خیابان بندی کردم و بعد گرانتر شد و یک مقدار را فروختم و آن را آباد کردم . چند سال هم در زندان بودم و اینها یک مقدار مصرف شد. وقتی که از زندان آزاد شدم , مقداری را مجانی به طلبه های نیازمند دادم . عده زیادی از طلبه ها از این زمینها گرفتند. به هر فرزندم پنج قطعه دویست یا سیصدمتری دادم که برای خودشان استفاده کنند. بچه ها هم کم کم فروختند و هزینه زندگی و ساخت منزل کردند. ولی سطح معاش را نگه داشتیم .
شاید درباره زهد فروشی که گفتم , مصداق بخواهید , ولی نمیخواهم روی افراد حرف بزنم . سطح زندگی امثال ما تقریبا مثل هم بود. دوستانی که با هم مبارزه می کردیم , خانه ها , رفت و آمدها , لباس و هرچه داشتیم , شبیه هم بود. زهد فروش به آنهایی میگویم که امکانات دارند و مخفی میکنند و خودشان می توانند در سطح متوسط حضور داشته باشند و از لحاظ تظاهر اینها را در سطح پایین نشان میدهند. من اینها را قبول ندارم و میگویم اینها زهدفروشی است . به قصد اینکه خودشان را به گونه دیگری نشان بدهند , امکانات خود را به قول شما پنهان می کنند. حالا بعضی ها ندارند و اگر نداشته باشند , دیگر زهدفروشی نیست و بعضیها نمیخواهند داشته باشند که آن زهد است و نه زهد فروشی .
به هر حال زندگی شخصی مرا آنهایی که می بینند , میدانند و آن روز که انقلاب شد , در خانه ای در دزاشیب بودم که حدود هشتصد متر بود. الان دریک خانه اجاره ای زندگی میکنم که خیلی کمتر از آن است . امکانات همانهایی است که آن موقع بود . آن موقع بخاطر اینکه 5 بچه داشتیم و من هم معمولا در زندان بودم , خدمتکار داشتیم . الان همسرم کارهای خانگی را خودش انجام میدهد. البته من هم می پسندم که این گونه باشد. اینها از تنگدستی نیست . خیلی از خانمهای با شرایط زندگی خوب هم چنین کارهایی میکنند. فکر میکنم شیوه اسلامی این است .
طبق قانون اساسی , رئیس جمهور وقتی شروع به کار میکند و وقتی دوره اش به اتمام میرسد , باید لیست دارایی های خود , فرزندان و همسرش را به قوه قضاییه بدهد. من همین کار را در هر دو دوره کردم . آیت الله یزدی آخرین بار بررسی کردند و دیدند کم شده است . رسما هم اعلان کردند.
در مورد فرزندانم هم بگویم که هیچ یک از بچه های ما کار اقتصادی به آن معنا , جز ادامه کشاورزی ندارند. همان کشاورزی که ما در قم و رفسنجان داشتیم و با زمینها کار میکنند. بخشی از زندگی را از آنجا و بخشی را هم از حقوق خودشان اداره میکنند.
فائزه که مدتی نماینده مردم تهران در مجلس بود , مدتها مسئول ورزش بانوان کشور بود و نباید با ورزش کردن بانوان مخالف باشید. فاطمه هم سالها مسئول بنیاد رسیدگی به امور بیماریهای خاص میباشد و هیچکدام حقوقی نمیگرفتند و نمیگیرند. تمام وقت کار میکنند. یاسر در مرکز تحقیقات استراتژیک به من کمک میکند. مهدی در جوانی با جهاد کار میکرد و برایش جاذبه داشت . مدتی در سازمان بهینه سازی مصرف سوخت بود و در حال حاضر مسوول دفتر من در هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی است . او قبلا کار بسیار مهمی را شروع کرده بود که جزو افتخارات ایشان میدانم . تکنولوژی این سکوهایی را که می بینید در دریا نصب میشود , دیگران اصلا قبول نداشتند که این کار را میتوان کرد. الان سکوهای هفت هزار تنی میسازند. تکنولوژی لوله زیر دریا را او آورد.
محسن هم در زمان دفاع مقدس به دلیل نیاز کشور مقطع دکتری خود را در کانادا نیمه کاره رها کرد و در صنایع موشکی سپاه مشغول به کار شد و اکنون مدیرعامل مترو است .
پسران من همه به جبهه رفتند. همین مهدی مجروح شیمیایی است و یاسر مدتها در جبهه چومان مصطفی در خط مقدم بود. قبلا هم گفتم کسانی که میخواهند بیشتر تحقیق کنند , میتوانند پرونده هایشان را از فرماندهان لشکر 27 محمد رسولالله (ص ) و لشکر 10 سیدالشهدا بپرسند .
شایعه میکنند که مثلا در کیش یا فلانجا , فلان برج متعلق به ماست و یا شما ادعا کرده اید خانواده هاشمی در مجموعه صنایع خودروسازی , بانک پارسیان , بنیاد مولی الموحدین , شرکت خودروسازی دوو و. .. نفوذ دارند و در پشت این قضایا هستند. حتی میگویند بر مناطق آزاد سیطره دارند.
بنده ضمن تکذیب چنین شایعاتی که ریشه آنرا عوامل ضد انقلاب و منافقین میدانم , همانگونه که یکبار در جمع طلاب عزیز در شهر مقدس قم اعلام کردم , برای چندمین بار اعلام میکنم هرکس مدرکی برای اثبات این ادعاها و یا هر جای دیگر دارد , ارائه کند , آن را به خود او خواهیم بخشید و برای خودش بردارد. »
البته جان کلام را هاشمی رفسنجانی در مناسبتی اینگونه گفته بود که « از شهید بهشتی پرسیدم : با این همه تهمتها چه میکنی گفت : آسیاب به نوبت » . حالا کار به جایی رسیده که در هفته نامه ای دیگر مینویسند : « هاشمی از منافقین حمایت میکرد!! » اگر این گونه پیش برود , پیش بینی دکتر بهشتی تکمیل می شود.
البته در این تهمتها و شایعات درباره آقای هاشمی رفسنجانی , مسئولان سازمانها و یا مراکزی که منسوب به هاشمی رفسنجانی نیستند , مقصرند.
چرا یکبار شرکت هواپیمایی ماهان , بانک پارسیان , بنیاد مولی الموحدین , کرمان خودرو و. .. با مردم شفاف صحبت نمیکنند که چیستند و سهامداران آنها کیستند اگرچه خیلی دیر شده , اما به مصداق مثل معروف « ماهی را هر وقت از آب بگیرید , تازه است » خوب است که این موسسات مالی و تولیدی , ذره ای از نقدینگی خود را صرف شفاف سازی و نشان دادن وضعیت مالکیت خویش به مردم نمایند.
طلبه های عزیز!
بیایید خطاب شبنامه های خویش را عوض کنید. یکبار به سازمان بازرسی کل کشور و نهادها , سازمانها و ارگانهای مربوطه بنویسید که چرا در بیان سرمایه های خاندان هاشمی کوتاهی میکنید شاید از این طریق آنان را قانع کنید که یافته های خویش را در بارها بازرسی از سرمایه های هاشمی و خانواده ایشان حداقل برای یکبار هم که شده بگویند مطمئنا عدم اعلام نتایج بازرسی های مکرر توسط این سازمانها در ایجاد چنین ذهنیتهای اشتباهی بی تاثیر نبوده است .
طلبه های جوان و آینده سازان حوزه دین و فرهنگ ;
بگذارید صریح بگوییم که در پیش و پس مسیر تفکرات شما , تارهایی از افراط و تفریط تنیده اند و میخواهند جریان معتدل جامعه را که نماد و مصداق اتم آن « آیت الله هاشمی رفسنجانی » است , مشوه و بدجلوه دهند. به این تناقض آشکار توجه کنید تا متوجه عمق توطئه شیطنت آمیز خط افراط و تفریط شوید.
1 ـ مخالفان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران میگویند : هاشمی رفسنجانی نمیگذاشت جنگ تمام شود تا این همه خسارات مادی و معنوی به کشور وارد نشود.
2 ـ مخالفان پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران میگویند : هاشمی رفسنجانی بود که جنگ را تمام کرد و در باغ شهادت را به روی مشتاقان بیشمار بست .
ح ) برابری حقوق زن و مرد : به تلخیهای انتخابات نهم ریاست جمهوری اشاره کردید و گفتید : ارزشها و آرمانهای نظام اسلامی به حراج رفت . اتفاقا در این زمینه « جانا سخن از زبان ما میگویید » چه کسانی بر ارزشهای انقلاب اسلامی در مصاحبه های زنده تلویزیونی چوب حراج می زدند چه کسانی برای تبلیغات نداشته های خویش مجبور بودند به تخریب 16 سال عملکرد نظام اسلامی بپردازند آن را بهانه کردید و تفاوت دیه زن و مرد را پیش کشیدید و گفتید : « چرا هاشمی رفسنجانی گفت : باید قانون مدنی که دهها سال پیش نوشته شده , بررسی و اصلاح شود » جای تعجب است که شما تفاوت قانون شرعی و مدنی را نمیدانید قانون مدنی ایران سالها پیش از انقلاب اسلامی نوشته شده و هنوز به آن استناد میشود. جهت اطلاع شما بگوییم که رهبری معظم انقلاب هم یک بار دستور بررسی ریشه ای این قانون را صادر کردند. آنچه در آن مصاحبه از ایشان پرسیدند و ایشان جواب دادند , حقوق زنان در جامعه اسلامی بود و نه برابری دیه زن ومرد. حتی سخنی از سب نبی نبود. کدام مسلمان میتواند سب نبی را ببخشد مگر میتوان با احکام مسلم اسلامی برخوردهای روزمره داشت
طلبه های عزیز!
کمی حوصله به خرج دهید تا نگاه اسلام و انقلاب اسلامی به زنان را از زاویه قرآن , قانون اساسی و امام خمینی (ره ) بررسی کنیم . آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره جایگاه زن در اسلام در یکی از مصاحبه ها گفت : « اگر بخواهیم درباره تساوی زن و مرد به مطالب کسانی که تفسیر قرآن را به عهده گرفتند و توضیحاتی که در روایات نقل شده , بپردازیم , فکر میکنم , باید در قرآن به تساوی زن و مرد از ابعاد مورد نظر بحثهای اجتماعی و کلامی بپردازیم و قبول کنیم که هر دو , انسان کامل و دارای حقوق مساوی هستند و در برخی احکام ویژه به خاطر شرایط اجتماعی که در خانواده و جامعه هست و ناظر به امکاناتی است که در وجودشان برای پذیرش تکلیف و انجام وظیفه هست , تفاوتهایی دیده میشود. قرآن وقتی به تاریخ هم نگاه میکند , انسان هایی را به عنوان قله های فضیلت مطرح میکند. اکثر آنها از طبقه مردان هستند , ولی از طبقه زنان هم مثل حضرت مریم , همسر فرعون و شخصیتهای دیگر مطرح میشوند که از لحاظ انسانی , قرب به خدا و فضایل انسانی موقعیت بسیار بالایی برایشان قائل است .
فکر میکنم قرآن زن و مرد را دو بخش تکمیل کننده جامعه بشری تلقی میکند. ممکن است گاهی فکر کنیم که نقش مرد در جامعه بیشتر است . در مجموع چنین برداشتی از قرآن میشود. در ابعادی به تربیت و رشد انسان ها و بالاخره موقعیت مادری برمیگردد که در آنجا هم نقش ویژه ای به زن میدهد. در قرآن هم متعادل عمل شده است . آیه « و لهن مثل الذی علیهن » (سوره بقره , آیه 228 ) تعبیر قابل توجهی است . اگر این مفهوم را به عنوان یک اصل قطعی و مسلم بگیریم , آن وقت باید بگوییم احکامی که در اسلام هست , باید از این نوع و بین آنها توازن باشد. یعنی به اندازه آنچه که انسان احساس میکند برای مردها امتیاز قائل شده , در مقابل برای خانمها هم امتیاز قائل شد. اگر بتوانیم استثنایی در این جمله پیدا بکنیم آن وقت باید جمله و این آیه را تخصیص کنیم .
البته آیه در دنباله خود , تخصیص را دارد : « و للرجال علیهن درجه . » یعنی ضمن اینکه اینها حقوق مساوی دارند , در یک سری مسائل , موقعیت مردها , روشنتر و فائق به نظر میآید. باید جایی هم باشد که نقش بانوان فائق به نظر بیاید , والا این جمله , جمله قبلی را نفی میکند. در قرآن میتوانیم واقعا مفهوم عدالت و اعتدال را بفهمیم , نه از آن بعدی که بخواهیم در همه چیزها یکی باشند. این تساوی در هیچ بخشی از اجتماع نیست . در بخشهای مختلف مردها هم این تساوی نیست . تفاوتهایی به وجود میآید.
تردیدی نیست که از بعضی جهات جسمی و روانی , ساختار وجود زن و مرد تفاوت دارد. ولی این تفاوت میتواند برای هر طرف امتیازی باشد و براساس آن در تقسیم کار باید هر بخش در پذیرفتن مسوولیت ویژگی داشته باشد که دارند.
در مورد تفاوت زن و مرد از قدیم , فرهنگی میان بشر بوده و کم کم تلطیف شد. زمانی اصلا زن را انسان نمیدانستند , زمانی هم انسان ناقص میدانستند. بعدها که شرایط بهتری هم پیش آمده , زن بودن افتخار نبود و مرد بودن افتخار بوده است . خیلی اشکالات در جامعه بود. اسلام توانسته مقداری این فرهنگ را اصلاح کند , ولی می بینیم حتی در محیط اسلامی این فرهنگ پاک نشده و رسوباتش همچنان وجود دارد.
آیات دیگر هم نشان میدهد که زن و مرد , هر چیزی که دارند , مال خودشان است : « من عمل صالحا من ذکر و انثی » .
البته یک واقعیت تاریخی هم وجود دارد که محدودیت هایی را به جامعه ما تحمیل میکند. یکی از آنها این است که زنان جامعه سابقه نیرومند حضور در امور اجتماعی و مدیریتی را ندارند و باید مدتی به تدریج حضور عملی در کارها و مدیریتها داشته باشند تا رسوبات ذهنی را پاک کنند و صلاحیت خودشان را ثابت نمایند. واقعیت دیگر این است که مطالعه جامع روانشناسی و جامعه شناسی روی تفاوتهای واقعی زنان و مردان به منظور شناخت صلاحیت و متناسب با کارها انجام نشده و باید این بررسیهای عملی انجام شود. »
مطمئنیم شما طلبه های منتقد , به قانون اساسی پایبند هستید. حال با هم به جایگاه زن در این قانون میپردازیم : بند 14 اصل سوم قانون اساسی , یکی از وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران را چنین مقرر میدارد : « تامین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون » طبق این بند از اصل سوم قانون اساسی , تفاوتی بین زن و مرد درجهت تامین حقوق همه جانبه آنها وجود ندارد و دولت موظف است حقوق همه جانبه زنان را نیز همانند مردان تامین کند.
اصل 20 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مقرر میدارد : « همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی , سیاسی , اقتصادی , اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلامی برخوردارند. » براساس این اصل قانون اساسی نیز اولا زنان و مردان به طور یکسان در حمایت قانون قرار دارند و هیچ یک بر دیگری برتری ندارد. ثانیا زنان و مردان از همه حقوق انسانی , سیاسی , اقتصادی , اجتماعی و فرهنگی البته با رعایت موازین اسلامی ـ برخوردار میباشند و در این زمینه ها نیز هیچ کدام برتری خاصی ندارند.
اصل 21 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چنین مقرر میدارد : « دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد :
1 ـ ایجاد زمینه های مساعد برای شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او
2 ـ حمایت مادران , بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند و حمایت از کودکان بی سرپرست
3 ـ ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده
4 ـ ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده وبی سرپرست
5 ـ اعطای قیمومیت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولی شرعی . »
طبق این اصل , دولت اسلامی به معنی اعم آن یعنی حکومت و نظام اسلامی که شامل همه قوای کشور میباشد , موظف است در جهت تضمین حقوق زن در تمامی جهات با رعایت موازین اسلامی , پنج اقدام اساسی مندرج در اصل فوق را انجام دهد.
و اما باهم مرور میکنیم که نگاه امام (ره ) به زنان و تساوی حقوق مردان و زنان چگونه است :
1 ـ از (نظر) حقوق انسانی , تفاوتی بین زن و مرد نیست . زیرا هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد. (صحیفه نور , جلد 2 , ص 49 )
2 ـ در اسلام زن , در همه شئون همانطور که مرد در همه شئون دخالت دارد , دخالت میکند . (صحیفه نور , جلد 5 , ص 153 )
3 ـ در نظام اسلامی , زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد ... در تمام جهاتی که مرد حق دارد , زن هم حق دارد . (صحیفه نور , جلد 4 , ص 33 و 34 )
هـ) مرکز تحقیقات استراتژیک : معلوم نیست آنچه باعث عصبانیت شما شده , عنوان و اسم مرکز تحقیقات استراتژیک است یا افرادی که در آن سمت و مسوولیت دارند اولا مرکز تحقیقات ; عنوان عام محل تحقیق و پژوهش بسیاری از نهادها , ارگانها , سازمانها و وزارتخانه هاست و ریاست جمهوری و مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز از آن مستثنی نیستند و مجلس نیز جای شبیه به این با نام « مرکز پژوهشها » دارد. مطمئنا خیلی خوب میدانید که تصمیمات کلان کشور نیاز به کارهای کارشناسی دارد و مرکز تحقیقات استراتژیک بازوی توانمند همفکری کمیسیونهای مجمع می باشد. درخصوص افرادش هم معلوم نشد به حضور چه کسانی اعتراض دارید. ریاست آنجا را نماینده ولی فقیه در عالیترین شورای کشور , یعنی شورای عالی امنیت ملی برعهده دارد و معاونتهای مختلف آنها را وزرای سابق دولتهای پس از انقلاب اسلامی دارند. وجود افرادی چون آقای یونسی , وزیر اطلاعات سابق در معاونت فقه وحقوق و آقایانی چون میرسلیم , علی محمد بشارتی و. .. چه منافاتی با اهداف انقلاب اسلامی دارد ! مسوولیت آقای خاتمی در آن مرکز هم با مشورت مقام معظم رهبری بوده است . درخصوص مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری هم دچار اشتباه شده اید. اولا عضویت بسیاری از افرادی که نام بردید , کذب محض است و آنان هیچگونه مسئولیتی در مرکز ندارند. ثانیا افرادی که نام بردید , در آن دوره خیلی افراطی تر از جریانهای فعلی مخالف سیاستهای دولت هاشمی رفسنجانی بودند و ثالثا اگر بعضیها در آنجا نبودند , در هرکجای دیگر حتی مثلا در کتابخانه ملی هم میتوانستند جمع شوند. انتظار این بود که اگر انتقادی دارید , به اقدامات و فعالیتهای مرکز تحقیقات باشد , نه این که چه افرادی در آنجا هستند. هرچند که در ذکر اسامی نیز اشتباه کرده اید.
درخصوص مجمع تشخیص مصلحت نظام , طلبه عزیز دیگری در یکی از نشریات مدعی شده : « چرا مجمع براساس تفویض رهبری معظم انقلاب برای نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام جلو بی عدالتیها را نگرفته است »
برای این بخش , از روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام استعلام کردیم و نوشتند : « اگر مجمع بخواهد با اذن رهبری انحراف برنامه ها از سیاستهای کلی و سند چشم انداز 20 ساله را که در کمیسیون نظارت مجمع با آن برخورد کرده , در جامعه منعکس کند , متهم میشود که چوب لای چرخ دولت گذاشته و اگر اعلام نکند , متهم به سکوت در قبال بی عدالتیها میشود. سربسته بگوییم فعلا بنا به مصالحی قصد بازگو کردن برخی انحرافات را با اذن رهبری معظم انقلاب نداریم . شاید زمانی این کار انجام شود.
مجمع تشخیص براساس قانون اساسی سه مسئولیت عمده و مهم دارد :
1 ـ رفع اختلاف میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان که تاکنون بن بست شکنیهای زیادی در روند اجرایی کشور توسط مجمع از همین ناحیه شده است .
2 ـ مشورت به رهبری معظم انقلاب در مورد تدوین سیاستهای کلی نظام که این کار نیز تاکنون به خوبی در مجمع انجام شده و سیاستهای کلی تدوین و جهت تایید نهایی تقدیم رهبری شده و ایشان نیز آنان را برای اجرا به سران سه قوه ابلاغ کرده اند که نمونه اخیر آن ابلاغ سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی است .
3 ـ رسیدگی به اموری که توسط رهبری معظم انقلاب به عنوان معضل به مجمع ارجاع میشود و مجمع برای رفع آن موضوع تصمیم گیری میکند.
مجمع تاکنون برای رفع مشکلات دولت و تنگناهای قانونی آن گامهای موثر و مفیدی برداشته و در مواقع حساس رفع مشکل کرده است . به عنوان نمونه قانون جلب سرمایه های خارجی (فاینانس ) که در دولت جدید به یک مشکل اساسی تبدیل شده بود , در مجمع تشخیص با نظرخواهی از خود دولت و به نفع برنامه های آن حل و فصل شد. پس اتهام عدم همکاری با دولت , دروغ بزرگی است که نشات گرفته از افکار دشمنان نظام اسلامی است . البته راه نقادی و اعلام نقاط ضعف برای اصلاح امور و براساس حفظ مصالح و منافع نظام را نباید به حساب کارشکنی و عدم حمایت گذاشت . »
به هر حال آنچه در این مقال با شما در میان گذاشتیم , بخش کوتاهی از شرح مفصلی است که با عنوان رنجنامه پخش کردید. اما همین رنجنامه شما فرصتی شد تا با بسیاری از طلبه ها و حوزویهای دیگر سخن گوییم .
امیدواریم خداوند عاقبت همه ما را در دنیا و آخرت ختم به خیر گرداند.
محسن هاشمی
آیت الله هاشمی رفسنجانی در این نامه , به سئوالاتی در زمینه ولایت فقیه , شورای رهبری , شایعات مربوط به مسائل اقتصادی , برابری حقوق زن و مرد و مرکز تحقیقات استراتژیک پاسخ داده است
گفتن این جمله که هاشمی رفسنجانی از گفتار و کردار امام (ره ) بی اطلاع هستند ویا از آن دوری می کنند طنزی متناقض است
از کجا چنین برداشت اشتباهی برای شما ایجاد شده که تاکید بر شورای رهبری , در جهت تضعیف رهبری است
کار بجایی رسیده که در هفته نامه ای می نویسند که هاشمی از منافقین حمایت می کرد!