* جنگهای امیرالمومنین سختتر و مشکلتر از جنگهای پیامبر
امام باقرعلیهالسلام فرمودند: در جنگ صفین پنجاه تا شیعه در لشکر امام علیعلیهالسلام نبود. یعنی حضرت در میان اصحابش هم خیلی مظلوم بود. حضرت نتوانستند خیلی از بدعتهای خلفای قبل را بردارند. همانهایی هم که با حضرت بیعت کردند طرفدار شدید خلفا بودند مثل شمر که در لشکر حضرت بود. بعضیها میگویند در جنگ صفین حضرت به دست سربازان خود مجروح هم شد. این است که حضرت مجبور شد تن به حکمیت بدهد و به مالک اشتر میفرماید که من جانم در خطر است یعنی همین یارانی که ادعای دوستی و بیعت دارند ممکن است همینها من را از بین ببرند. حضرت در دوران خلافتشان، مظلومیتشان کمتر از زمانی که در خانه نشسته بودند نیست.
شخصی از امام باقر سئوال کرد که یابن رسولالله آیا جنگهای امیرالمومنین سخت و مشکل بود یا جنگهای پیامبر؟ حضرت فرمودند: جنگهای جدم امیرالمومنین خیلی مشکل بود. چون پیامبر با کفار میجنگید ولی جدم امیرالمومنین با مسلمان نماها میجنگید. مثلا همسر پیامبر را مقابل امیرالمومنین علم کردند و به جنگ آوردند. این خیلی غلط انداز بود. حضرت با طلحهها و زبیرها میجنگیدند، با معاویه که ادعا داشت جنگید، با خوارج که مسلمانهای خشکی بودند که پیشانیشان پینه بسته بود جنگید. امیرالمومنین فرمودند: که من ازطفولیت مظلوم بودم. میفرمود وقتی چشم برادرم عقیل درد میکرد میخواستند دارو در چشمش بریزند میگفت نمیگذارم دارو در چشم من بریزید اول در چشم علی بریزید تا من راضی بشوم. من چشمم سالم بود دارو درچشمم میریختند که داداش بزرگم قبول کند داور در چشمش بریزند. تا روز آخر که حضرت ضربه خوردند فرمودند: «فزت و رب الکعبة» (مجلسی/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/ ج70/ ص : 1). قسم به پروردگار کعبه من رستگار شدم.
* عفو و گذشت امام علیعلیهالسلام نسبت به قاتلش
دشمنی که به حضرت ضربت زده بود در تاریخ هست که در دلش کینه حضرت را داشت حتی بعد از ترور حضرت هم به امام حسن گفت که بیا نزدیک میخواهم یک سری را برایتان بگویم. حضرت جلو نرفتند گفتند آقا شاید سر مهمی باشد بروید بگوید. امام فرمود: این خبیث میخواهد گوش من را با دندانهایش بکند. گفت: همین طور است اگر میآمد گوش حضرت را می کندم. همین ابن ملجم که از او به «أَشْقَى الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ» (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج10/ ص:222). تعبیر شده از کارش پشیمان نبود گفت: هزار درهم دادم شمشیر خریدم هزار درهم سم به شمشیرم زدم آن چنان ضربتی به علی زدم که اگر بر مردم روی زمین تقسیم بشود همه را از بین میبرد که دیگر بعد از این ضربت حضرت نتوانستند از جا برخیزند. ولی حضرت امیر که جان عالم به فدایش، همهاش سفارش ابن ملجم را میکردند مثل این که یک ذره کینه در دل حضرت نیست. سفارش میکردند که آب و غذای خوب بدهید شیر بدهید. به امام حسن فرمودند: فرزندم از همان غذایی که خودت میخوری به او بده. امیر المومنین پیشانیش شکافته شده، بدنش مسموم شده، میداند که یک روز دیگر از دنیا میرود بچههایش یتیم میشوند ولی همهاش سفارش قاتل خودش را میکند میفرماید: فرزندم غذای ابن ملجم غذای خوبی باشد غذای مانده و فاسد به او ندهید. فرش زیر پای ابن ملجم مناسب باشد نرم باشد یک جای بد زندانیش نکنی. اگر یک کسی یک سیلی به گوش ما بزند ولو دوست ما باشد ما چه کار میکنیم؟ روز آخر هم که شیر آوردند آقا میل کردند بعد فرمودند: این آخرین زاد و توشه از دنیای شماست بقیهاش را ببرید به ابن ملجم بدهید. ظرفی که دهان و زبان مبارکش به آن خورده فرمودند که بقیهاش را به ابن ملجم بدهید. بقول شهریار که میگوید:
میزنـد پـس لـب او کـاسـه شـیر مـیکـنـد چشم اشـارت به اسیـر
چه اسیری که همان قاتل اوست توخدایی مگراین دشمن دوست
در جـهانی همه شور و همه شر هـا عـلـی بـشـر کـیـف بـشـر
ربـه فـیـه تـجـلـی و ظـهــر شب روان مست تجلی توعلی
جان عالم به فدای تو علی
در مقام عمل ما همه لنگیم حضرت امیر حتی به دشمنش هم محبت میکند. وقتی ابن ملجم را اسیرش کردند حضرت فرمود: که مگر من بد امامی برای تو بودم؟ مگر من احسان و عطای تو را بیشتر از بقیه ندادم؟ من چه بدی به تو کردم که این جنایت را انجام دادی؟ ابن ملجم شروع کرد به گریه کردن، بعد حضرت به امام حسن سفارش ابن ملجم را کرد امام حسن عرض کرد که آقا این کسی است که پشت ما را شکسته، کسی است که قاتل شماست. حضرت فرمودند: مگر نمیبینی که چشمانش از ترس دارد در حدقه میچرخد (یعنی قابل ترحم است.). بعد حضرت فرمود: که ما خانواده مغفرت هستیم. یکی از مراجع قم در درسش فرمودند: که امیرالمومنین در نهجالبلاغه وصیت کردند که ابن ملجم را عفومیکنم اگر شما هم قدرت پیدا کردید عفو کنید. این مرجع نهج البلاغه را باز کردند از روی نهجالبلاغه خواندند که حضرت میفرمایند که اگر من باقی ماندم من میدانم خودم عفو میکنم و اگر هم از دنیا رفتم «وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِی قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَکُمْ حَسَنَةٌ فَاعْفُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ » (ابن ابی الحدید/ شرحنهجالبلاغة/ ج15/ ص:143). شما عفو کنید که عفو برای من قرب به خدا میآورد و برای شما هم حسنه است دوست ندارید خدا گناهان شما را بیامرزد اگر هم خواستید قصاص کنید او یک ضربت زده شما هم یک ضربت بزنید بیشتر نزنید. چقدر سفارش قاتلش را میکند با دوستاش چه کار میکند؟