4- علم و دانش
شیخ طبرسى (از علما و دانشمندان قرن ششم) نقل مىکند که:
امام کاظم(ع) همواره به فرزندان خویش مىفرمود: این برادر شما، على بن موسى،عالم آل محمد است، پس از وى در مورد ادیان خود بپرسید و آنچه به شما تعلیممىدهند را حفظ کنید، چرا که از پدرم (امام صادق(ع? چندین بار شنیدم کهمىفرمود:
عالم آل محمد در صلب توست و اى کاش او را درک مىکردم. یک بار خودآن حضرت فرمودند:
من در روضه (مسجد النبى ص) مىنشستم، در مدینه دانشمندان زیادى بودند، هرگاهیکى از آنها در پاسخ دادن به مطلبى عاجز مىگشت، همگى به من اشاره مىکردند ومسائلى را پیش من مىفرستادند و من به آنها پاسخ مىدادم.
آرى! از سربلندىندیده قافش صداى سیمرغ.
شیخ طبرسى از هروى نقل کرده است که: هیچ کس را دانشمندتر از على بن موسىالرضا(ع) ندیدم و هیچ دانشمندى نیز وى را ندید مگر اینکه همانند من به فضل ودانش او شهادت داد.
شیخ صدوق مىنویسد: مامون افرادى را از فرقهها و گروههاىمختلف و گمراه دعوت مىکرد و قصد آن داشت تا بر امام در بحث و مناظره پیروزشوند و این به جهتحقد و حسدى بود که نسبتبه آن حضرت در دل داشت، اما امام باکسى به بحث ننشست جز آنکه در پایان به فضیلت آن حضرت اعتراف کرد و در برابراستدلال امام سر فرود آورد.
آرى ?چراغى را که ایزد برفروزد? هیچکس را توانخاموشى آن نخواهد بود.
خود حضرت امام رضا(ع) مىفرماید:
... آنگاه که من بر اهل تورات با توراتشان و بر اهل انجیل با انجیلشان و براهل زبور با زبورشان و بر صائبین با زبان عبرى خودشان و بر هربذان با زبانفارسىشان و بر رومیان با زبان خودشان و بر اصحاب مقالات با لغتخودشان استدلالکنم. و آنگاه که هر دستهاى را محکوم کردم و دلیلشان را باطل ساختم و دست ازعقیده و گفتار خود کشیدند و به گفتار من گراییدند مامون در مىیابد مسندى کهبر آن تکیه کرده استحق او نیست و در این هنگام پشیمان مىگردد. سپس فرمود:
?ولا حول ولا قوه الا بالله العلى العظیم?.
5-امر به معروف و نهى از منکر
طبق تصریح آیات قرآن و روایاتاهل بیت(علیهم السلام) امر به معروف و نهى از منکر از اهمیت ویژهاى برخورداراست و اصولا سایر واجبات به واسطه آن دو برپا مىگردند.
امیرالمؤمنین(ع) فرموده است:
امر به معروف و نهى از منکر را ترک مکنید که در غیر این صورت ستمگران برشما مسلط مىگردند و آنگاه هر قدر هم که دعا کنید اجابتنمىشود.
در جاى دیگر نیز فرمودهاند:
قوام دین در سه چیز خلاصه مىشود:
امر به معروف، نهى از منکر و اقامه حدود
با توجه به فرمایش حضرت رسول اکرم(ص) که بالاترین جهاد سخنعدلى است که نزد فرمانرواى ظالمى ایراد گردد حضرت رضا(ع) در مقاطع مختلفزندگى خویش با جلوههاى گوناگون توانستبا بالاترین جهاد سیاستهاى باطلزمامداران ستمگر زمان خویش را نقش بر آب نماید و چهره حق و حقیقت رابنمایاند.
نقش امر به معروف و نهى از منکر به حدى در زندگى آن حضرت بارز بود که یکى ازمهمترین علل شهادت حضرت رضا(ع) محسوب مىگردد.
مرحوم شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) در باب اسباب شهادت آن حضرت، سهخبر نقل کرده است که موید ادعاى مزبور مىباشد.
و جالب اینجاست که در ضمن خبراول حضرت به پرونده ثروتهاى بادآورده مامون و غیرقانونى بودن آنها نیز اشارتکرده است.
مرحوم شیخ کلینى (متوفا به سال329) درباره عذاب تارکان امر به معروف و نهىاز منکر حدیثى از امام رضا(ع) نقل کرده که آن حضرت از قول رسول خدا(ص) فرموده:
زمانى که امت من نسبتبه امر به معروف و نهى از منکر سهل انگارى کنند ومسوولیت را به گردن یکدیگر اندازند (و هر کس منتظر این باشد که دیگرى آن راانجام دهد) در این صورت بایستى منتظر عذاب الهى باشند و این کار آنها به منزلهاعلان جنگ با خداست.
یکى از کنیزان مامون چنین گفته است:
?هنگامى که در منزل مامون بودیم در بهشتى از خوردنىهاى و نوشیدنىها و بوى خوش و پول فراوان بسرمىبردیم اما همین که مامون مرا به امام رضا(ع) بخشید دیگر از آن همه ناز ونعمتخبرى نبود، زنى که سرپرست ما بود، شب ما را بیدار مىکرد و به نماز وادارمىساخت که بر ما سخت و گران مىآمد و آرزو مىکردم از آنجا رهایى یابم ..?
کهالبته به زودى توسط حضرت به دیگرى بخشیده شد زیرا لیاقتخدمت در منزل امام رانداشت.
همانطور که ملاحظه مىشود، امام نسبتبه نماز شب خواندن اهل منزل عنایتداشتند و لذا به سرپرست زنان دستور داده بودند که آنها را در آن موقع بیدارنمایند.
در اینجا یادآورى این نکته بجاست که میان ?تحمیل عقیده? و ?تحمیلعمل در برخى امور? تفاوت وجود دارد. در قرآن کریم مىخوانیم:
?لا اکراه فى الدین?[در دین تحمیل عقیده راه ندارد.] در صورتى که تحمیل عمل در برخى ازموارد که مصلحتبالاترى وجود دارد نه تنها جایز بلکه ضرورى مىباشد. به عنوانمثال وقتى معلمى دلسوز، دانشآموز خود را به انجام پارهاى از تکالیف وادارمىسازد، هیچگاه نمىخواهد تحمیل عقیده نماید بلکه به خاطر در نظر گرفتن صلاح ومصلحت دانشآموزش به وى نوعى عمل را اجبار مىکند و چه بسا همان دانشآموز پس ازرسیدن به مدارج عالى علمى از کار معلم بسیار خشنود و دلشاد گردد.
تذکرات دلسوزانه خمینى کبیر را مرورى دوباره کنیم: باید همه بدانیم که آزادىبه شکل غربى آن که موجب تباهى جوانان و دختران و پسران مىشود از نظر اسلام وعقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانىها و کتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفتعمومى و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیرى از آنها واجباست و از آزادىهاى مخرب باید جلوگیرى شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچهبرخلاف مسیر ملت و کشور اسلامى و مخالف با حیثیت جمهورى اسلامى است بطورقاطع اگرجلوگیرى نشود همه مسوول مىباشند و مردم و جوانان حزباللهى اگر برخورد به یکىاز امور مذکور نمودند به دستگاههاى مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهى نمودندخودشان مکلف به جلوگیرى هستند خداوند تعالى مددکار همه باشد.
6- هشیارى سیاسى و سازش ناپذیرى
ائمه(علیهم السلام) نه فقط خود با دستگاههاىظالم و دولتهاى جائر و دربارهاى فاسد مبارزه کردهاند بلکه مسلمانان را به جهادبر ضد آنها دعوت نمودهاند، بیش از پنجاه روایت در وسائل الشیعه و مستدرکو دیگر کتب هست که ?از سلاطین و دستگاه ظلمه کنارهگیرى کنید و به دهان مداحآنها خاک بریزید، هر کس یک مداد به آنها بدهد یا آب در دواتشان بریزد چنین وچنان مىشود ..? خلاصه دستور دادهاند که با آنها به هیچ وجه همکارى نشود وقطع رابطه بشود.
امام خمینى در جاى دیگر اینطور مىفرمایند:
ائمه ما(علیهم السلام) همه شان کشته شدند براى اینکه همه اینها مخالف با دستگاه ظلمبودند اگر چنانچه امامهاى ما تو خانههایشان مىنشستند .. محترم بودند،روى سرشان مىگذاشتند ائمه ما را، لکن مىدیدند هر یک از اینها حالا کهنمىتواند لشرکشى کند از باب اینکه مقتضیاتش فراهم نیست، دارد زیرزمینى اینهارا از بین مىبرد، اینها را مىگرفتند حبس مىکردند ..
مرحوم شیخ کلینى از قولیکى از یاران امام رضا(ع) مىنویسد:
پس از آنکه حضرت رضا(ع) به امامت رسید سخنانى ایراد فرمود که بر جان وىترسیدیم و لذا به آن حضرت عرض شد: مطلبى آشکار کردى که بیم داریم این طاغوت(هارون) بر علیه شما اقدامى کند، و حضرت در جواب فرمود:
هر کارى مىتواند انجام دهد ...