اسرارجاودانگی نهضت عاشورای حسینی
مشیت الهی بر تحقق نهضت عاشورا و تداوم آن / از زمان حضرت آدم (ع) تا عصر وقوع حادثه عاشورا انبیا و ائمه معصومین (ع) پیوسته یادآور آن واقعه بوده اند و حتی به ذکر جزئیات آن پرداخته اند. این پیش بینی ها همه و همه الهام گرفته از گفتگویی الهی با پیام آورانش ، به ویژه آخرین و برترین آنان پیامبر خاتم (ص) در رابطه با واقعه جانسوز عاشورا و شهادت امام حسین بوده است که ما در ایجا به بعضی موارد اشاره می کنیم .
در تفسیر آیه «فلتقی آدم من ربه کلمات .....(بقره 2 آیه 37 روایت شده است که حضرت آدم برساق عرش نام پیامبر و امامان علیهم الاسلام را دید و جبرئیل به او تلقین کرد که (هنگام توبه و مناجات ) بگو «یا حمید به حق محمد، یا عالی به حق علی ، یا فاطر به حق فاطمه ،یا محسن به حق الحسن و الحسین و منک الاحسان»
هنگامی که جبرئیل نام حسین را برد ،اشک از چشمان آدم روان شد و دلش شکست . از جبرئیل پرسید «وعن ذکر الخامس ینکسر قلبی» با ذکر نام حسین دلم شکسته و اشکم سرازیر می گردد . جبرئیل جریان مصیبت امام حسین (ع) را با ذکر جزئیاتی از آن را برای آدم نقل کرد:
«فیذبح ذبح الشاه من القفا » سرآن بزرگوار نظیر گوسفند از قفا جدا می گردد» آن گاه جبرئیل و ادم مصائب امام حسین (ع) و همراهانش ، مانند زن فرزند مرده گریه کردند(بحارلانوار ج44ص223) زمانی که حضرت نوح بر کشتی سوار شده و در سرزمین سیر می کرد به زمین کربلا رسید زمین کربلا کشتی او را نگه داشت.
حضرت نوح ازخطر غرق شدن ترسان شد و گفت پرودگارا من همه دنیا را گزدش کردم در هیچ جا مانند این خوفناک نشدم . جبرئیل نازل شد و گفت : این جا موضعی است که سبط خاتم انبیا کشته خواهد شد .حضرت نوح گفت : قاتل او کیست ؟ جبرئیل گفت قاتل او کسی است که اهل هفت آسمان و زمین او را لعنت می کنند(همان ص243)
-همین که گذر حضرت ابراهیم به سرزمین کربلا افتاد اسبش برو در آمد. آن حضرت از بالای اسب بر زمین افتاد سرش شکست و خون جاری شد حضرت زبان به استغفار گشود و گفت پرودگارا ، آیا از من گناهی صادر شده است؟ جبرئیل نازل شد و گفت : گناهی از تو سرنزده بلکه پسر خاتم انبیا در این مکان شهید خواهد شد و خون او به موافقت خون او جاری گردد. حضرت ابراهیم گفت: قاتل چه کسی خواهد بود ؟ جبرئیل گفت : آن کسی که اهل آسمان ها و زمین او را لعنت خواهد کرد.بحارالانوارج44ص223)
ای ابن عباس ، آیا این سرزمین را می شناسی ؟ گفتم : نه فرمود : اگر مثل من آن را می شناختی تا گریه نمی کردی از آن عبور نمی کردی .
آن گاه چنان گریه کرد که اشکش بر سینه جااری شد و چنین مرثیه سرایی می کرد و می گفت ، آه آه آل ابوسفیان را با من چه کار ؟ آل ابا عبدالله شکیبا باش که پدرت از این مردم ان ببیند که تو ببینی باز آن حضرت مطالبی فرمود و گریه کرد(نفس المهموم ، ترجمه آیت الله کمره ای ص72)