عباس در طول زندگی، پیوسته جانش را سپر حفاظت از امام زمان خویش ساخته بود و همراه امام حسین(ع) بود و از او جدا نمیشد و در راه حمایت از او میجنگید. سایه به سایة امام حرکت میکرد و خود، سایهای از وجود سیدالشهدا(ع) بود. با آن که خود از نظر علم و تقوا و شجاعت و فضیلت، در درجة بالایی بود و الگویی مثالزدنی در این بزرگیها و کرامتها محسوب میشد، امّا خود را یک شخصیت فانی در وجود برادرش و ذوب شده در سیدالشهدا(ع) و مطیع محض مولای خود ساخته بود و آن گونه عمل میکرد تا به دیگران درس «ولایتپذیری» و موالات و مواسات بیاموزد و شیوة صحیح ارتباط با ولی خدا را نشان دهد.
در حادثة عاشورا و در آن شب موعود و خدایی هم، محافظت و پاسداری از خیمههای حسینی را بر عهده داشت و نگهبان حریم و حرم امامت بود.
این لقبهای معنیدار و گویا، هر یک تابلویی است که فضایل او را نشان میدهد و ما را به خلوتسرای روحِ بلند و قلبِ استوار و ایمان ژرف و جانِ نورانی او رهنمون میشود و محبّت آن سرباز فداکار قرآن و دین را در دلها افزون میسازد.
اینک که سخن از کنیهها و لقبهای اوست، همین جا به برخی تعابیر که ائمّه دربارة او دارند، اشاره میکنیم:
در زیارتنامهای که از قول امام صادق(ع) روایت شده است، خطاب به حضرت عباس(ع) چنین آمده است: «سلام بر تو، ای بندة صالح، فرمانبردار خدا و پیامبر و امیرمؤمنان و امام حسن و امام حسین. خدا را گواه میگیرم که تو بر همان راهی رفتی که مجاهدان و شهیدانِ بدر رفتند: راه مجاهدان راه خدا، خیرخواهان در جهاد با دشمنان خدا، یاوران راستین اولیای خدا و مدافعان از دوستان خدا...»
در زیارت ناحیة مقدّسه نیز که از زبان امام زمان(ع) آمده است، خطاب به ایشان چنین دارد: «سلام بر ابوالفضل العباس فرزند امیرالمؤمنین، آن که جانش را فدای برادرش کرد، آن که از دیروزِ خود برای فردایش بهره گرفت، آن که خود را فدای حسین کرد و خود را نگهبان او قرار داد، آن که دستانش قطع شد...»
از بزرگترین فضیلتها و عبادتهای وی، نصرت و یاری فرزند پیامبر(ع) و حمایت از فرزندان زهرای اطهر(س) و سیراب کردن کودکان تشنة اباعبدالله الحسین(ع) بود و فدا کردنِ جانِ عزیز در این راه پاک.
صحنة عاشورا مناسبترین میدانی بود که شجاعت و وفای عباس به نمایش گذاشته شود. وفای عباس در بالاترین حدّ ممکن و زیباترین شکل، تجلّی کرد. امّا بُعد شجاعتِ عباس، آن طور که بایسته و شایسته بود، مجال بروز نیافت و این به خاطر مسئولیتهای مهمّی بود که در تدبیر امور و پرچمداری سپاه و آبرسانی به خیمهها و حراست از کاروان شهادت بر دوش او بود و عباس نتوانست آنگونه که دوست داشت، روح دریایی خود را در میدان کربلا در سرکوب آن عناصر کینتوز و پست و بیوفا نشان دهد.
در عین حال، صحنههای اندکی که از حماسههای او در کربلا نقل شده، نشانگر شجاعت بینظیر اوست. امّا وفای عباس، چون در نهایت تشنگی و مظلومیت پدیدار میشد، زمینه یافت تا به بهترین صورت نمایان شود و حماسة وفا بر امواج فرات و در نهر علقمه ثبت گردد.
عباس در همة عمر، یک لحظه از برادرش و امامش و مولایش دست نکشید و از اطاعت و خدمت، کم نگذاشت. در تاریخ بشری، از گذشته تاکنون، هیچ برادری نسبت به برادرش مانند عباس نسبت به سیدالشهدا(ع) با صداقت و ایثارگر و فداکار و مطیع و خاضع نبوده است. وفا و بزرگواری و ادب او نسبت به امام به گونهای بود که در تاریخ به صورت ضربالمثل درآمده است. هرگز در برابر امام حسین(ع) از روی ادب نمینشست مگر با اجازه، مثل یک غلام. عباس برای حسین همانگونه بود که علی(ع) برای پیامبر(ص). حسین ابن علی(ع) را همواره با خطابِ «یا سیدی»، «یا ابا عبدالله»، «یابن رسول الله» صدا میکرد.