سپیده دم امام علیهالسلام با اصحابش نماز صبح را خوانده و دست مبارکش را به سوى آسمان برداشت و گفت:
"اللهم انت ثقتى فى کل کرب و رجائى فى کل شده، و انت لى فى کل امر نزل بى ثقه وعده، کم من هم یضعف فیه الفواد و تقلّ فیه الحیله و یخذل فیه الصدیق و یشمت فیه العدو نزلته بک و شکوته الیک رغبته منى الیک عمن سواک ففرجته و کشفته فانت ولى کل نعمه و صاحب کل حسنه و منتهى کل رغبه؛ خداوندا! تو پناه منى در مشکلها، و امید منى در سختیها، و ملجأ و یاورم هستى در آنچه که بر من نازل شود؛ پروردگارا! از چه دل زخمهاى رنج آورى که قلب را شکسته و چاره را گسسته و دوست را به ناروائى داشته و نیش دشمن را به همراه، به تو شکایت مىکنم که امید به تو بىنیازى از دل دادن با دیگرى است، پس بگشاى درهاى بسته را و بنماى روزنههاى امید را که تو راست تمام نعمتها و از آن توست همه خوبیها و تویى تنها مقصود آرزوها."
سپس امام علیهالسلام بپا خاست و خطبه خواند و حمد و ثناى الهى نمود و به اصحابش فرمود: خداى عزوجل به شهادت من و شما فرمان داده است، بر شما باد که صبر و شکیبایى را پیشه خود سازید.(25) تعداد یاران امام علیهالسلام
تعداد اصحاب امام علیهالسلام در روز عاشورا سى و دو نفر سواره و چهل نفر پیاده بوده است. و از محمد بن ابى طالب نقل شده که پیادگان هشتاد و دو نفر بودند. و سیدابن طاووس از امام باقر علیهالسلام نقل کرده است که تعداد یاران چهل و پنج نفر سواره و صد نفر پیاده بودند.(26)
امام حسین علیهالسلام زهیر بن قین را در میمنه سپاه خود قرار داد، و حبیب بن مظاهر را بر میسره سپاه گمارد، و پرچم را به دست برادرش عباس علیهالسلام سپرد، و خیمهها را در پشت سر سپاه قرار داد و امر کرد خندقى را که در پشت خیمهها حفر کرده بودند از نى و هیزم انباشته و آنها را آتش زدند که دشمن نتواند از پشت حمله کند.(27) سپاه عمر بن سعد
عمر بن سعد نیز عبدالله بن زهیر ازدى را بر جمعى از سپاهیان که اهل مدینه بودند(28)، امیر کرد، و قیس بن اشعث بن قیس را فرماندهى قبیله ربیعه و کنده داد، و عبدالله بن ابى سبره جعفى را بر سپاهیان مذحجى و اسدى، و حر بن یزید ریاحى را به فرماندهى قبیله تمیم و همدان گمارد (و تمامى این گروهها در صحنه جنگ با امام حسین علیهالسلام حضور داشتند به جز حر بن یزید که توبه کرد و به اردوى امام رفت و به شهادت رسید.)
بعد از این تقسیم مسئولیتها - که ریشه قومى داشت - عمر بن سعد، عمرو بن حجاج زبیدى را بر میمنه لشکر، و شمر بن ذى الجوشن را بر میسره، و عروه بن قیس احمسى را بر سواره نظام، و شبث بن ربعى را بر پیاده نظام خود گمارد، و پرچم را به درید، غلامش سپرد.(29)
حرکت سپاه دشمن
سپاه عمر بن سعد رو به سوى خیمهها نموده و اطراف خیام امام حسین علیهالسلام را محاصره کردند با خندقى که به دستور امام علیهالسلام در اطراف خیمهها حفر شده بود و در آن آتش افروخته بودند، برخورد کردند، شمر بن ذى الجوشن (علیه اللعنه) نعره بر آورد که: اى حسین! پیش از فرا رسیدن قیامت و آتش دوزخ، به استقبال آتش رفتهاى؟!
امام حسین علیهالسلام فرمود: این کیست؟ گویا شمر بن ذى الجوشن است!
گفتند: آرى.
اما با بانگى رسا در پاسخ شمر فرمود: اى پسر زن چران! تو به عذاب آتش سزوارترى.
مسلم بن عوسجه تصمیم گرفت که شمر را هدف تیر قرار دهد، امام حسین علیهالسلام او را از این کار باز داشت!
عرض کرد: بگذارید تا این فاسق را که از سردمدران ستمکاران است به تیر بزنم که فرصت خوبى است.
امام علیهالسلام فرمود: او را به تیر مزن زیرا من دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.(30)
پینوشتها:
1- الملهوف 38.
2- ارشاد شیخ مفید 2/91.
3- کامل ابن اثیر 4/57.
4- ارشاد شیخ مفید 2/92.
5- چه زیباست کلام خداوندى که فرمود (من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا) (سوره احزاب: 23)، همچنین (و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرین فى الباسأ و الضرأ و حین الباس) (سوره بقره: 177)، که از مصادیق بارز این آیات همین رادمردانى هستند که با ایثار جان و ثبات و استقامت هم نام خود را خالد و جاویدان نمودند و ابدیت را کسب نمودند و هم درس وفادارى و تسلیم در برابر حق و بردبارى و فداکارى را به انسانها آموختند.
6- الملهوف 39.
7- نفس المهوم 230.
8- خرائج 2/848.
10- الامام الحسین و اصحابه 257.
11- امام علیهالسلام امر کرد که اصحاب و یارانش بین خیمهها قرار گرفته و آنها را از سه طرف خیمهها احاطه نماید، و این شیوه براى این بود که دشمن نتواند به وسیله تیر، یاران آن حضرت را هدف قرار دهد.
12- انساب الاشراف 3/186.
13- امالى شیخ صدوق، مجلس 30.
14- این نام را بلاذرى «انساب الاشراف» ذکر کرده و ما آنچه آوردهایم بر اساس نقل ارشاد است.
15- «اى روزگار! اف بر تو باد که دوست بدى هستى، چه بسیار صبح و شام که صاحب و طالب حق کشته گشته، و روزگار، بَدَل نمىپذیرد؛ و امور به خداى بزرگ باز مىگردد، و هر ذى وجودى از این راه که من رفتم، رفتنى است».
16- این مثل را در جائى به کار مىبرند که کسى مجبور بر انجام امرى شود که آن را مکروه بدارد.
17- ارشاد شیخ مفید 2/93.
18- العقد الفرید 4/168.
19- سوره آل عمران: 178، 179. «گمان نکنند آنان که به راه کفر رفتند که مهلتى که ما به آنان دهیم به حال آنان بهتر خواهد بود، بلکه مهلت براى امتحان مىدهیم تا بر سرکشى بیفزایند و آنان را عذابى است خوار و ذلیل کننده خداوند هرگز مؤمنان را وانگذارد بدین حال کنونى، تا آن که آزمایش کند بدسرشت را از پاک گوهر».
20- البدایة و النهایة 8/192.
21- الامام الحسین و اصحابه 259
22- مقتل الحسین مقرم 281.
23- بحار الانوار 45/3.
24- در حدیث مناجات موسى علیهالسلام آمده است که گفت: خدایا! چرا امت پیامبر خود، محمد را بر دیگر امتها فضیلت دادى؟
خداى تعالى فرمود: آنان را به جهت 10 خصلت فضلیت دادم: نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و نماز جمعه و نماز جماعت و قرآن و علم و عاشورا.
موسى سؤال کرد: عاشورا چیست؟
خداى تعالى فرمود: گریستن بر فرزند محمد صلى الله علیه و آله و سلم و مرثیه و عزادارى بر فرزند پیامبر برگزیده. اى موسى! هر بندهاى از بندگانم در آن زمان که او بگرید و یا تباکى کند در سوگ فرزند مصطفى او را پاداش بهشت دهم، و هیچ بندهاى از بندگانم از مال و ثروت خود در راه محبت فرزند دختر پیامبر صرف ننماید مگر این که پاداش هر درهم را هفتاد درهم در دنیا عطا کنم و در بهشت متنعم شود و از گناهان او در گذرم، به عزت و جلالم سوگند هیچ زن یا مردى قطرهاى از اشکش در روز عاشورا و یا غیر آن جارى نگردد مگر این که او را پاداش صد شهید عطا نمایم. (مجمع البحرین 3/405 - لغة عشر).
25- اثبات الوصیة 126/ مختصر تاریخ ابن عساکر 7/146/ و در اثبات الهداة 2/583 همین مطلب را حلبى از امام صادق علیهالسلام نقل کرده است.
26- بحار الانوار 45/4.
27- ارشاد شیخ مفید 2/95.
28- ممکن است مراد از مدینه در اینجا، کوفه باشد، زیرا بعید به نظر مىرسد که اهالى مدینه در لشکر عبیدالله شرکت کرده باشند؛ و شاید هم گروهى از اهل مدینه که به کوفه آمده و در آنجا سکنى گزیدند مراد باشد، زیرا کوفه شهرى بود که سکنه آن را ملیتهاى مختلف تشکیل مىداد.
29- کامل ابن اثیر 4/60.
30- ارشاد شیخ مفید 2/96.
:قصّه کربلا- بضمیمه قصّه انتقام ، على نظرىمنفرد