بنی قُریظه ، قبیلة یھودی ساکن مدینه (یَثْرِب ) تا نخستین سالھای ھجرت ، نام یکی از غزوه ھای پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم . دربارة منشأ آنان و مھاجرتشان به این شھر گزارشھای متفاوتی وجود دارد. براساس برخی روایات شفاھی یھود، بنی قریظه از اعقاب ھارون برادر حضرت موسی علیه السّلام به شمار می روند که پیش از رویداد سیل عَرِم که به مھاجرت قبایل عربِاَوْس و خَزْرَجْ به یثرب انجامید، در آنجا سکونت گزیده بودند (ابوالفرج اصفھانی ، ج 22 ، ص
107 ؛ مقدسی ، ج 4، ص 129 130 ؛ یاقوت حموی ، ج 5، ص 84 ؛ نیز رجوع کنید به یھود * ). بنابر چنین روایاتی ، به دنبال جنگ رومیان با یھود ( 70 میلادی )، بنی قریظه به حجاز گریخته و در مَھزور از نواحی یثرب ساکن شده بودند (ابوالفرج اصفھانی ، ج 22 ، ص 108 109 ). در مقابل ، برخی منابع ، بنی قریظه را از طایفة جُذام * سکنة فلسطین می دانند که در عھد عادیابن سموئل (شموئل ؛
.( حک : ح 1075 1045 ق م ) به دین یھود گرویدند (یعقوبی ، ج 1، ص 408
بنی قریظه در کنار دیگر قبایل یھود توانستند اداره و حکومت شھر را به دست گیرند. فرمانروای آنان القیطوان یا فطیون خراجگزار مرزبان ایرانی الزاره (در بحرین
85 ). شکست دولت یھودی یمن از پادشاه مسیحی حبشه که تحت حمایت روم بود (سال 525 میلادی )، قدرت یھودیان را ، ) بود (یاقوت حموی ، ج 5، ص 83
در مدینه کاھش داد. سرانجام ، در جنگ قبیلة خزرج با یھودیان ، فرمانروای یھود به قتل رسید و اعراب ادارة شھر را به دست گرفتند (مقدسی ، ج 4، ص
130 ). سلطة قبایل عرب بر مدینه موجب شد که بسیاری از یھودیان مدینه را ترک کنند. در دوران نزدیک به ظھور اسلام ، قبایل یھود در بیرون شھر در دژھا و
قلاع خود می زیستند. بنی قریظه ، که در این زمان به لحاظ جمعیت و نفوذ از دو قبیلة دیگر یعنی بنی نَضیر * و بنی قَینُقاع * مقتدرتر بودند، در جنوب شرقی
مدینه سکونت داشتند و عمدتاً کشاورزی می کردند. تنھا گزارش مستقل دربارة بنی قریظه راجع به جنگ مسلمانان با آنان درسال پنجم ھجری است .سایر
گزارشھای احوال آنان مربوط به تاریخ اوس و خزرج ، دوقبیلة عرب مدینه ،وعمدتاًمربوط به دوران نزدیک به ظھوراسلام است .
غزوة بنی قریظه در اواخر ذیقعده و اوایل ذیحجة سال پنجم ھجری ، آخرین جنگ مسلمانان با یھود مدینه بود. حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم در
ھمان روز پراکنده شدن دشمنان در جنگ خندق به جنگ بنی قریظه رفت . علت جنگ ، پیمان شکنی بنی قریظه و خیانت آنان به مسلمانان از طریق ھمکاری
با گروھھای شرکت کننده (احزاب ) در جنگ خندق بود. مسلمانان قلاع و مساکن بنی قریظه را محاصره کردند. مدت محاصره بین 15 تا 25 روز گزارش شده
است . بنی قریظه خود پیشنھاد دادند که با ھمان شرایط بنی نضیر تسلیم شوند. بنی نضیر از اموال و دارایی خود چشم پوشیده و مدینه را ترک کرده بودند.
ولی حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم جز این که به حکم او گردن نھند، ھر پیشنھادی را رد کرد (واقدی ، ج 2، ص 501 ). حضرت رسول اکرم حکمیت
را به سَعدبن مُعاذ، رئیس قبیلة بنی عبد اَشْھَل از اشراف اوس ، واگذار نمود. بنی قریظه نیز حکمیت سعدبن معاذ را پذیرفتند، زیرا اوس قبل از اسلام متحد
ایشان بود. سعد حکم به قتل مردان قبیله ، اسارت زنان و کودکان و ضبط اموالشان داد. حضرت رسول این حکم را مطابق خواست پروردگار دانست . آیات 56 تا
؛ 58 سورة انفال و 26 و 27 سورة احزاب راجع به جنگ بنی قریظه است (طبری ، سلسلة اول ، ص 1493
؛ ابن ھشام ، ج 3، ص 265 266
ابن سعد، ج 2، ص 75 ). مردان بنی قریظه و پسران بالغشان ، که تعداد آنان بین ششصد تا ھشتصد نفر گزارش شده است ، به قتل رسیدند. یک زن قریظی
نیز، که یک مسلمان را کشته بود، به قتل رسید. یکی از مردان قبیله به نام رفاعة بن سِموال به وساطت سَلمی " دختر قیس ، از خاله ھای رسول اکرم
؛1500 ، بخشیده و جوانی نابالغ به نام عطیة قُرظی آزاد شد. این دو مسلمان شدند و نامشان در ردیف صحابه آمده است (طبری ، سلسلة اول ، ص 1497
.( ابن ھشام ، ج 3، ص 263 264
اموال بنی قریظه بین مسلمانان تقسیم شد. برای اولین بار، سھم سوار و پیاده مشخص گردید؛
به سوار دو سھم و به پیاده یک سھم تعلق گرفت . از فھرست اموال ، بخصوص فھرست سلاح ، که منابع ذکر کرده اند، بر می آید که مقدار غنایم به دست
آمده از بنی قریظه زیاد بوده است . احتمالاً ھمین امر شیوة جدید تقسیم غنایم را ممکن ساخت .
از مجموع گزارشھا می توان نتیجه گیری کرد که مسلمانان به دلیل تجربه ھای گذشته که از اخراج بنی قینقاع و بنی نضیر داشتند، دیگر به خروج بنی قریظه
از مدینه رضایت نمی دادند، زیرا آنان نیز در صورت خروج از شھر مانند بنی نضیر به مخالفان مسلمانان در مکه و یھودیان بیرون مدینه می پیوستند. به ھر روی
، بیان قرآن (احزاب : 26 27 ) حکایت از تأیید و اجرای حکم یادشده دارد (رجوع کنید به قطب ، ج 6، ص 569 ). از سوی دیگر، این حُکم با شریعت یھود نیز
ھماھنگ دانسته شده (رجوع کنید به حسنی ، ص 519 521 ) و از نظر خود آنان کیفری شرعی تلقی گردیده است (ابوزھره ، ج 2، ص 671 672 ). با وجود
این ، برخی مؤلفان (رجوع کنید به شھیدی ، ص 73 75 ) با ذکر شواھد و قراینی ، نسبت به روایات فوق و نحوة برخورد یادشده با بنی قریظه مناقشه کرده
اند. پس از غزوة بنی قریظه ، جامعة یھود مدینه کاملاً از ھم پاشید.
منابع :
1) علاوه بر قرآن ؛ )
؛1376/ 2) ابن سعد، الطبقات الکبری ، بیروت 1957 )
3) ابن ھشام ، السیرة النبویة ، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاھره ( بی تا. ) ؛ )
4) علی بن حسین ابوالفرج اصفھانی ، کتاب الاغانی ، بیروت ( بی تا. ) ؛ )
5) محمد ابوزھره ، خاتم پیامبران ، ترجمة حسین صابری ، مشھد 1373 ش ؛ )
؛1986 / 6) ھاشم معروف حسینی ، سیرة المصطفی ، بیروت 1406 )
7) جعفر شھیدی ، تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان ، تھران ( بی تا. ) ؛ )
؛ 8) محمدبن جریر طبری ، تاریخ الرسل و الملوک ، چاپ دخویه ، لیدن 1879 1896 ، چاپ افست تھران 1965 )
؛1386/ 9) سید قطب ، فی ظلال القرآن ، بیروت 1967 )
؛ 10 ) مطھربن طاھر مقدسی ، کتاب البدء و التاریخ ، پاریس 1899 1919 ، چاپ افست تھران 1962 )
؛ 11 ) محمدبن عمر واقدی ، کتاب المغازی للواقدی ، چاپ مارسدن جونز، لندن 1966 )
؛1408/ 12 ) یاقوت حموی ، معجم البلدان ، بیروت 1988 )
.1379/ 13 ) احمدبن اسحاق یعقوبی ، تاریخ الیعقوبی ، بیروت 1960