امام علی(ع) الگویی ایمانی وپیشوای سیاسی مسلمانان روزچهارشنبه «اول آبان ماه» شایدعلی اصغرغروی ازچهره های نهضت آزادی نویسنده مقاله موهون «روزنامه بهاربا صاحب امتیازی و مدیر مسئولی:سعید پورعزیزی » فکر نمی کرد مقاله اش به سرعت در سطح جامعه دینی ایران اسلامی بازتاب داشته باشد و نیت مشمئزکننده این نویسنده را برای همگان برملا سازد.
مقاله ای که نشان از کمترین تخصص نگارنده اش به مباحث تاریخ اسلام بخصوص مباحث اعتقادات و کلام شیعی است . در نگاه اول به مقاله قیاس مع الفارقی را از آیه «وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَاما» (بقره 124)» که خطاب به حضرت ابراهیم (علیه السلام) می باشد را با« الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا......(المائدة/3)» بیان می کند .
فرضیه های را در اندیشه به ظاهر متقن خود در هشت بند که مملو از دروغ و افترا و تهمت به اعتقادات و مبانی دینی جامعه مسلمان و شیعی است را بهم می بافد . نویسنده مقاله بدون کمترین مطالعه در متون و منابع تاریخی اهل سنت و شیعه ، مطالب خود را برای زدن ریشه تشیع بر می دارد بدون اینکه درک صحیحی از « یرِیدُونَ لِیطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ(الصف/8)» داشته باشد.
*خلافت و ولایت علی(ع) اکمال دین است
تمام پیامبران پیشین، دین خود را بر امت های خود عرضه داشتند اما همگی آنها نوید پیامبری را که آیین او کاملترین دین، یعنی دین آخرین رسول الهی است اعلام کردند و حال آن که تلاش تمام پیامبران الهی در دین اسلام متجلی شد و پیامبر در طول 23 سال با زحمت و تلاش فراوان آن را به بار نشاند و برادری و برابری را در بین مسلمین جاری کرد به کمال نهایی خودنمی رسد ،زمانی کمال نهایی خود راپیدا خواهد کرد که از طرف خدای متعال جانشینی برای پیامبر(ص)و فرستاده اش معرفی گردد.
*روزغدیرتجلی نور امامت و ولایت
روزهیجدم ذی الحجه سال دهم هجرت ، روزی است که امین وحی آیه «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ » دستور می دهد که ای پیامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده ابلاغ کن چرا که اگر ابلاغ امرالهی را نکنی پیامش را نرساندهای «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ...» .
آیا می توان به تفسیر رای و زعم شخصی ،قلم برداریم و دستور به این مهمی را که خدای متعال می فرماید در صورت انجام ندادن آن ، نه تنها رسالت پیامبرخاتم بلکه رسالت همه انبیا ناقص خواهد بود، را صرفا بگوییم پیامبر اسلام ، در روز عید غدیر فقط می خواستند علی(ع) را بعنوان دوست و یار خود معرفی کنند؟.
درحالی که در روز هجدهم ذی الحجه؛کاروان که همچنان به مسیر خود به سمت غدیر خم ادامه می داد،پیامبراسلام در راه امیرالمومنین (ع) را فرامی خواند و از نزول آیه67مائده ایشان را با خبرداده می فرماید: خداوند آیه« یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ کرد» را دررابطه با ولایت تو نازل کرد و فرمود؛«وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»یعنی اگر آنچه دررابطه با ولایت تو دستورداده شده ام را انجام ندهم عمل من باطل می شود و هرکس بدون ولایت تو خدا را ملاقات کند اعمالش باطل است .[1]
اما رسول خدا(ص) برای علنی بیان کردن ،ولایت و جانشینی امیرالمومنین علی(ع) از منافقین احساس خطر می کردند که خدای متعال ایشان را از هرخطری مصونیت می بخشد:«وَاللَّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ(المائدة/67)»
تعیین ولایت و جانشینی امیرالمومنین (ع) در روز غدیر توسط خدای متعال ، دین ،رسالت و نعمت را برای مردم تا قیامت تمام کرد و توطئه منافقین کوردل را نه تنها در آن زمان بلکه در هر زمانی پایمال وسرکوب نمود.البته منافقین از هر فرصتی برای برهم زدن سخنرانی پیامبر(ص)استفاده می کردند.و هربار هم ناکام می ماندند.تا اینکه خطبه به پایان رسیدآیه کریمه «الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا»[مائده3] امروز دین شما را برایتان کامل و نعمتخود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را برای شما [به عنوان] آیین برگزیدم .
*آیا می شود به پیامبر(ص)نسبت دروغ داد
بعداز اینکه خطبه غدیر و معرفی امیرالمومنین علی(ع) بعنوان جانشین برگزیده از سوی پرودگار برای همگان بطورجدی مطرح شد، یکی از منافقین بنام «حارث بن نعمان فهری» بعداز اتمام مراسم غدیرنزد پیامبر آمدو با درهم کشیدن صورت به پیامبر خطاب کرد:ما را به نمازبرپاکردن امرنمودی امتثال امرکردیم،دستوربه پرداخت زکات کردی اطاعت کردیم،واکنون بازوی پسرعمویت را گرفته و او را به عنوان ولیّ وسرپرست برما نصب نمودی!آیا این دستور پیش خود توست یا از خدا؟پیامبرخدا(ص) درپاسخش فرمودند: «والذی لااله الا هو،هذا من الله»به خدایی که جزاومعبودی نیست سوگند!این فرمانی از جانب خداونداست.حارث روی خودرا برگرداندبه سمت مرکب خودحرکت کرد و با خود می گفت :خدایا اگرآنچه محمد می گوید حق است،بارانی از سنگ های آسمانی برما ببار و یا عذاب دردناکی برما فروفرست! هنوزبه مرکبش نرسیده بود که خداوند سنگی فروفرستاد که بر فرقش خورد و از دامنش بیرون شددراین هنگام خداوند آیه را برقلب پیامبر نازل کرد«سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ* ِلْکَافِرِینَ لَیسَ لَهُ دَافِعٌ(المعارج/1و2) . نسبت هرگونه دروغ و تهمت به پیامبری که« َمَا ینْطِقُ عَنِ الْهَوَى* إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى} ((النجم/3و4) خود جرم بزرگ و نابخشودنی است.
*بیش از 120صحابی ،راوی حدیث غدیرهستند
جای بسی تعجب است که چطور در رابطه با یک واقعه مسلم تاریخی که بیش از یکصد و بیست مرد و زن صحابی به نقل آن پرداخته اند و تایید هرآنچه گذشته را برای همگان تببین کرده اند برای نویسنده مقاله پنهان و گنگ باشد. در این جا سئوالی مطرح می شود؛ آیا می توان به پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بگوییم که ایشان در روزغدیرهیچ رسالتی را در خصوص جانشینی خود انجام نداده باشنددرحالی که مورد خطاب پروردگار بودند و اگر مساله جانشینی امیرالمومنین (ع) را مطرح نمی کردند رسالتشان بلکه تمام رسالت انبیای سلف ناتمام می ماند؟ .
*من کنت مولاه فهذعلی مولاه
برای یادآوری لاجرم باید باردیگر اشاره به خطبه شورآفرین غدیرپیامبر (ص) داشته باشم،پیامبراسلام(ص) سخنان خود را بااشاره به برخی از فضایل امیرالمومنین (ع)وافضلیت ایشان ادامه می دهد و سپس دستش رابربازوی امیرالمومنین(ع)زده وایشان رابلندکرد تا حدی که پای آن حضرت موازی زانوی پیامبر(ص) رسیدو فرمودند: ای مردم،چه کسی برشما از خودتان صاحب اختیارتر است؟ گفتند:خداو رسولش حضرت دوباره با اشاره به آیه« النَّبِی أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»( الأحزاب/6) از همه آنها اقرار گرفت بعد فرمودند:الاومَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ فهذا عَلِی مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَا وانصرمن نصره واخذل من خذله» (کافی، ج1، ص293، باب الإشاره و النص) بدانید که هرکس که من صاحب اختیار وسرپرست هستم پس علی مولا و صاحب اختیار وسرپرست اوست.خدایا،دوست بدارهرکس که اورا دوست دارد و دشمن بدارهرکس که او رادشمن دارد ویاور باش هرکسی که او را یاری می کند و خوار ذلیل کن کسی را که اورا خوار کند .
*حدیث غدیربیانگرامامت امیرالمومنین(علیه السلام)
آنچه که از آیه شریفه« النَّبِی أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»( الأحزاب/6) استفاده می شود نشان می دهد اموری که خود مردم از طرف شارع نسبت به آن امورولایت وحق تصرف دارند،پیامبرنسبت به مردم در آن امور،اولی و سزاوارتراست؛ لذا حضرت روی همین حساب از مردم اقرار گرفت وبعد از اقرار گرفتن فرمودند: مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ فهذا عَلِی مَوْلَاهُ پس هرکس که مولی و سرپرست او هستم،علی مولاو سرپرست اوست . إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ(المائدة/55) ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آوردهاند همان کسانی که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند. همین آیه دلیل قاطع و محکمی برای اثبات ولایت و امامت آقا علی بن ابیطالب است. جای بسی تاسف است،که نگارنده مقاله با این همه ادله محکم و مستدل قلم پرانی کرده است.
*بیعت امت برامامت وخلافت حضرت علی (ع)
بعداز این بیان همه مردم با امیرالمومنین (علیه السلام) به فرمان رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) برامر امامت و ولایت بیعت کردندو برآن حضرت با لقب«امیرالمومنین» سلام داده و به او تهنیت می گفتند.اولین افراد مومنی که با حضرت بیعت کردند مقداد،سلمان وابوذر بودند و بعد صحابی دیگر یکی بعد از دیگری با امیرمومنان بیعت کردند.
*آیا می شود؛بخٍ بخٍ عمربن خطاب به امیرالمومنین (علیه السلام ) رافراموش کرد.
طبق روایت صحیحی که واردشده است ابوبکر،عمر وعثمان در روز عید غدیر و به هنگام بیعت با امیرالمومنین علیه السلام امامت و خلافت آن را حضرت را تبریک و تهنیت گفتند . عمربن خطاب در آن روز به امیرمومنان علیه السلام این گونه خطاب می کند: بخٍّ بخٍّ لک یابن ابیطالب،[2] أصبحت مولای ومولی کلِّ مومن و مومنه؛ مبارک برتو ای علی، مولای من و مولای وهرمرد وزن مومن گردیدی .مگر می شودتبریک و تهنیت گویی عمر بن خطاب که یکی از مشهورترین عبارات ورد زبان همگان است را به فراموشی سپرد.
بیعت با امیرالمومنین (ع)همچنان تا روز نوزده ذی الحجه ادامه پیدا کرد و تا اصحاب باقی مانده همگی با علی (ع) بیعت کنند. نکته قابل تامل در واقعه غدیر،یاس و ناامیدی منافقین از دست یازیدن به اهداف شومشان بود ، اگر می توانستند آسیبی به پیامبر و یا به علی بن ابیطالب امیرمومنان علیه السلام برسانند از کوچکترین اقدامی ابا نمی کردند. بطوری که شبانه گرده های چند نفری خود را برای نابودی اسلام و مسلمانان برگزار می کردند، و با کلمات کفر آمیزی را برزبان می راندند.
*«بررسی واژه مولی»
اما آن چیزی که بیشتر حائز اهمیت در استدلال حدیث غدیر می باشد بررسی واژه «مولی» است.این واژه در زبان عرب دارای معنای (اولی)استعمال شده است که هم در قرآن و فَالْیوْمَ لَا یؤْخَذُ مِنْکُمْ فِدْیةٌ وَلَا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مَأْوَاکُمُ النَّارُ هِی مَوْلَاکُمْ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ(الحدید/15) و هم دراحادیث معتبر رسول خدا(ص)به خصوص در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است .
بنابرمقتضیات(حدیث)غدیر امیرالمومنان(ع)نسبت به هرمومنی – جزرسول خدا واز خودمومنین اولی و شایسته تر است . در بررسی حدیث شریف غدیر نگاهمان تنها به واژه «مولی» نباید باشد چرا که این حدیث با واژه گانی، هم چون «ولیّ» و «امیر» نیز بیان شده است ، برای اینکه برخی از احادیث مفسر برخی دیگرهستند،علاوه بر این ها در قرآن کریم و احادیث صحیحی که در کتاب های صحیح بخاری و صحیح مسلم اهل تسنن موجود است واژه «مولی» به معنای «اولی» به کاررفته است . برای آگاهی نویسنده مقاله موهون او را با منابع اهل سنتی که «مولا» را به معنای« اولی» بیان کرده اند جلب می کنم باشد که بخواند و یاد بگیرد؛ حال با مراجعه به آراء دانشمندان و متخصصان دانش لغت و اعتراف آن ها به این که نه تنها در لغت عرب که حتی در آیات قرآن کریم نیز «مولی» به معنای «اولی» آمده است .
از جمله این دانشمندان می توان به افراد ذیل اشاره کرد :
1 . الکلبی ، محمد بن السائب ، (متوفى 146 هـ) :
محمد بن سائب کلبی از علمای پرآوازه لغت عرب در قرن دوم از کسانی است که تصریح کرده است که «مولی» به معنای «اولی» می آید
فخر رازی ، مفسر مشهور اهل سنت در تفسیر آیه « هی مولاکم وبئس المصیر (الحدید / 15) » می نویسد: وفی لفظ المولى ههنا أقوال : أحدها قال ابن عباس : «مَوْلَاکُمْ » أی مصیرکم ، وتحقیقه أن المولى موضع الولی ، وهو القرب ، فالمعنى أن النار هی موضعکم الذی تقربون منه وتصلون إلیه .در لفظ (مولی) چند نظریه وجود دارد ، یکی از آن سخنان از ابن عباس است که گفته است: (مولاکم) یعنی فرجام و عاقبت . توضیح آن این است که (مَولی) از (وَلِی) به معنی نزدیک بودن است ؛ یعنی آتش جایگاه شما است که به آن نزدیک می شوید و به آن می رسید .
بغوی و أبو حیان اندلسی ، نظر کلبی را این گونه نقل می کنند :
( هو مولانا ) ناصرنا وحافظنا وقال الکلبی هو أولى بنا من أنفسنا فی الموت والحیاه .
(او مولای ما است) یاور و نگاهدار ما است ، کلبی گفته است : مولی به معنای اولی و برتر از ما به جان ما در مرگ و زندگی است .[3]
نتیجه گیری؛
پیامبرخاتم(ص) برای اتمام نعمت واکمال دین اسلام از سوی خدای متعال برای پیشوایی ایمانی و سیاسی امت بعد از خود ماموریت ابلاغ جانشینی امیرالمومنین(ع) می شوند. از آنجایی که اکمال رسالت 124هزار پیامبر منوط به معرفی و جانشینی پیامبر خاتم (صلی الله علیه وآله وسلم) قرار گرفته است، رسول گرامی اسلام علی ابن ابی طالب (ع) را از سوی خدای متعال بعنوان جانشین،وصی و سرپرست مومنان بعد از خودشان منصوب می کنند .
باانتصاب الهی امیرالمومنین علی (ع) به خلافت و امامت امت اسلامی ، تحرک منافقین برای مقابله با امرالهی بیش از گذشته می شود، با توطئه های در صدد نادیده انگاشتن خلافت و امامت علی (ع) می شوند یرِیدُونَ لِیطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ولی از آنجایی که نورالهی خاموش شدنی نیست، به خود زنی روی آورند .توهم تغییر معنای واژه «مولی» را در دستور کار خود قرار می دهند که تا امروز ادامه داشته است . ولی بامراجعه و اندک مطالعه ای در آثاربزرگان اهل لغت و بررسی آیات قرآن به اشتباه بزرگ خود پی خواهند برد .نباید فراموش کرد کفرگویی های حارث فهری را که موجب به هلاکت رسیدنش شد .
پی نوشت ها:
1- تفسیربرهان ج2ص229.231
2- کتاب سلیم ص356.مسارالشیعه ص20،کنزالفوائد ص232 . تاریخ بغداد ج8ص284 و تاریخ مدینه دمشق ج42ص233 و البدایه والنهایه ج7 ص386
3- البغوی ، الحسین بن مسعود (متوفای516هـ) ، تفسیر البغوی ، ج 2 ، ص 299 ، تحقیق : خالد عبد الرحمن العک ، ناشر : دار المعرفه – بیروت.