ق، ادیان و مذاهب_تقدیس نفس و پرستش انسان بما هو انسان، ظلم بزرگی است که وین دایر آن را ترویج می کند و در کتاب های خود همواره آن را مطرح کرده و خواننده خود را به آن ترغیب می کند.در صورتی که دین مبین اسلام هرنوع تقدیس و پرستش وخودستایی را ظلم بزرگ یاد می کند« ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ»[1]نگاه وین دایر به انسان ها نه تنها کرامت نیست ،، بلکه دور ساختن آنها از حقیقتی است که انسان را بوجود آورده است . دایر با بهره گیری از مکاتبی چون «ایگو»، «مدیتیشن»به تخلیه ذهن انسان ها می پردازد. بدبختی ما در نِگرهی ادیان شرقی و شبه معنویت های غربی، ذهن انسان ها است، که بر اساس یک تحلیل ذهنی منفی، حسادتها و تعصبها، رنج و درد را به همراه دارد و در این مکاتب تکنیک هایی وجود دارد که انسان را از این مشغولیات ذهنی رها می کندو همان طور که پیامبر اکرم نماز را تکنیکی برای فارغ شدن از چرخهی تکراری زندگی بیان فرموده است، در مکاتب دیگر قرار دادن تخم مرغ شکسته بر روی چشمها و یا تمرکز بر دیوار سفید، عاملی برای فارغ شدن از تکثر و تفرق است ولی دین اسلام نیز از طریق نماز انسان را به یک مبدأ یکتا دعوت میکند تا از کثرت رها شده و فارغ از تکثر و تفرق و تخلیه ذهن،احساس بی وزنی و وحشت و عدم برای آن لحظه پایان تمرکز است.
این خود نه باور، اندیشه، ملیت، خانواده و مذهب است بلکه خود شما و روح پاک الهی است که اگر پیدا شود تمام مسائل دیگر مضحک خواهد بود
و دغدغههای ما همه به خاطر اضافات است.
* تقدیس در بینش الهی یک حرمت خدادادی است
تقدس نفس در بینش الهی یک حرمت خدادادی است و در بینش غیرِدینی هم هیچ چیز مهمتر از لذت نفس نیست و در هر دو بینش مادی و الهی نفس اهمیت دارد و این نفس است که دین باور و خداباور میشود، ولی آن چیزی که وین دایر به دنبال آن است ایجاد یک روحیه جاویدان برای انسان مادی است در صورتی که قرآن تاکید می کند «کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ[2] هر نفسی چشنده مرگ است»، همه نفوس مرگ را میبلعند و این موضوع به این نکته اشاره دارد که مرگ بهعنوان پایان و یا یک مقطع جدای از زندگی نیست؛ بلکه مرگ چیزی است که دائم با آن در ارتباط هستیم و هر لحظه از زندگی، مشحون و مندرج با مرگ است.
فاصلههایی که بین مقاطع در زندگی ماست مرگِ لحظهای تلقی میشود و بدون وجود آن در زندگی، پیشرفت و نو شدن نیز در آن نیست؛ به همین خاطر، معنابخشی در زندگی اصیل، یک زندگی است که در آن مرگ حتماً باشد و بدانیم زندگی، آمیخته با این لحظههاست و مرگ بهمعنی پایان نیست؛ مرگ دائم در زندگی ما جریان دارد.
اصطلاح انسان بیدرد بهعنوان یک صفت منفی برای انسان بهکار میرود و همان طور که زندگی بیمرگ معنا ندارد، زندگی بیدرد هم معنا ندارد.
در مکتب «بودیسم» و تکیه وین دایر که معتقد به ایگو است به مبانی تصفیه درونی انسان اعتقاد دارند ولی به جای اینکه از خدای متعال دریافت کنند از خود بر خود تکیه کرده و انسان را همان معبود معرفی می کند، دایر اعتقاد به مرگ ندارد در صورتی که آیات و روایات زیادی وجود دارد که انسان را به مرگ دعوت میکند نظیر«موتوا قبل ان تموتوا; بمیرید پیش از آن که به مرگ طبیعی بمیرید»؛ و در این حدیث به مرگ پیش از مرگ طبیعی دعوت شدهایم و در واقع همین مردن است که حیات ما را معنیدار میکند.
در مکتب «بودیسم»، که دایر از آن وام گرفته است ؛حقیقت، خودِ انسان است؛ بنابراین، این حقیقت همیشه همراه ماست، به این ترتیب، دلیلی برای رنج کشیدن نیست و اگر توجه کنیم، حقیقت انسان همان «آتما»، «ایگو»، «نفس» و یا «خود» است و همه ذخایر و صفات ثانوی جزء ویژگیهای فردی محسوب میشوند و از دست دادن آنها نباید درد و رنج داشته باشد.
منبع: قرآن کریم سوره فاطر32
قرآن کریم؛ سوره الانبیا