ولادت حضرت زهراس
پنج سال از بعثت پیامبر اکرمص مىگذشت و خانه او در انتظار نوزادى مبارک به سر مىبُرد؛ نوزادى که قبل از انعقاد نطفهاش، پیامبر خداص مأمور به کنارهگیرى از همسرش خدیجه شد و چهل روز تمام به روزه روز و عبادت شب گذراند و در چهلمین روز تنهایىاش، طعامى الهى و آسمانى فرود آمد رسول خداص از آن تناول کرده، به سوى خدیجه شتافت نوزادى که وقتى مادرش خدیجه تنها شده بود و زنان مکّه به سبب ازدواج او با پیامبرص، از وى دورى مىکردند و احترامش نمىگذاردند، از درون رَحِم با مادر خود سخن مىگفت و انیس و مونس او بود
نوزادى که هنگام ولادتش، زنان قریش و بنىهاشم، حاضر به قابلگى مادرش نمىشدند و چون خدیجه غمگین مىشود، به ناگاه چهار زن را در مقابل خود مىبیند یکى از آنان چنین مىگوید اى خدیجه غم مخور؛ خداوند ما را به سوى تو فرستاده است و ما خواهران توایم، من سارهام و این دیگرى آسیه که رفیق تو در بهشت است و دیگرى مریمِ بنت عمران است و چهارمى کلثوم، خواهر موسى بن عمران؛ خداوند ما را براى زایمان تو مأمور ساخته است نوزاد به دنیا مىآید در حالى که طاهر و پاکیزه است و شرق و غرب عالم را به نور خویش، نور مىبخشد نام او را فاطمه نهادند و زهرا، صدّیقه، طاهره، محدّثه، مبارکه، راضیه، مرضیّه و زکیّه لقب گرفت.
دوران کودکى حضرت زهراس
فاطمه س در زمانى چشم به جهان گشود که هر چه پیامبرص در خواندن مردم به سوى خدا بیشتر مىکوشید، دشمنان نیز در آزار و شکنجه او و یارانش تلاش بیشترى مىکردند در حادثه غمانگیز شعب ابوطالب که مسلمانان تا سه سال در میان کوهى محاصره شده بودند و از رسیدن آب و آذوقه به آنان جلوگیرى مىشد، فاطمهس نیز چون کودکان گرسنه دیگر به خود مىپیچید و رنج مىبُرد پس از رهایى از شعب ابوطالب نیز، فاطمهس شاهد دشمنىهاى مشرکان با پدرش بود و چون مادرى مهربان با رسول خداص رفتار مىنمود؛ خاکستر از سر و رویش مىشست و بر زخمهاى بدن مطهّرش مرهم مىگذاشت او بارها شاهد چهره خونین و پیکر مجروح پدر بود
فاطمهس نظارهگر روزى بود که پدرش به طایف رفت و اهل آن را به خدا دعوت کرد ولى حتّى یک نفر پاسخ مثبت به آن حضرت نداد فاطمهس شاهد مرگ مادرش، خدیجه بود، در حالى که از مال دنیا هیچ نداشت پس از آن که ثروتمندترین زن زمان خود بود
فاطمهس در نخستین سالهاى زندگى با چنان مصائب و مشکلاتى روبرو بود که در تاریخ کمتر کسى را مىتوان همانند او یافت
هنگام رویداد لیلة المبیت که کفّار، خانه پیامبرص را محاصره کردند و مىخواستند وى را به قتل برسانند، فاطمهس که هشت سال بیش نداشت، ناظر بر ماجرا بود وقتى پیامبر اکرمص به مدینه هجرت کرد، على ع به سفارش پیامبرص خانواده آن حضرت را به سوى مدینه حرکت داد که در میان آنان، کودکى هشت ساله به نام زهرا وجود داشت در این سفر که سرپرستى آن با على ع بود، کفّار به تعقیب خاندان پیامبرص و بنىهاشم پرداختند و درصدد جلوگیرى از پیوستن آنان به پیامبرص بودند که با مقابله على ع ، ناکام گردیدند در تمام این سفر، فاطمهس همراه زنان و دختران دیگر، رنجهاى بسیارى متحمّل شد فاطمهس پس از هجرت به مدینه نیز شاهد وقایع و رویدادهاى بزرگى بود و بدین ترتیب شخصیّتش هر روز کاملتر مىشد در جنگ اُحد که نبرد به زیان مسلمانان در جریان بود، فاطمه س نیز شرکت داشت و به مداواى زخمهاى بدن پیامبرص و اصلاح شمشیر آن حضرت و یارانش مى پرداخت