کشور ما هم به مدد رسانه ملی و حجم انبوه برنامه ها و تبلیغات مفصلی که برای این برنامه تدارک دیده است در تب جام جهانی و زیر سایه این رویداد قرار گرفته است.
اما حقیقت آن است هیچکس در اصل اهمیت و ضرورت ورزش کردن به عنوان یک واجب تردیدی ندارد و به فرموده مقام معظم رهبری، امر به ورزش امر به معروف است.
اما سوال اینجاست آیا این حجم از توجه و تبلیغات و رصدکردن و غرق شدن در متن و حواشی رویدادی مثل جام جهانی فوتبال هم قابل دفاع و سودمند است؟
هم برای فرد و هم جامعه؛ هم برای رسانه ملی و هم مخاطبانش. و البته برای فرهنگ عمومی جامعه ما.
اینکه تلویزیون به مناسبت این رویداد تلاش کند تا یک سرگرمی جذاب و متناسب و متعادل برای مخاطبانش و به ویژه برای قشر جوان تدارک ببیند اصلا چیز بدی نیست و قابل درک و دفاع است ، اما همین تدارک اگر دچار افراط و نوعی تخدیر شود، نتایج خوبی را به دنبال نخواهد داشت.
مثلا اینکه ما به جای فوتبال و ورزش، و اصل تحرک و شادابی و نشاط فردی و اجتماعی، درگیر حواشی این مسئله شویم.
اینکه جوانانمان و دیگر اقشار جامعه، به جای ورزش کردن و الگو گرفتن از اصل امر ورزش، به حفظ کردن نام بازیکنان و الگوگرفتن از مدل مو و یا حرکات و سکنات آنان مشغول شوند.
آنهم حرکات و سکناتی که معلوم نیست چه مقدار با فرهنگ و اعتقادات و مبانی ارزشی و دینی ما همخوانی داشته باشد!
نکته دیگر این است رسانه ملی باید برای پخش این برنامه های ورزشی تدبیری بیاندیشد که مخاطبانش دچار مشکلات حاد دیگری نشوند.
به طور نمونه در شب اول این بازی ها ویژه برنامه شبکه سه از حدود ساعت 9 شب آغاز شد و تا ساعت 8 فردا صبح ادامه یافت!
براستی جوانی که این همه ساعت را پای تلویزوین بنشیند و به دیدن فوتبال بگذراند، دیگر برای کار و تلاش فردا و یا حتی برای ادای فریضه نماز صبحش، حال و حوصله و قوت و توانی خواهد داشت؟!
آیا این خود نمونه ای یاز یک برنامه ریزی غلط و افراط در امر توجه به یک مقوله ورزشی که در جای خود و به اندازه خود مهم و قابل پیگیری هم هست، نیست؟!
به دیگر سخن باید گفت، فوتبال به اندازه خودش مهم و جذاب هست، اما نباید چنان رفتار کنیم که همه شئون زندگی مان تحت الشعاع آن قرار گیرد.
حتی کار و تلاش و وقت و انرژی و خانواده و نماز و دیگر شئون مهم و خطیر زندگی مان.
جای آن دارد مدیران رسانه ملی هم تدبیری بیاندیشند که مقوله ای همچون جام جهانی فوتبال در یک برنامه ریزی و بر مبنای یک اندیشه متعادل و متناسب با نیازهای جامعه ایرانی، مورد توجه و تبلیغات قرار بگیرد و به گونه ای عمل نشود که همه چیز جامعه تحت الشعاع این رویداد قرار گیرد و شئون زندگی مردم در این مدت به نوعی به حالت تعلیق درآید!
چرا که در این صورت فوتبال و اساسا ورزش، کارکرد اصلی خود را از دست می دهد و به نوعی نقض غرض منجر می شود.
یعنی همان چیزی که بنابوده مایه تکاپو و نشاط و حرکت باشد، به نوعی تخدیر و رخوت و حسرت و عسرت تبدیل می شود و همه چیز در این منظومه، رنگ می بازد و نتیجه عکس می دهد.
شاید، یکی از دلایلی که باعث شده فوتبال در کشور ما تنها در رد و بدل شدن پول های نجومی حرفه ای شود و نه چیزهایی مثل فراگیر شدن ورزش و یا قهرمانی شدن به معنای درست و مثبت کلمه، همین امر باشد.
مدیران و برنامه سازان و سیاستگذاران ما باید بیاموزند در قبال رویدادهای جهانی- مثل مسابقات جام جهانی فوتبال- متن و حاشیه شان، نه مرعوب باشند و نه مستأصل و منفعل.
بلکه باید با رویکردی پیشرو و فعال و اندیشه ورزانه و متوازن، به استفاده از فواید و دفع مضرات این رویدادها دست زده و جامعه را در راهی قرار دهند که به سمت تعالی و تکامل و پیشرفت باشد نه در مسیر حسرت بار و عسرت زده و تخدیرآمیز.