پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ارتباط معنویت و اخلاق از دیرباز بهعنوان یک مسئله مهم اندیشمندان و فیلسوفان را به خود مشغول ساخته است. با نگاهى گذرا به سنتهای تاریخى حیات بشرى، همسازى و همسانى و اتحاد معیارها و الزامات و هنجارهاى اخلاقى با دستورهاى دینى در بسیاری از کشورها نمایان است.
شاید یکى از دلایل دیرینگى این بحث این باشد که معنویت و اخلاق از آغاز تکوین انسان با او همراه بودهاند و معنویت و اخلاقمداری از فطرت و سرشت انسان آشکار میشده است، اگر با نگاه بیرونى به چالشهای میان متفکران دربارهی رابطهی معنویت و اخلاق بنگریم، درمییابیم که تمامى آنان بر اساس اندیشههای پیشینى روانشناسانه، جامعهشناسانه، انسان شناسانه و فیلسوفانه، به داورى و سلب و ایجاب این رابطه میپرداختند. اشکال اساسى تفکرات غربى در این مسئله این است که غربیان گاه با تعریف انتزاعى از معنویت و اخلاق به کیفیت ارتباط آن دو پدیده میپرداختند و درنهایت داورى خود را بااخلاق و ادیان واقعى منطبق میساختند.
هر انسانی به دنبال رسیدن به بالاترین و بهترین نوع سعادت است و برای به دست آوردن آن، تلاش فراوان میکند و این نکته را مدنظر دارد که موفقیت وی دررسیدن به این سعادت، درگرو تلاش و بالاتر از آن، استفاده از راهنماییهای افرادی است که راه درست را پیمودهاند و تجربیات ارزشمند خود را در اختیار وی قرار میدهند چراکه استفاده از تجربیات و دیگران، درصد خطای انسان را در پیمودن این راه دشوار، کم میکند و راه رسیدن به سعادت راه هموارتر مینماید.
آیا به هر راهنمایی میتوان اعتماد کرد؛ بهطور یقین جواب خیر است. زیرا راهنمایانی قابلاعتماد و پیروی هستند که بتواند اعتماد پیروان خود را به راه راست هدایت کند. درصورتیکه راهنمایانی که امروزه در گوشه، کنار جهان قد علم کرده و خود را رهبران معنوی و هادیان راه راست معرفی میکنند، خود ره گمکرده و اسیر وساوس شیطانی بخصوص ایادی شیطان، غرب یا رژیم صهیونیستی هستند.
از نویسندگان و مدعیان غربی، همچون، کاستاندا، وین دایر، نیل دونالد والش و..... همه و همه برای رسیدن به مطامع دنیایی خود با چربزبانی قلم برداشته و علیه معتقدات جوانان مسلمان قلمفرسایی میکنند.
چراکه اینها فقط محدوده همین دنیا ر میشناسند و تمام هموغم خود را برای رسیدن به سعادت دنیایی صرف میکنند.
در مقابل راهنمایان راستین در عین اینکه سعادت در دنیا را قبول دارند و به دنبال آن هستند ولی بالاتر از آن، به دنبال سعادتی هستند که ماندنی باشد و محدود به دنیایی چندروزه برای خوشگذرانی نباشد. سعادتی که همراه با رنج و زحمت این دنیا و ناراحتیهای موجود در این دنیا نباشد.
دونالد والش؛ سعادتی که میخواهد و به دنبال آن است، در این جمله بهخوبی نمایان است: «آنچه در جستجوی آنم این است که خود را بهطور تجربی بشناسم من این کار را از طریق هر پدیده دیگری که وجود دارد انجام میدهم.»
راهنما؛ اگر دونالد والش باشد هرگز خدامحوری را کسی درک نخواهد کرد، زیرا در اندیشه والش خداوند موجود خاکی است مانند سایر انسانها، او معتقد است «چون هر انتخابی نشانی از من دارد، از همان کیفیتی که من در لحظه کنونی انتخاب میکنم، میباشم؟»[1]
منابع:
[1]نیل دونالد والش، گفتگو باخدا، مترجم: توران دخت تمدن (ملکی) ج سوم، [بیتا]، [بیجا]