سلیمان بن جعفر حکایت میکند که روزی امام علی ابن موسی الرضا مرا به خانه خود مهمان کرد. چون وارد شدیم دیدیم که غلامان حضرت مشغول ساخت آغول هستند و کارگری برای آنها گل درست می کند . امام پرسید : این شخص کیست ؟ جواب دادند: این شخص ما را کمک مى کند؛ و ما نیز آخر کار چیزى به او مى دهیم . حضرت فرمود: آیا مزد او را معین کرده اید ؟ گفتند: خیر، هر چه به او بدهیم ، قبول دارد و راضى است . حضرت با شنیدن این پاسخ ، عصّبانى و خشمناک گردید و خواست با آن ها برخورد نماید. من جلو رفتم و عرض کردم : یاابن رسول اللّه ! چرا ناراحت شُدید، چرا این چنین برخورد مى کنى ؟! امام فرمود: چندین مرتبه به آن ها تذکّر داده ام که این چنین عمله و کارگر نیاورند، مگر آن که قبل از شروع به کار، با او تعیین اُجرت نمایند. چنانچه با کارگر قبل از شروع کار تعیین اجرت نکنى ، اگر چه چند برابر مزدش را هم به او بدهى ، باز هم ناراضى است و ممکن است خود را طلبکار بداند. ولى چنانچه با او تعیین اجرت شد، وقتى مزد خود را بگیرد، تشکّر مى کند از این که تمام مزد خود را بدون کم و کاستى گرفته ؛ و اگر مختصرى هم بر مزدش اضافه کنى آن را محبّت و لطف مى داند و این محبّت را هرگز فراموش نمى کند.