نوشتار آیت الله احمد بهشتی پیرامون جایگاه مقدس خانواده و خصوصیات آن در قرآن را منتشر می کند.
اولین پله نردبان کمال
اگر لازم باشد که انسان، براى رسیدن به کمال از یک نردبان چند پله اى صعود کند، به طور حتم اولین پله این نردبان تشکیل خانواده است.
در محیط خانواده اى که براساس معیارهاى اسلامى تشکیل شده باشد، آرامش و آسایش جسم و جان انسان تأمین مى گردد و در صفا و صمیمیت و همفکرى و همدردى و هماهنگى آن، زنگارهاى پریشانى و خستگى هاى عصبى و جسمى زدوده مى شود و دو انسان مى توانند با تعاون و تعاضد و یکى شدن، نیرومند تر و مستحکم تر شوند.
انسان نیاز دارد که خود را از تهاجم شهوات و آلودگى ها و هرزگى ها حفظ کند و براى رفع نیاز جنسى به انحراف و فساد کشانده نشود و عمرى را با پاکدامنى و عفت سپرى سازد.
مادر و خانواده
سیّد رضى که یکى از علما و ادباى بزرگ و گردآورنده سخنان مولا در نهج البلاغه است، در سنین کودکى یتیم شد، اما مادر، چنان در تعلیم و تربیت او و برادرِ بزرگوارش سید مرتضى همت گماشت که هر دو سرآمد علماى عصر خود شدند و به همین جهت در رثاى وى گفت:.
اگر همه مادرها مانند تو نیکوکار بودند، کودکان از وجود پدر، بى نیاز مى شدند.(1).
محبت به خانواده در کلام امام حسین علیه السلام
حضرت سید الشهدا(ع) که امام و رهبر مسلمین و براى همه انسانها الگوست، از پدیده طبیعىِ دلبستگىِ خانوادگى که نشانى از کمال انسانیت و انسانیت کامل است، این گونه سخن مى گوید:.
سوگند که من خانه اى را دوست دارم که دخترم سکینه و همسرم رباب در آن باشند آنها را دوست مى دارم و مال خود را به خاطر آنها بذل مى کنم و کسى نمی تواند که مرا عتاب و ملامت کند.(2).
همه اینها از نیازمندى هاى انسان است و بدون تردید، اگر این نیازمندى ها برآورده نشود، انسان، سعادتمند نمى شود.
اگر کسى براساس معیارهاى اسلامى، این نیازهاى خود را رفع کند، در راه رسیدن به کمال، گام عمده و مهمى برداشته است. بدون رفع این نیازها، دیندارى نیز مشکل است.
پیامبر گرامى اسلامْ با توجه به اهمیت نقش خانواده در دیندارى انسان فرمود:.
مَنْ تَزوَّجَ أحْرَزَ نِصْفَ دینِهِ فَلْیَتَّقِ اللّهَ فىِ النِصْفِ الباقى؛(3).
هر کس ازدواج کند، نصف دین خود را حفظ کرده است، باید در مورد نصف باقى، تقواىِ الهى پیشه کند.
تلاش برای پاک زیستن
دختران و پسران جوانى که مى خواهند پاک بمانند و از راه و رسم دیندارى خارج نشوند، سعى مى کنند با گریز از تشریفات و بهانه هاى پوچ و براساس معیارهاى اسلامى، بنیان خانواده را - که بنیانى است محکم و غیرقابل انهدام - به وجود آورند.
رهبر عالى قدر اسلامْ فرمود:.
ما بُنِىَ بِناء فِى الإسْلامِ أحَبُّ إلى اللّهِ تَعالى مِنَ التَزْویجِ؛(4).
در اسلام هیچ بنیانى پیش خدا محبوب تر از بنیان ازدواج نیست.
ازدواج بنیان محبت و عشق است و اگر تابع معیارهاى اسلامى باشد، هرگز سست و متلاشى نمى شود.
مجردی نقص است
عزب بودن، براى انسان یک نقص و ازدواج یک کمال است. مگر جز این است که به واسطه ازدواج بسیارى از جنبه هاى انسانى متجلى مى شود و دیندارى آسان مى گردد مگر نه این است که زناشویى - از نظر اسلام - در پیشگاه خدا محبوب ترین کارهاست پس چگونه زناشویى کمال و عزوبت نقص نیست!.
از دیدگاه پیامبر گرامى اسلام، بدترین مردگان، آنانى هستند که با عزوبت بمیرند و بیشتر آنانى که گرفتار کیفر دوزخ مى شوند، آنانى هستند که با عزوبت (بدون ازدواج) در این دنیا زیسته اند. (بالعکس) دو رکعت نماز افرادى که ازدواج کرده اند از نماز و روزه یک شبانه روز آنهایى که با عزوبت زندگى مى کنند، بهتر است.(5).
تنها چیزى که به عنوان مانع بزرگ ازدواج، بر سر راه جوانان قرار دارد، نداشتن پول و درآمد است و بسیارند که در برابر این مانع، از بستن پیمان همسرى خوددارى مى کنند، ولى آلوده به گناه نیز نمى شوند؛ اما افرادى هم هستند که نه تنها از آن فضیلت بزرگ محروم مى شوند، بلکه آلوده به رذایل هم مى گردند.
در این جا باید توجه داشته باشیم که بسیارند جوانانى که به خاطر بالا بودن سطح توقعشان، قادر به ازدواج نیستند، اینها اگر از تشریفات و توقعات زاید و غیر لازم چشم بپوشند، هیچ گونه مانعى بر سر راهشان نیست و مى توانند هر چه زودتر، تشکیل خانواده دهند و خود را از خطرات و مهالک تجرد و عزوبت برهانند و از مزایاى فراوان زندگى خانوادگى برخوردار گردند.
اما آن جا که واقعاً مانع وجود دارد و به عللى جوان قادر به ازدواج نیست، وظیفه دارد که پاکدامنى خود را حفظ کند و به هیچ وجه دنبال آلودگى و هرزگى نرود.
علل تاخیر در ازدواج
در شرایط کنونى مسائلى در جامعه مطرح است که موجب تأخیر ازدواج مى شوند: جوان باید درس بخواند و در یکى از رشته هاى فنى و علمى به درجه تخصص برسد. باید دو سالى از عمر خود را در ارتش بگذراند تا هم با فنون نظامى آشنا شود و هم در دفاع از میهن خود سهمى داشته باشد.
اینها همه مانع ازدواجند، اگر جوان، ازدواج خود را به تأخیر بیندازد، براى این که بتواند به این اهداف و مقاصد خود دست بیابد و براى خدمت به اجتماع آماده تر شود، کارى است ارزنده و پسندیده.
براى دخترها نیز درس خواندن و آماده شدن براى خدمات اجتماعى امرى ضرورى و لازم است. جامعه، براى تعلیم و تربیت و طبابت و پرستارى و بسیارى از کارهاى دیگر به وجود آنها نیاز مبرم دارد.
براى سالم ماندن محیط تحصیلى دخترها بهترین راه این است که کادر آموزشى و ادارى مدارس را خود خانم ها تشکیل بدهند و از اختلاط پسر و دختر نیز جلوگیرى شود.
در دانشگاه ها نیز اگر امکان داشته باشد که چنین برنامه اى پیاده شود، بسیار بهتر و مناسبتر است؛ اما واضح است که در شرایط کنونى چنین امکانى نیست و بنابراین، با رعایت قوانین اسلامى در مورد حجاب و پوشش زن، راهى جز اختلاط وجود ندارد. این را هم باید توجه داشته باشیم که: در دانشگاه، دختران و پسران از رشد فکرى و آگاهى بیشترى برخوردارند و حتى براى آنها امکان بیشترى براى ازدواج هست و بنابراین، خطر آلودگى، کمتر وجود دارد.
مسلماً در دنیاى قدیم، این گونه مسائل وجود نداشته و به همین جهت، جوانان مى توانستند از همان آغاز بلوغ، ازدواج کنند؛ به علت این که: علم و صنعت، پیشرفت زیادى نکرده بود و هر انسانى با گذشتن مدت کوتاهى، با کارى که باید در جامعه انجام دهد، آشنا مى شد و رسماً مسؤولیتى را بر عهده مى گرفت؛ اما در دنیاى کنونى به واسطه پیشرفت علم و صنعت و توسعه آنها، هر انسانى براى آماده شدن، وقت زیادى لازم دارد.
در دنیاى قدیم، دوره آمادگى کوتاه و دوره پذیرش مسؤولیت؛ طولانى بود و در دنیاى امروز، دوره آمادگى طولانى و دوره پذیرش مسؤولیت، کوتاه است و حتى قسمتى از عمر نیز باید به عنوان دوره بازنشستگى بگذرد.
همین طول دوره آمادگى است که: باعث تأخیر ازدواج شده و اکثر جوانانى که مى خواهند براى یک تخصص یا یک نیمه تخصص، خود را آماده کنند، باید مدتى از دوران پرشر و شور جوانى را به تجرد بگذرانند.
قرآن کریم با اینها سخنى دارد. اینها اگر بتوانند، باید ازدواج کنند و اگر نتوانند، باید راه عفاف و پاکدامنى پیش گیرند:.
وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لایَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛(7).
آنان که قادر به ازدواج نیستند، باید عفاف و پاکدامنى پیشه کنند تا خداوند، از فضل خود، آنها را بى نیاز گرداند.
پاک بودن محیط اجتماع از آلودگى ها و هرزگى ها، براى پاک ماندن و عفاف این گونه جوانان، بسیار مؤثر است.
اگر زنان از جلوه گرى بپرهیزند و در راه عفاف و پوشش، استقامت به خرج دهند، به این گونه جوانانى که به خاطر گذراندن دوران آمادگى ناگزیرند ازدواج خود را به تأخیر اندازند، کمک فراوانى مى کنند.
این گونه جوانان نیز باید از نگاه هاى مکرر و طولانى به جنس مخالف بپرهیزند و حتى با روزه گرفتن و سرگرم شدن به ورزش و مطالعه و فعالیت هاى مثبت اجتماعى، خود را از وساوس شیطانى و تخیلات شهوانى، محافظت نمایند.
بدون تردید، خداوند نیز آنان را کمک مى کند و هر چه زودتر اسباب بى نیازى شان را فراهم مى سازد.
وظایف پدران و مادران
اما جامعه و پدران و مادران نیز در مورد این گونه جوانان وظایفى دارند؛ آنان مى توانند با چشم پوشى از تشریفات و گرایش به سوى سادگى، براى فرزندان خود وسایل ازدواج را فراهم سازند. جامعه نیز باید در صدد فراهم کردن امکانات برآید و نگذارد جوانانى به واسطه فشار عزوبت، گرفتار مفاسد و مهالک شوند.
باید بانک هایى باشند که به جوانانى که دوران تحصیلات دانشگاهى را مى گذرانند، وام ازدواج بدهند و باید مؤسسات خیریه اى باشند که جوانان را براى تشکیل خانواده، ارشاد و کمک کنند.
ما اگر طالب محیط پاک و بى آلایش هستیم و اگر مى خواهیم جوانانمان به هرزگى و آلودگى کشانده نشوند، باید از جمیع جهات، امکانات خود را در این راه به کار اندازیم و از هیچ گونه سرمایه گذارى مادى و معنوى، خوددارى نکنیم؛ قرآن کریم نیز ما را به این کار تشویق کرده است:.
وَأنْکِحُوا الأیِامى مِنْکُمْ وَالصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَإمائِکُمْ إنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللّهُ واسِع عَلیم؛(8).
به افراد مجرد وغلامان و کنیزانى که براى ازدواج شایستگى دارند همسر بدهید، اگر فقیر باشند، خداوند آنان را از فضل خود بى نیاز مى سازد و خداوند گشایش دهنده و داناست.
امام صادق(ع) فرمود:.
مَنْ زَوَّجَ أعزباً کانَ مِمّنْ یَنْظرُ اللّهُ إلیهِ یَومَ القیامةِ؛(9).
کسى که مجردى را همسر بدهد، از کسانى است که خداوند در روز قیامت به نظر لطف به آنها مى نگرد.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود:.
أفْضَلُ الشفاعاتِ أنْ تشفَعَ بینَ اثْنَیْنِ فِى نِکاحٍ حتّى یجمَعَ اللّهُ بینَهُما؛(10).
بهترین وساطت ها این است که انسان میان دو کس در راه ازدواج، وساطت نماید تا خداوند میان آنها جمع کند.
اگر انسان داراى طرز تفکر توحیدى باشد و قبول کند که خداوند، مسبب الاسباب است و همه چیز به دست اوست، به توصیه هایى که در قرآن و روایات درباره ازدواج و همسر دادن به افراد مجرد شده است، اهمیت مى دهد و بهانه هایى از قبیل: کمى امکانات و مشکلات ازدواج را کم اهمیت تلقى مى کند و با امید و اتکاى به خداوند، در این راه قدم بر مى دارد.
پیامبر خدا مى فرمود:.
مَنْ سرَّه ُأنْ یلقَى اللّهَ طاهِراً مُطَهَّراً فلیلقَهُ بزوجةٍ، وَمنْ ترکَ التَزویج مَخافَة العیلةِ فَقدْ أساءَ الظنَّ باللّهِ عزّوجلّ؛(11).
کسى که دوست مى دارد خدا را پاک و پاکیزه دیدار کند، باید ازدواج کند و کسى که از ترس عائله، از ازدواج خوددارى مى کند، به خداوند متعال بدگمان است.
برانگیخته شدن استعدادها
در نهاد انسان بعضى از نیروها و استعدادها موجود است که تنها در موارد نیاز و ضرورت به کار مى افتد و مى تواند به وسیله آنها بر بسیارى از مشکلات و دشوارى ها غلبه کند؛ وانگهى، یک زن و شوهرى که ازدواج آنها براساس معیارهاى صحیح انجام گرفته است دو یار و دو مددکار یکدیگر و دو همفکرند و مى توانند با همفکرى و کمک هم، بر مشکلات اقتصادى غلبه کنند و زندگى مشترک را با خوشبختى ادامه دهند.
اگر انسان متکى و امیدوار به خدا باشد، یقین مى کند که همان خداوند مهربان در تنگناها و گرفتارى ها او را یارى و هدایت مى کند تا به کشف استعدادها و امکانات توفیق یابد و در نبرد زندگى، فاتح و پیروز گردد.
آنهایى که ازدواج را همچون قله اى بلند مى نمایانند که تنها قهرمان هاى برجسته مى توانند به تسخیر آن توفیق یابند، بزرگ ترین صدمه را به عفاف و اخلاق سالم اجتماع وارد مى سازند و اجراى سنت مقدس ازدواج را به تأخیر مى اندازند و جامعه را به فساد مى کشانند و ارزش زن را هم پایین مى آورند، در حالى که اسلام کوشیده است ارزش زن را بالا ببرد. امام صادق(ع) فرمود:.
أکْثَرُ الخَیْرِ فِى النِساءِ؛(12).
بیشترین خیر در زنان است.
هر اندازه قداست ازدواج را در نظر مردم بالا ببریم و سعى کنیم جوانان را با معیارهاى اسلامى آشنا گردانیم، ارزش دارد؛ اما اگر ازدواج را در نظر جوانان، همچون گردنه اى صعب العبور یاغیر قابل عبور جلوه دهیم و به طور مرتب بر نیروى گریز از آن بیفزاییم، باید در انتظار عواقب اجتماعى آن نیز باشیم.
در جامعه اى که گریز از زناشویى شدید باشد، پیوسته بر مراکز فحشا و فساد افزوده مى شود و حتى خانواده ها نیز در معرض متلاشى شدن هستند. در نتیجه، فرزندان هم از تربیت صحیح، برخوردار نخواهند شد.
بسیار واضح است که همه این امور، مانند حلقه هاى یک زنجیر، به هم ارتباط دارند و هیچ کدام جداى از دیگرى نمى تواند باشد.
قداست ازدواج، بالا رفتن ارزش زن در جامعه، تربیت صحیح فرزندان، دوام و استحکام خانواده ها، به کار افتادن استعدادها و نیروهایى که به درد خلاقیت و رفع مشکلات مادى و اقتصادى مى خورند، از بین رفتن فساد و فحشا، کامگیرى صحیح و کامل زوجین در محیط با صفاى خانواده از یکدیگر، امیدوارى به الطاف خداوندى و خوش بینى و...، همه حلقه هاى یک رشته اند.
جامعه ایده آل اسلام
اسلام، جامعه اى مى پسندند که همه امور فوق، در آن عینیت و تحقق یافته باشد؛ به همین جهت، فلسفه زناشویى را به بهترین وجه، براى پیروان خود طرح مى کند و معیارهاى اساسى را ارایه مى دهد و به آن قداستى والا مى بخشد و ضرورت و اهمیت اجراى چنین برنامه مقدسى را از همه شیفتگان مکتب خویش مى خواهد.
بدیهى است، چنین جامعه اى خود مشوق ازدواج است و برنامه ها را طورى تنظیم مى کند و قوانین را آن چنان تدوین و اعمال مى کند که جوانان، هم بتوانند ترقى کنند و هم پاک و معصوم بمانند و با اشتیاق فراوان به استقبال ازدواج بشتابند.