چگونه بخوابیم؟ حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)در پاسخ به سوال مردی که از حضرت سئوا لات مختلفی پرسید انواع خوابیدن ها را بیان فرمودند. |
متن روایت به نقل از حضرت امام حسین(ع) در کتاب «الخصال» جلد اول این گونه آمده است:
الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام بِالْکُوفَةِ فِی الْجَامِعِ إِذْ قَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ فَکَانَ فِیمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ لَهُ أَخْبِرْنِی عَنِ النَّوْمِ عَلَى کَمْ وَجْهٍ هُوَ فَقَالَ النَّوْمُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَوْجُهٍ
حضرت حسین بن على علیه السلام فرمود: على بن ابى طالب علیه السلام در مسجد کوفه بود، مردى از اهل شام به پا خاست و از ایشان، مسائلی پرسید، یکی از سؤال هاى او این بود که گفت: به من خبر بده که خوابیدن چند نوع است؟.
حضرت در پاسخ مرد شامی فرمود: خوابیدن بر چهار نوع است:
1- الْأَنْبِیَاءُ علیهم السلام تَنَامُ عَلَى أَقْفِیَتِهِمْ مُسْتَلْقِینَ وَ أَعْیُنُهُمْ لَا تَنَامُ مُتَوَقِّعَةً لِوَحْیِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ
پیامبران بر پشت مىخوابیدند و چشمانشان نمىخوابید و در انتظار وحى خدا بودند.
2- وَ الْمُؤْمِنُ یَنَامُ عَلَى یَمِینِهِ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ
مؤمن بر پهلوى راست و رو به قبله مىخوابد.
3- وَ الْمُلُوکُ وَ أَبْنَاؤُهَا تَنَامُ عَلَى شَمَائِلِهَا لِیَسْتَمْرِءُوا مَا یَأْکُلُونَ
پادشاهان و فرزندان آن ها که بر پهلوى چپ مىخوابند تا آن چه خوردهاند، گوارا گردد.
4- وَ إِبْلِیسُ وَ إِخْوَانُهُ وَ کُلُّ مَجْنُونٍ َ ذُو عَاهَةٍ یَنَامُ عَلَى وَجْهِهِ مُنْبَطِحاً
شیطان و برادرانش و هر دیوانه و مریضی به رو (دَمَر) مىخوابد.
الخصال، ج1، ص: 263-262
تبلیغ ، آیه ، شصت وهفتمین آیه از سورة مائده . این آیه که در آخرین روزهای حیات پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شده ، حضرت را مأمورِ ابلاغ پیامی مهم کرده و حاکی از آن است که اگر پیامبر این پیام را ابلاغ نکند، رسالت خدا را به انجام نرسانده است . مفسران شیعه و بسیاری از اهل سنّت تصریح کرده اند که این آیه در سفر حجة الوداع در هجدهم ذیحجّة سال دهم هجرت در منطقة غدیرخم بر پیامبر نازل شده است (قمی ، ج 1، ص 179؛ عیّاشی ، ج 1، ص 331ـ332؛ سیوطی ، ج 2، ص 298؛ فیض کاشانی ، ج 2، ص 51؛ حُوَیزی ، ج 1، ص 653ـ 655؛ آلوسی ، ج 6، ص 194).
دانشمندان شیعه با اتکا به روایاتی از امامان علیهم السلام و نیز بعضی صحابة پیامبر اکرم ، مناسبت نزول آیه را با واقعة غدیر قطعی می دانند (کلینی ، ج 1، ص 290؛ احمد طبرسی ، ج 1، ص 57؛ ابوالفتوح رازی ، ج 4، ص 275ـ281؛ فیض کاشانی ، همانجا؛ حویزی ، ج 1، ص 653ـ 658؛ قمی مشهدی ، ج 4، ص 167)، در صورتی که علمای اهل سنّت با ذکر آرای صحابه و تابعین از مناسبتهای دیگری هم در نزول این آیه سخن گفته اند. بنا به روایت دانشمندان شیعه و نیز بعضی علمای اهل سنّت ، پس از بازگشت رسول خدا از حجة الوداع ، در منطقة غدیرخم این آیه نازل شد: «یااَیُّهَاالرّسولُ بَلِّغْ مااُنزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اَللّ"هُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاس اِنَّ اللَّهَ لایهدِی القَومَ الکافِرین » (ای پیامبر آنچه از پروردگارت به سوی تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنی پیامش را نرسانده ای و خدا تو را از ( گزند ) مردم نگاه می دارد). پیامبر به مسلمانان دستور توقف داد و پس از اقامة نماز و ایراد خطبه ای ، به معرفی علی علیه السلام پرداخت و از جمله فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا علیٌّ مَوْلاه » (قمی ، ج 1، ص 179ـ181؛ عیّاشی ، همانجا؛ فضل طبرسی ، 1408، ج 3، ص 344؛ حویزی ، همانجا؛ رشیدرضا، ج 6، ص 464ـ 465). در این هنگام صحابه ، از جمله ابوبکر و عمر، این مقام را به علی علیه السلام تهنیت گفتند (رجوع کنید به فضل طبرسی ، 1417، ج 1، ص 262؛ فخررازی ، ج 12، ص 50؛ نظام الاعرج ، ج 2، ص 616؛ امینی ، ج 1، ص 11). بر این اساس ، معنای «بلّغ ما انزل الیک » چیزی جز اعلام و ابلاغ ولایت علی علیه السلام نبود و این موضوع قبلاً از طریق وحی به رسول خدا گفته شده بود، اما رسول خدا از نگرانی آنکه عده ای وی را به حمایت از پسرعموی خود متهم سازند، از اعلام آن خودداری کرد (عیّاشی ، ج 1، ص 360؛ فضل طبرسی ، 1408، همانجا، به نقل از حاکم حسکانی ). ادامه مطلب...
بُستی ، ابوالقاسم اسماعیل بن احمد جیلی ، مؤلف زیدی و معتزلی مذهب اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم . از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست . احتمالاً او یا خانواده اش از بُستِ سیستان برخاسته اند، اما در جوانی ، مدتی در مشرق گیلان به سر می برده و در آنجا پیرو مکتب فقهی زیدی الناصر لِلحق (متوفی 304) شده که در آن سرزمین متداول بوده است . مدتی پیش از 389، مرید متکلم برجستة معتزلی ، عبدالجباربن احمد همدانی بود و در همان سال ، با مرادش که در ری می زیست ، به مکه رفت و در بازگشت مدتی در بغداد اقامت کرد. در آنجا بستی با ابوبکر محمد باقلاّ نی * اشعری ، مناظرة کلامی کرد، زیرا عبدالجبار مناظره با باقلاّ نی را دون شأن خود می دانست . در فاصلة میان 403و411، میان جماعتهای زیدی و سنّی در ری اختلاف افتاد، ازینرو بستی به آمل رفت و در آنجا از او دربارة روز غدیر خم و شایستگیهای ابوبکر و امام علی علیه السلام سؤال شد.
او ضمن اذعان به فضیلت امام علی علیه السلام و تأکید بر مشرک نبودن آن حضرت از ابتدا، دربارة ابوبکر تعبیر و تشبیهی به کار برد که خشم و احساسات اهل سنت را برانگیخت . پس از سه روز، ابن سیف دینوری ، حاکم دست نشاندة منوچهربن قابوس زیاری ، او را از آمل تبعید کرد(مُحَلّی همدانی ، حدائق الوردیة فی ذکر ائمة الزیدیة ، در مادلونگ ، > متون عربی < ، ص 289ـ290). از قرار معلوم ، او به ری باز می گردد، زیرا که در 415 در مراسم تشییع عبدالجبار شرکت کرده بود (مِسوَری ، به نقل از ابویوسف عبدالسلام قزوینی ). جُنداری ، که منبعی متأخر است ، تاریخ درگذشت او را حدود 420 ذکر کرده است . ادعای جنداری حاکی از اینکه بستی ملازم امام المؤیّد باللّه و ناقل تعالیم شرعی او بوده و در آثار فقهی زیدی به «الاستاذ» شهرت داشته ، نادرست است و ناشی از اشتباه گرفتن او با ابوالقاسم بن تال استاذ هَوسَمی است . ابن شهرآشوب از او با نام «قاضی » ابوالقاسم بستی یاد کرده است . ادامه مطلب...
امام علی(ع) در بخشی از خطبه اول نهج البلاغه، اشاره به چهار نکته مى فرماید: نخست، مسأله بعثت پیامبر اسلام و بخشى از ویژگیها و فضایل آن حضرت و نشانه هاى نبوّت او. دوّم، وضع دنیا در زمان قیام آن حضرت از نظر انحرافات دینى و ...
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در بیان این چهار نکته آورده اند :امیر المومنین (ع) در قسمت اوّل مى فرماید: «قرن ها گذشت و روزگاران سپری شد) تا این که خداوند سبحان، محمّد رسول الله(صلى الله علیه وآله) را براى وفاى به عهد خود و کامل کردن نبوّتش برانگیخت و مبعوث کرد» (اِلى اَنْ بَعَثَ اللهُ سُبْحانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لاِنْجازِ(1) عِدَتِهِ وَ اِتْمامِ نُبُوَّتِهِ(2)). ادامه مطلب...
رشد،تکامل و یا سقوط یک جامعه به ارزش های اخلاقی حاکم در آن ارتباط تنگاتنگ دارد، زیرا کسی که در صدد رشد تکامل و طی پله های ترقی است با ارزش های اخلاقی امکان پذیر نیست . نوآوری،آینده سازی، وپیدایش تحولات شگرف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، قرهنگی بی آنکه آینده سازان متحول گردند، و در یک بازسازی درونی دچار تحولات درونی و پاک سازی درون از هرنوع آلودگی و تبدیل سیئات به حسنات اخلاقی میسر نخواهد شد . ادامه مطلب...
پیامبر اسلام در سال هفتم هجرت تصمیم به خلع سلاح یهودیان خیبر گرفت.انگیزه پیامبر در این اقدام دو امر بود:
1- خیبر به صورت کانون توطئه و فتنه بر ضد حکومت نوبنیاد اسلامی در آمده بود و یهودیان این قلعه بارها با دشمنان اسلام در حمله به مدینه همکاری داشتند،بویژه در جنگ احزاب نقش مهمی در تقویت سپاه احزاب داشتند.
2- گرچه در آن زمان ایران و روم به صورت دو امپراتوری بزرگ،با یکدیگر جنگهای طولانی داشتند،ولی ظهور اسلام به صورت یک قدرت سوم برای آنان قابل تحمل نبود،ازینرو هیچ بعید نبود که یهودیان خیبر آلت دست کسری یا قیصر گردند و با آنها برای کوبیدن اسلام همدست شوند و یا همانطور که مشرکان را بر ضد اسلام جوان تشویق کردند،این دو امپراتوری را نیز برای درهم شکستن قدرت این آیین نوخاسته تشویق کنند. ادامه مطلب...