براى ریشه کن کردن این صفت رذیله (دروغ گویى) از همان طرقى باید وارد شد که در طریق درمان سایر رذایل اخلاقى وارد مى شویم; یعنى نخست به سراغ ریشه ها برویم، چرا که تا ریشه ها قطع نشود، این نهال شوم همچنان پابرجاست. اگر انگیزه دروغ گویى ضعف ایمان نسبت به توحید افعالى است، باید پایه هاى ایمان را تقویت کرد، خدا را قادر بر همه چیز دانست، رزق و روزى و موفقیت و عزّت و آبرو را به دست او بدانیم، تا ضعف هایى که سبب توسل به دروغ مى شود برطرف گردد. ادامه مطلب...
اول وقت بود که با هیچان وصف نشدنی برای رای دادن همراه خانواده به طرف حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله راه افتادیم ؛ شعبه های اخذ رای در محل های مناسب خود که از قبل تعیین شده بود مستقرر شده بودند / زن و مرد پیر و جوان و دختر و پسر شناسنامه به بدست به سمت شعبه های اخذ رای در حال حرکت بودند .در حدود ساعت 8 سی دقیقه به حرم مطهر رسیدم ، بعد از عرض و ارادت به خانم فاظمه معصومه بسمت شعبه اخذ رای داخل صحن امم رضا یا همان ایوان طلا حرکت کردم ، صف ها به قدری شلوغ بود که وقتی من رسیدم در حدود 200 نفر فاصله من تا صندوق اخذ رای شد .صف کم کم شلوغ تر هم می شد ؛ عکاس ها و فیلم بردارهای گوناگون از رسانه های مختلف وارد صحن شده و از صف های اخذ رای شعب برادران و خواهران که در آن گوشه صحن قرار داشت ، یکی عکس می گرفت و یکی مصاحبه می کرد و آن دیگری با صدای بلند می گفت رای اولی ها کجا هستند .جوانان زیادی با شور شوق وصف نشدنی در میان صف ها قرار داشتند ،در گرده های که با خود بعضا تشکیل می دادند در خصوص کاندیدای مورد نظر شان حرف می زدند که بهش رای دهند . بالاخره بعد از ساعت ها انتظار و عکس های یادگاری عکاسان از شرکت کنندگان در شعبه اخذ رای ایوان طلای حضرت معصومه بالاخره نوبت به من رسید که باید آماده می شدم داخل شعبه شده و رای خودم را به داخل صندوق بیاندازم .که متوجه شدم دختر شش ساله ام هم با اشتیاق فراوان خودشو به من رسوند که بابا من هم می خام بیام داخل شعبه . گفتم باشه بابا ؛ با فاطمه دخترم وارد شعبه اخذ رای شدیم شناسنامه و کارت ملی خودم را دادم بعد از کار های اولیه گفتند باید بری آخر صف که معاون شعبه قرار دارد ، خودم را شناسنامه بدست به آن طرف میز ها رساندم شناسنامه خود م را دادم و بعد از وارد کردن مشخصات معاون شعبه گفت ؛ بی زحمت انگشت بزن ، انگشت خودم را به استامپ مهر آبی با افتخار تمام رنگی کردم یک انگشت زیبا به برگه رای ریاست جمهوری و دیگر بار به برگه اخذ رای شورای های اسلامی شهر قم ممهور کردم . دخترم که در کنار من بود گفت بابا منم میخام انگشتمو رنگی کنم . گفتم بابا نمی شود گفت نه منم میخام انگشتام رنگی بشه ، دختر شش ساله ام انگشت نشانه خودش را به استامپ آغشته و رنگ آبی را به انگشتش آشنا کرد .بعد از نوشتن اسم کاندیدای مورد علاقه خودم آن را به صندوق انداختم بعد از انداختن به صندوق بیرون آمدم همین که میخواستم بیرون بیایم یک خانم عکاسی که خود را عکاس فرانسه معرفی می کرد گفت شناسنامه و انگشت خود را بالابیارید میخام عکس بگیرم چند تا عکس گرفت من انگشت خودم را به نشانه تیری گفتم این هم سهم من به قلب بدخواهان نظام و کشور عزیزم ایران باشد .اما دخترم تمام آروزشه یه روزی به سن قانونی برسه و رای خودش رو برای حمایت از نظام و ولایت و رهبری داخل صندوق رای بیندازد و امروز رنگی انگشتاشو رنگی کرد که بگه چشتون کور بدخواهان نظام درسته که نمی تونم امروز رای بدم ولی انگشتمو رنگی می کنم تا چشتون دربیاد و از غصه بمیرید وقتی نگاه می کنید که من هم فدایی رهبر و نظام اسلامی هستم .
در قرآن کریم و در روش حضرات معصومین علیهمالسلام و بزرگان و علمای برجسته و رهبران نیک اندیش و عادل و صالح و مدبر، این سیره و تدبیر وجود داشته که همه با هم به گفتگو و مشورت بپردازند و کارها را با انجام شورا بین خود و تعامل و تضارب فکری به انجام رسانند زیرا این روش باعث میشود علاوه بر تعمیق و تشویق و تحریک و تهییج، حس هم افزایی و مشارکت جمعی میان آحاد مردم، استفاده از اندیشههای مختلف و ابتکارات و خلاقیتهای ذهنی نهادینه شود و بهترین تصمیمها به دست آید و اجرایی شود. ادامه مطلب...
به قول معروف این روز ها کوچه پس کوچه های شهر و روستایمان
نقش عهده و پیمان های را در خود به یادگار ثبت می کنند که شاید روز ی که همین آقایان سیاست مدار به پستی بخصوص ریاست جمهوری رسیدند / یادشان نرود که روزی برای جلب قلب که نه ! بلکه رای یک نفر به روستا ها ی سر می زنند که در طول مسئولیتشان نیز یکبار نرفته اند و نمی دانند که کجاست .
دلم سوخت نوشتم که آهای سیاست مداری که شانه هایت را بالا می اندازی موقع صحبت کردن / استفاده کنندگان از بیت مال را به اصطلاح حرام می خوانی / یادت باشد تو خودت با ماشین دولتی که همان بیت مال است را برداشتی استفاده می کنی ماست دیگری ترش ولی برای شیرین است .
همین نکته برای دلم بس است که گفتم / کاش باشید بر سر پیمان ها
سایت رسمی بوئینگ تشریح کرده است پهپاد آمریکایی چه ویژگی هایی دارد؟ + سند این پهپاد با سیستمهای الکترو اپتیکی پیشرفته و مادون قرمز مجهز شده و سیستمهای ارتباطی قوی را دارا می باشد که می توانند ارتباط پرنده با مرکز را تا فاصله 100 کیلومتری حفظ و اطلاعات را انتقال دهند. به گزارش خبرگزاری حوزه، شکار پهپاد قدرتمند آمریکایی توسط پاسداران اسلام... ادامه مطلب...
ایران من سربلند باش ؛ای وطن من؛ با افتخار میزبان سران کشور های غیر متعهد ها هستیم
و اکنون چهل روز از آن واقعه عظیم گذشته است. چهل روز… چهل سال… چهارده قرن گذشته است و کربلا همچنان کربلاست و تازه گذشتن از روز چهلم آغاز یک سالِ کربلایی است…
کربلا صبحی از عقیق و آینه است، دریچهای گشوده است به کرانههای برفی ملکوت. این خاک، خاکِ گریه و توسل است. ابرها دخیلهای سپید فرشتگانند که بر افقِ خاک آویخته شدهاند ـ شش جهت کائنات، ضریح قبر شش گوشه حسین علیهالسلام است. کربلا در زمین نمیگنجد، کربلا در روز نمیگنجد، کربلا وسعتی است، به اندازه تاریخ. درختِ سرخ تشیع در کربلا به شکوفه مینشیند. کربلا کویر نیست، بهار روحانی شهود است. رودخانههای کرامت در کربلا جاری است. چشمه «ولایت» از کربلا میجوشد. نسیم «شفاعت» در کربلا جریان دارد.
کربلا نبض غیرت زمین است، آن روز که زمین به خروش درمیآید و دریا به تلاطم میافتد و کوهها از هم میپاشند… و آه از آسمان که پس از کربلا، چگونه بر ستونهای خود ایستاد و از بار این همه مصیبت شکفته شد؟
آری، چهل روز است که از کربلا میگذرد، امّا داغ حسین علیهالسلام همچنان تازه و تازهتر شده است. کربلا انارستان شهود است. رستاخیز شبنم و گلِ سرخ پر پر است. خورشیدها در کربلا غروب کردند. آیینهها در خاک کربلا مدفون شدند. کربلا آنجاست که خیمه خاندان عشق را آتش زدند و خاک را با پَرِ پروانههای عاشق فرش کردند. کربلا داغی است که بر پیشانی تاریخ مانده است.
کربلا بغضی است که در گلوی زمین سنگ شده است، بغضی که روزی خواهد ترکید و چشمه چشمه خونِ مولا از صخرههای خاک، فوّاره خواهد زد. کربلا رودخانهای است که به دنبال قدمهای موعود جاری است، تا روزی که غرامتِ این خون قطره قطره از یزیدیان گرفته شود. کربلا بیعتی است که تا آمدن موعود همچنان باقی خواهد ماند.
کربلا غیرتی است که خون آزادگان عالم را به جوش میآورد. کربلا خاطرهای نیست که در حافظه خاک، فراموش شود. کربلا منظری است که آسمان را تا قیامت قاب گرفته تا روشنترین گواه موعود باشد.
حالا تمام تقویم، بوی عاشورا میدهد.
کربلا وجدانِ خاک است که هیچگاه نخواهد خفت، حتی اگر چهل روز… چهل سال… چارده قرن… از آن بگذرد…