یکی از پراهمیت ترین مکان های که خدای متعال برای آن ارزش فوق العاده ای قائل شده است جایی بنام مسجد است تا جایی که پرودگار برای احداث و تعمیر و نگهداری آن را برعهده افراد با ایمان و معتقد به خداوند و قیامت دانسته است در زمان رسول گرامی اسلام مسجد از جایگاه بالایی برخوردار بود بطوری که تمام مسائل کشور از جمله رسیدگی به مشکلات مردم و حل و فصل مسائل در مسجد رفع و رجوع می شد .و این رویه همچنان در طول تاریخ اسلام به کرار به چشم می خورد .نقش مسجد در پیروزی جمهوری اسلامی نیز نقش اساسی را ایفا کرد بطوری که برنامه ریزی های اساسی برای رهبری و هدایت مردم در خیابان ها برای سرنگونی رژیم طاغوت توسط روحانیون در مساجد صورت گرفت.متاسفانه چه بخواهیم و چه نخواهیم ، چه قبول بکنیم و چه نکنیم و اینکه چه توجیح بکنیم و چه اینکه توجیح نکنیم در حال حاضر مساجد از ان شور و شوق وصف ناپذیری خودش کاسته شده است .
حضور مردم بخصوص جوانان در مسجد کم و کمتر شده است البته این را هم اذعان باید بکنیم این سخن برای همه مساجد صدق نمی کندولی باید بپذیریم که در خیلی از مساجد حضور جوانان و نوجوانان کم شده است . دلایلی را باتوجه به تجربیات چندین ساله خود از علل حضور کم جوانان و نوجوانان در مساجد ذکر می کنم،
1-از آنجایی که علم و مسائلی که به علم مرتبط می شود رو به رشد و گسترش می باشد جوانان و نوجوانان نیز در کنار این رشد علمی رشد نمو پیدا می کند .
2-عدم استفاده از رنگ آمیزی های مناسب با ایام خاص در مساجد
3-عدم استفاده از سخنران های متفاوت در مساجد
4-عدم تغییر و تحول در برنامه های جاری مسجد از جمله اجرای دعا های روزانه
5-عدم تخصص برخی ائمه جماعات در مسائل علمی مناسب روز
6-عدم تشویق و ترغیب های هیئت امنای مساجد ازجوانان و نوجوانان
7-عدم اعطای مسئولیت به جوانان و نوجوانان در مسجد
8-طرد شدن جوانان و نوجوانان براثر برخورد های تند اعضای هیئت امنای مساجد
راه کارهای جذب جوانان به مسجد
*استفاده از امکانات روز در مساجد *
توسعه فضاهای آموزشی نوین در مساجد
برخورداربودن ائمه جماعات از تحصیلات به روز و توسعه دامنه دانش خود در عرصه های علمی گوناگون
برگزاری مسابقات و ارائه جوایز تشویقی (البته اگر سفرهای زیارتی همراه با کاروان باشد خیلی مفید خواهد بود )
اگر زن، مرض نداشته باشد و نخواهد لخت بیرون بیاید، پوشیدن یک لباس ساده که تمام بدن و سر، جز چهره و دو دست تا مچ را بپوشاند، مانع هیچ فعالیت بیرونی نخواهد بود .
بلکه برعکس ،تبرج و خودنمائی و بزک های مانکنی و پوشیدن لباس های تنگ و مد های رنگارنگ است که زن را به صورت موجودی مهمل و غیر فعال در می آورد که باید تمام وقتش را مصرف پزیسون و بزک خود کند که مبادا ، رنگ و لعاب صورتش نرود و همیشه در معرض دستبرد امیال و شهوات جوانان و مردان شهوت پرست است که به زن بعنوان کالای یکبار مصرف برای رفع و رجوع شهوات خود نگاه می کنند .
و اکنون چهل روز از آن واقعه عظیم گذشته است. چهل روز… چهل سال… چهارده قرن گذشته است و کربلا همچنان کربلاست و تازه گذشتن از روز چهلم آغاز یک سالِ کربلایی است…
کربلا صبحی از عقیق و آینه است، دریچهای گشوده است به کرانههای برفی ملکوت. این خاک، خاکِ گریه و توسل است. ابرها دخیلهای سپید فرشتگانند که بر افقِ خاک آویخته شدهاند ـ شش جهت کائنات، ضریح قبر شش گوشه حسین علیهالسلام است. کربلا در زمین نمیگنجد، کربلا در روز نمیگنجد، کربلا وسعتی است، به اندازه تاریخ. درختِ سرخ تشیع در کربلا به شکوفه مینشیند. کربلا کویر نیست، بهار روحانی شهود است. رودخانههای کرامت در کربلا جاری است. چشمه «ولایت» از کربلا میجوشد. نسیم «شفاعت» در کربلا جریان دارد.
کربلا نبض غیرت زمین است، آن روز که زمین به خروش درمیآید و دریا به تلاطم میافتد و کوهها از هم میپاشند… و آه از آسمان که پس از کربلا، چگونه بر ستونهای خود ایستاد و از بار این همه مصیبت شکفته شد؟
آری، چهل روز است که از کربلا میگذرد، امّا داغ حسین علیهالسلام همچنان تازه و تازهتر شده است. کربلا انارستان شهود است. رستاخیز شبنم و گلِ سرخ پر پر است. خورشیدها در کربلا غروب کردند. آیینهها در خاک کربلا مدفون شدند. کربلا آنجاست که خیمه خاندان عشق را آتش زدند و خاک را با پَرِ پروانههای عاشق فرش کردند. کربلا داغی است که بر پیشانی تاریخ مانده است.
کربلا بغضی است که در گلوی زمین سنگ شده است، بغضی که روزی خواهد ترکید و چشمه چشمه خونِ مولا از صخرههای خاک، فوّاره خواهد زد. کربلا رودخانهای است که به دنبال قدمهای موعود جاری است، تا روزی که غرامتِ این خون قطره قطره از یزیدیان گرفته شود. کربلا بیعتی است که تا آمدن موعود همچنان باقی خواهد ماند.
کربلا غیرتی است که خون آزادگان عالم را به جوش میآورد. کربلا خاطرهای نیست که در حافظه خاک، فراموش شود. کربلا منظری است که آسمان را تا قیامت قاب گرفته تا روشنترین گواه موعود باشد.
حالا تمام تقویم، بوی عاشورا میدهد.
کربلا وجدانِ خاک است که هیچگاه نخواهد خفت، حتی اگر چهل روز… چهل سال… چارده قرن… از آن بگذرد…