علی تنهاتر از تنها ، غریب تر از غریب
دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت شبی سیاهم و در آروزی طلعت ماهت
در انتظار توچشمم سپید گشت و غمی نیست اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت
زگرد راه برون آی که پیر دست به دیوار
چیه ؟ چرا هروقت حرقت حرف از دست به دیوار گرفتن می شود ، می گویی یا زهرا ؟ امشب منظورم زهرا نیست ، پیر دست به دیوار امشب علی است .
زگرد راه راه برون آی که پیر دست به دیوار به اشک و آه یتیمان دویده بر سر راهت
جمال چون تو ، به چشم و نگاه پاک توان دید به روی چون منی الحق دریغ چشم و نگاهت
امشب شام غریبا ن زهراست ، بهتر بگویم شب شام غریبان امیرالمومنین است . امشب با ید یه جور دیگه به آقا مون سلام بدهیم .
یا رب به علی سینجلی را برسان درمانده منم شاه ولی را برسان
وقتی که اجل دامن عمرم گیرد بیش از ملک الموت علی را برسان
روزی که مرا به خاک بردند احباب آمد ملکی ز جانب حق به شتاب