سلمان فارسى رحمه الله فرمود: «خطبنا رسول الله صلى الله علیه و آله فى آخر یوم من شعبان، فقال یا ایها الناس قد اظلکم شهر عظیم مبارک، شهر فیه لیلة خیر من الف شهر، جعل الله صیامه فریضة و قیام لیله تطوعا، من تقرب فیه بنافلة من الخیر کان کمن ادى فریضة فیما سواه، و هو شهر الصبر، و الصبر ثوابه، الجنه، و شهر المواسات و شهر یزاد فى رزق المؤمن، و شهر اوله رحمة،و اوسطه مغفرة، و آخره عتق من النار، و هو للمؤمن غنم و للمنافق غرم» (1) ادامه مطلب...
تا ساعاتی دیگر ؛ جن و انس و ملک همه شادی و شور بپا می کنند، ملائک هفت آسمان با نظم خاصی برای عرض ادب و تبریک به خدمت امام عسگری و نرجس خاتون خواهند رسید . لنگر زمین و زمان حجت خدای منان جهانی را به نور خود منور خواهد کرد .
مقام معظم رهبری فرمودند یکى از دعاهایی که لحن عارفانه و زبان شیواى آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالى همراه دعا، وسیلهى مؤمن و ملجأ مضطر و رابطهى انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است، و بشر بىرابطهى روحى با خدا و بدون عرض نیاز به غنى بالذات، در عرصهى زندگى سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قل ما یعبؤا بکم ربىّ لولا دعاؤکم»1.بهترین دعا آن است که از سرمعرفتى عاشقانه به خدا و بصیرتى عارفانه به نیازهاى انسان انشا شده باشد، و این را فقط در مکتب پیامبر خدا (صلّىاللَّهعلیه والهوسلّم) و اهلبیت طاهرین او - که اوعیهى علم پیامبر(ص) و وراث حکمت و معرفت اویند - مىتوان جست. ما بحمداللَّه ذخیرهیى بىپایان از ادعیهى مأثورهى از اهلبیت (علیهمالسّلام) داریم که انس با آن، صفا و معرفت و کمال و محبت مىبخشد و بشر را از آلایشها پاکیزه مىسازد.مناجات مأثورهى ماه شعبان - که روایت شده اهلبیت (علیهمالسّلام) بر آن مداومت داشتند - یکى از دعاهایى است که لحن عارفانه و زبان شیواى آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالىیى همراه است که نظیر آن را در زبانهاى معمولى و محاورات عادى نمىتوان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست. این مناجات، نمونهى کاملى از تضرع و وصف حال برگزیدهترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبى است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوى عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا.مناجاتهاى پانزدهگانه که از امام زینالعابدین حضرت علىبنالحسین (علیهالسّلام) نقل شده، گذشته از خصوصیت بارز دعایى مأثور از اهلبیت (علیهمالسّلام)، این مزیت را داراست که به مناسبت حالات مختلف مؤمن، مناجاتها را انشا فرموده است.خداوند به همه توفیق استفاضه و خودسازى به برکت این کلمات مبارک را عنایت فرماید.(به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس )
بسم رب الشهدا و الصدیقین
دلم را به آسمان ها می سپارم تا نوشته هایش را به تو نشان دهد تا شاید دفتر قلبم را ورق بزنی و گوشه ای از آن را بخوانی پس برایت می نویسم ، از دل غریب خود برایت می نویسم ، آری خیلی دلم می خواست با تو بودم در میان ابرها ، پیش خدا بودم نمی دانی که چقدر برایت دلتنگم، اشک هایم سرازیر است ای شهیدم، می خواهم با تو صحبت کنم اما با چه زبانی ؟!... با این زبانم که پر از گناه است؟نه نمی توانم! چگونه می شود مهمان آسمان باشم و با زبان زمینی خود صحبت کنم نمی دانم ، چه کنم ؟ برایت می نویسم چرا که به آسمان نزدیک تر است ،همگان همیشه از تو می گویند ، از خوبی هایت، از نماز شب هایت، از وفاداری هایت و بالاخره از گذشت و ایثارت ... من از تو فقط همین ها را به یادگار دارم هر صبح تصویر تو را می نگرم تا شاید تو هم به من نظری کنی
نمی دانم، آیا الان هم می آیی؟ حتما ، تو می آیی . باور کن ، هر پنجشنبه عطر وجودت را حس می کنم اما چرا نمی بینمت ؟ چرا صورت پر نورت را برایم نما یان نمی کنی ؟ می دانم ، این تقصیر چشم های من است.
آن قدر دور افتاده ایم که راهت را گم کرده ایم ای کاش دستم را می گرفتی تا این قدر احساس تنهایی نمی کردم .
ای شهیدم ، تو اینک در آسمان ها ماه مجلس شده ای عین ستاره ها چه زیبا می درخشی خوش به حال آن شبی که تو به آن نور می دهی تو به آن آرامش می دهی ای کاش من هم شب ها به جای خفتن در زمین در آسمان ها بودم. ادامه مطلب... هنوز بعد از 5 سال و اندی قاتلینش آزاد می گردند ...
* برکات روز جمعه
پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: خدای متعال در هر ساعتی از بیست و چهار ساعت شب و روز جمعه ششصد هزار نفر را از آتش جهنم آزاد میکند. یعنی خدا در هر جمعه میلیونها نفر (چه از زندهها و چه از مردهها) از آتش جهنم آزاد میکند. ممکن است من و شما هم در شب و روز جمعه حال توبهای بهمان دست بدهد؛ دعایی، نیایشی، عرض ادبی، صله رحمی، خدمتی به بندگان خدا، یک کار خیری بکنیم که از آتش جهنم آزاد بشویم.
امام صادقعلیهالسلام فرمودند: «مَا مِنْ عَمَلٍ یوْمَ الْجُمُعَةِ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَوَاتِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»[1]. در میان مستحبات عملی بالاتر از ذکر صلوات نیست. سعی بکنیم بخشی از شب و روز جمعه را با ذکر صلوات بگذرانیم. ادامه مطلب...
لطف امامان به شیعیان واقعی
امام هفتم علیه السلام چهل درهم پول آوردند به این شخص دادند و فرمودند: سلام مرا به این پیرزن شهیده برسان و این پولها را به این شهیده بده. بهش بگو بیست و چهار درهمش را نگه دارد، شانزده درهمش را خرج کند. نوزده روز بعد از وقتی که شما به نیشابور رسیدید از دنیا خواهد رفت. بیست و چهار درهم را خرج کفن و دفن و مراسم فوتش کنید. حضرت پارچهای را آوردند و فرمودند: این پارچه از کفنهای خود من است. این را به این پیرزن بده بگو قدر این کفن را بداند. این کفن از پنبهها و زراعت مزرعه مادرمان فاطمه زهرا درست شده، خواهرم حلیمه خاتون اینها را بافنده و تبدیل به پارچه کرده است. بگو من به نیشابور خواهم آمد و بر بدن این خانم نماز خواهم خواند. ادامه مطلب...
و اکنون چهل روز از آن واقعه عظیم گذشته است. چهل روز… چهل سال… چهارده قرن گذشته است و کربلا همچنان کربلاست و تازه گذشتن از روز چهلم آغاز یک سالِ کربلایی است…
کربلا صبحی از عقیق و آینه است، دریچهای گشوده است به کرانههای برفی ملکوت. این خاک، خاکِ گریه و توسل است. ابرها دخیلهای سپید فرشتگانند که بر افقِ خاک آویخته شدهاند ـ شش جهت کائنات، ضریح قبر شش گوشه حسین علیهالسلام است. کربلا در زمین نمیگنجد، کربلا در روز نمیگنجد، کربلا وسعتی است، به اندازه تاریخ. درختِ سرخ تشیع در کربلا به شکوفه مینشیند. کربلا کویر نیست، بهار روحانی شهود است. رودخانههای کرامت در کربلا جاری است. چشمه «ولایت» از کربلا میجوشد. نسیم «شفاعت» در کربلا جریان دارد.
کربلا نبض غیرت زمین است، آن روز که زمین به خروش درمیآید و دریا به تلاطم میافتد و کوهها از هم میپاشند… و آه از آسمان که پس از کربلا، چگونه بر ستونهای خود ایستاد و از بار این همه مصیبت شکفته شد؟
آری، چهل روز است که از کربلا میگذرد، امّا داغ حسین علیهالسلام همچنان تازه و تازهتر شده است. کربلا انارستان شهود است. رستاخیز شبنم و گلِ سرخ پر پر است. خورشیدها در کربلا غروب کردند. آیینهها در خاک کربلا مدفون شدند. کربلا آنجاست که خیمه خاندان عشق را آتش زدند و خاک را با پَرِ پروانههای عاشق فرش کردند. کربلا داغی است که بر پیشانی تاریخ مانده است.
کربلا بغضی است که در گلوی زمین سنگ شده است، بغضی که روزی خواهد ترکید و چشمه چشمه خونِ مولا از صخرههای خاک، فوّاره خواهد زد. کربلا رودخانهای است که به دنبال قدمهای موعود جاری است، تا روزی که غرامتِ این خون قطره قطره از یزیدیان گرفته شود. کربلا بیعتی است که تا آمدن موعود همچنان باقی خواهد ماند.
کربلا غیرتی است که خون آزادگان عالم را به جوش میآورد. کربلا خاطرهای نیست که در حافظه خاک، فراموش شود. کربلا منظری است که آسمان را تا قیامت قاب گرفته تا روشنترین گواه موعود باشد.
حالا تمام تقویم، بوی عاشورا میدهد.
کربلا وجدانِ خاک است که هیچگاه نخواهد خفت، حتی اگر چهل روز… چهل سال… چارده قرن… از آن بگذرد…
زمستان خسته شد از بی بهاری جهان می لرزد از این بی قرار ی
گمانم جمعه ای باقی نمانده خدایا تا به کی چشم انتظاری
و شد آنچه که نباید می شد ؛ دلهای بی قرار شیعیان امروز چه بی قرار می تپد ؛ گفتگوی داشتم با یکی از طلبه های بحرینی در قم که ثانیه ثانیه در حال رصد کردن حال و اضاع بحرین بود ، اشک در گونه هایش به حلقه نشسته بود گویی چیزی می خواست این اشکها به جهانیان بگوید
بله بغزش ترکید و گفت : تا به کی از دست این دژخیم خون اشام باید بکشیم ، پس صاحب و مولایمان کی می رسد ، وقتی که حرف به اینجا رسید نا خدا گا ه گفت ؛ بله کاش شاید من هم مثله برادرانم در آنجا بودم و می جنگیدم ولی حیف دستم کوتاه بود و از این بی قراری ، از این دلتنگی برای شهادت چون سرور و سالار شهیدان .
عید نوروز برای ما ایرانیان شاید خوب باشد ولی شاید بهتر باشد امسال عید را به شکوه گریه های آسمانی کودکانی که در آغوش مادرانشان آرمیده اند
ای کاش و ای کاش می شد یه مقدار می توانستیم دست کودکانی را بگیریم که امروز به ناله سر می دهند صدای هل من ناصر ینصرونی را می توان از اعماق وجودشان شنید .
و من دوباره به او خیره شدم و نهایت یک اشک به او نظاره نشستم .................................